Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی آراء ویلیام جیمز در عرصه معرفت شناسی دینی و نقد آن بر مبنای علامه طباطبایی و شهید مطهری
ویلیام جیمز که توجیه باور دینی را با توسل به استدلالهای سنتی عقلگرایان کافی نمیدانست، خود با ابداع آموزهی « ارادهی معطوف به باور » و از طریق مفهوم « تجربه دینی » تلاش نمود تا از معقول بودن باور دینی به شیوهای غیرقرینهگرایانه و غیرمبناگرایانه دفاع نماید. او در این شیوه برای توجیه باور دینی به نتایج عملی این باور، بهویژه نتایج اخلاقی آن، متوسل میشد. همین امر سبب شده است که بسیاری از مفسران جیمز استدلال او را برای توجیه باور دینی صرفاً عملگرایانه و مصلحتجویانه تلقی کنند. اما چنین تفسیری از دیدگاه جیمز تفسیری نادرست است، زیرا اوّلاً مبتنی بر تفسیر نادرستی از نظریهی صدق جیمز است و ثانیاً شواهد بسیاری در آثار او وجود دارد که ثابت میکند عملگرایی جیمز متضمن واقعگرایی است و بنابراین توجیه باور دینی به شیوهی او توجیهی معرفتی نیز هست. در معرفتشناسیِ دینیِ جیمز، متعلّق باور دینی واقعیتی ماوراء الطبیعی است که مستقل از فاعل شناساست و فرد ابتدائاً از طریق تجربهی دینی امکان معرفت به این واقعیت را مییابد. در این رساله تفسیری از نظریهی صدق جیمز ارائه میشود که در آن ملاک صدق یک باور به سودمندی آن در مقام عمل فروکاسته نمیشود و با قبول واقعگرا بودن جیمز در عرصهی معرفتشناسی، روشن میشود که در فلسفهی دین وی بحث از کارآمدی باور دینی با حقانیت آن توأم است. بر اساس آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری، برخلاف جیمز، امکان توجیه باور دینی به شیوهای مبناگرایانه و با توسل به استدلال عقلی صرف وجود دارد و بنابراین توسل به آموزهای مانند ارادهی معطوف به باور ضرورت ندارد. درعینحال به نظر میرسد بین آموزهی « فطرت » در آراء علامه و استاد مطهری و آراء جیمز در ارتباط با « تجربه دینی» نوعی تقارب و هماهنگی وجود دارد.
نوشته
بررسی آراء ویلیام جیمز در عرصه معرفت شناسی دینی و نقد آن بر مبنای علامه طباطبایی و شهید مطهری
ویلیام جیمز که توجیه باور دینی را با توسل به استدلالهای سنتی عقلگرایان کافی نمیدانست، خود با ابداع آموزهی « ارادهی معطوف به باور » و از طریق مفهوم « تجربه دینی » تلاش نمود تا از معقول بودن باور دینی به شیوهای غیرقرینهگرایانه و غیرمبناگرایانه دفاع نماید. او در این شیوه برای توجیه باور دینی به نتایج عملی این باور، بهویژه نتایج اخلاقی آن، متوسل میشد. همین امر سبب شده است که بسیاری از مفسران جیمز استدلال او را برای توجیه باور دینی صرفاً عملگرایانه و مصلحتجویانه تلقی کنند. اما چنین تفسیری از دیدگاه جیمز تفسیری نادرست است، زیرا اوّلاً مبتنی بر تفسیر نادرستی از نظریهی صدق جیمز است و ثانیاً شواهد بسیاری در آثار او وجود دارد که ثابت میکند عملگرایی جیمز متضمن واقعگرایی است و بنابراین توجیه باور دینی به شیوهی او توجیهی معرفتی نیز هست. در معرفتشناسیِ دینیِ جیمز، متعلّق باور دینی واقعیتی ماوراء الطبیعی است که مستقل از فاعل شناساست و فرد ابتدائاً از طریق تجربهی دینی امکان معرفت به این واقعیت را مییابد. در این رساله تفسیری از نظریهی صدق جیمز ارائه میشود که در آن ملاک صدق یک باور به سودمندی آن در مقام عمل فروکاسته نمیشود و با قبول واقعگرا بودن جیمز در عرصهی معرفتشناسی، روشن میشود که در فلسفهی دین وی بحث از کارآمدی باور دینی با حقانیت آن توأم است. بر اساس آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری، برخلاف جیمز، امکان توجیه باور دینی به شیوهای مبناگرایانه و با توسل به استدلال عقلی صرف وجود دارد و بنابراین توسل به آموزهای مانند ارادهی معطوف به باور ضرورت ندارد. درعینحال به نظر میرسد بین آموزهی « فطرت » در آراء علامه و استاد مطهری و آراء جیمز در ارتباط با « تجربه دینی» نوعی تقارب و هماهنگی وجود دارد.
نوشته
رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه توماس اکونیاس ، سورن کییرکگو، ویلیام جیمز، علامه طباطبائی و استاد مرتضی مطهری
در این تحقیق علاوه بر اینکه بطور گذرا به تاریخچه بحث ایمان و عقلانیت در جهان غرب و جهان اسلام پرداخته شد دیدگاه پنج تن از متفکران اسلامی و مسیحی نیز تبیین گردید توماس آکویناس معتقد است که ایمان نوعی علم است لیکن علمی کمتر از معرفت و بالاتر از گمان چرا که متعلق ایمان امری غیر مشهود میباشد، پس ایمان بر شواهد ناقص مبتنی است و برای رفع این نقیصه، اراده انسان واسطه میشود و عقل را به پذیرش امور ایمانی وادار میکند سورن کی یرکگور معتقد است که معرفت عقلانی، معرفتی عرضی است و توان راه یافتن به ساحت والای "هست بودن" که ایمان از سنخ آن است را ندارد، از اینرو لازم است انسان ابتداآ به عجز خود واقف شود سپس چشم بسته و با جهش معنوی این امر خلاف عقل را که وجودی به نام "خدا هست" را بپذیرد و با او ارتباط برقرار کند نگاه ویلیام جیمز به ایمان مبتنی بر تفسیری است که وی از پراگماتیسم ارائه میدهد به این بیان که هر امری که آزمون پذیری در مورد آن ممکن بوده و دارای فائده عملی باشد به میزان این فائده از ارزش و اعتبار برخوردار است و ایمان هم از این قبیل است علامه طباطبائی عقل را به معنی ادراک و فهم کامل امور دانسته و برای ایمان جوهری معرفتی قائلند و بر این باورند که بین ایمان و عقلانیت رابطه مستحکمی برقرار است تا جائی که آوردهاند: "تنها برهان و استدلال است که میتواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید" استاد مرتضی مطهری نیز معتقدند که معرفت و تسلیم دو رکن ایمان بوده و ضمن گوشزد نمودن به وسعت و عمق امور ایمانی و ماوراآالطبیعی بر این باورند که دشوار بودن راه سبب نمیشود که ساحت امور معنوی را از عقلیات مبرا نمائیم بلکه باید خود را مجهز نموده و با رعایت احتیاط، در این امور غور نمائیم و در فصل پایانی، قرآن کریم بعنوان حکم قرار گرفته و براساس آن نظریات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده از مجموع آیات قرآن کریم در این باب استفاده میشود که: ایمان امری است اختیاری همراه با معرفت و علم که به حریم دل راه یافته و رفتار و منش آدمی را تحت تاثیر قرار میدهد
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد