یکی از عظیم‌ترین و مهلک‌ترین رذائل اخلاقی مطرح در حوزه دین، رذیلت ریا و تظاهر دینداران به انجام اعمال و رفتار عبادی و اخلاقی خود، در برابر دیدگان افراد است. ماهیت ریا به گونه‌ای است که نیت و انگیزه اصلی از انجام عمل، جلب توجه و محبوبیت در میان بندگان برای رسیدن به اهداف خودپسندانه و جاه‌طلبانه است. آنچه در این رساله بررسی می‌شود توصیف ماهیت ریا، عوامل زمینه‌ساز و پیامدهای زیانبار آن است. از آنجایی که در اخلاق دینی، نیت و انگیزه عمل باید فقط برای خشنودی خداوند و نه بندگانش، انجام پذیرد، نیت غیرالاهی خط بطلانی است بر اعمال عبادی و اخلاقی فرد و موجبات خروج وی را از حوزه ایمان فراهم می‌کند. روش پژوهشی این رساله، توصیفی- استنباطی است و در آن از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (ع) بهره برده شده است. در راستای نیل به این مقصود، از دیدگاه‌های تفسیری فیض کاشانی و علامه طباطبایی، درباره آیات و روایات مربوط به ریا استفاده شده است. با تأمل و غور در آیات قرآن و تفاسیر این دو مفسر بزرگوار، این نتایج به دست آمد که در اخلاق اسلامی، از رذیلت ریا به عنوان شرک خفی نام برده‌اند، به گونه‌ای که فرد ریاکار فردی مشرک است که به خدا و روز قیامت ایمان ندارد. همین امر است که اساس هر گونه فعالیت عبادیِ از روی ریا را بی‌ارزش و باطل می‌کند. از عوامل زمینه‌ساز در به وجود آمدن این رذیله مهلک، می‌توان به حب جاه و مدح، پیروی انسان از هوای نفس و مهم‌تر از همه فقدان ایمان اشاره کرد. علاوه بر این، رذیلت ریا می‌تواند پیامدهای اجتماعی ناگواری همچون رواج دروغ، فریب و بی‌اعتمادی را در جامعه اسلامی در پی داشته باشد. بنابراین، خالص کردن نیت از هر گونه شائبه ریایی و توجه به مضرات آن در دنیا و آخرت می‌تواند راهکارهای درمان این رذیلت اخلاقی باشد.
نوشته
ملا محسن فیض کاشانی(ره) از علماء قرن11هجری قمری است که اثر جاودان «تفسیر الصافی» را از خود به جای گذاشته است. از دیگر مفسران معاصر عالم تشیع علامه طباطبایی است که صاحب تفسیر «المیزان فی تفسیر القرآن » است. تفسیرفیض یک تفسیر مشهور روایی یا ماثور است که برنقل روایات مبتنی است ؛ گر چه درکنار این روش ازاصول عقلانی ،عرفانی و تا حدی اجتهادی بهره جسته است.بر خلاف این خاستگاه ، تفسیر المیزان برشیوه قرآن به قرآن استوار است.علامه نه تنها به شدت از این شیوه دفاع می کند که از کاربردهای مختلف این روش آنهم در سطح وسیعی در تفسیرش استفاده کرده است. گرچه این دو مفسر از فیلسوفان مشهور زمان خویش اند و هردوصاحب تفسیراثری به مفهوم عام آن هستند ،اما در اتخاذ اصول تفسیری هریک صاحب سبک خاصی اند. تحقیق حاضر ضمن اشاره به وجوه مشترک نگاه هردو مفسر، ازاصول و مبانی مختلف تفسیری هریک سخن می گوید تا در مقایسه ای تطبیقی میان این اصول و تحلیل و بررسی تفاوت سبکها ، به اختلاف دیدگاههای تفسیری هر یک برسد. از مطالعه این دو اثر تفسیری می توان فهمید که در استفاده ازروایات ، دیدگاههای عقلی و عرفانی و شیوه قرآنی ارجاع برخی آیات به دیگر آیات ، هردو مفسرنگاههای مشترکی دارند ؛اما درمیزان استفاده و اهتمام بر هریک از اینها تفاوتهای آشکاری میان این دو مفسر شیعی قابل مشاهده است.گرچه می توان گفت تاثیر مشربهای فکری زمان هر یک از دو مفسر قطعا بی تاثیر در انتخاب شیوه های تفسیری آنها نبوده است ؛چرا که یکی متعلق به عصر اخباری گری و دیگری متعلق به قرن معاصر است که تضارب آراء و اجتهاد و استنباط فکری در حوزه دین رو به تکامل هر چه تمامتر پیش می رود.
نوشته
ازآنجایی که انسان اشرف مخلوقات است وبا عقل به موجودات دیگری برتری یافته ،ومانندموجودات دیگرنیست لذا نباید دچار روزمرگی شد وتمامی اندیشه وعملش درپی رفع نیازهای آنی وروزمره اش باشد،چرا که دل هر ذره تا افلاک جولانگاه اندیشه اوست وهیچ گاه سلسله جستجوگری وشناختن ناشناخته هایش قطع نمی شود. موضوع معاد درمیان افراد انسانی بحثی است فراگیر ،که ازبحث های تئوری ونظری، به عرصه زندگی عملی ما میرسد.اعتقاد یا بی اعتقادی به دنیای پس از مرگ مستقیم یا غیر مستقیم می تواندتأثیری همه جانبه بر تمامی رفتارفردی وعملی بشر داشته باشدصرف نظرازتنوع باورهای دینی و مکاتب انسانی به زندگی پس از مرگ ،اعتقاد به ادامه حیات انسانی بعد مرگ دنیوی،منشأرفتارهایی است متفاوت با رفتارهای کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند. بانظر اجمالی به آیات قرآن کریم نشان می دهددرمیان مسایل عقیدتی هیچ مساله ای در اسلام بعداز توحید به اهمیت مساله معاد نمی رسد خداونددر سوره نساء87میفرماید:"الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیامه لا ریب فیه ومن اصدق من الله حدیثا"مساله معادنه تنها بسیارمهم است بلکه در ایجاد نوع نگاه انسان به هستی وفلسفه وسبک زندگی او نیزبسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر متفکران اسلامی در باره معادآثار ارزشمندی را به رشته تقریر در آورده اند، ازدیدگاه علامه طباطبایی حقیقت معاد ودنیایی که انسان پس از مرگ باآن روبروست آثارتربیتی بی شماری به همراه دارد وانسانراوادار می کند که بانظرش به جهان آخرت در روابط خود با دیگران مواظبت بیشتری بکند تا حقی از دیگراعضای جامعه بر دوشش نباشد (طباطبایی ص 236 1385) هچنین ایمان به معاد آثاری بر نوع روابط انسان با دیگران واجتماع میگذارد ازجمله مسئولیت پذیری ،عدالت اجتماعی ،صبر خویشتن داری ،فداکاری ،امیدواری...لذاانسان معتقد به مبداءومعادمی داند سعادت هر موجودی همان چیزی است که خدای متعال برای آن معین کرده وراه به سوی آن سعادت وطریقتی که باید سلوک کند خداوند تشریع وبیان نموده است (طباطبایی ج18ص 115 ،1374) این تحقیق برآن است باتوجه به اهمیت وجایگاه"معاد"درزندگی بشرضمن بررسی چگونگی آموزه های دین اسلام در این مورد نقش وتاثیر آن را در رفتارهای فردی واجتماعی بشر تبیین نماید ودرپی یافتن پاسخ هایی عقلانی ومناسب برای پرسش هایی چنین باشد 1-آیا ایمان به معاد،می تواند منشأرفتارآدمی در زندگی فردی واجتماعی باشد؟ 2-ایمان به معاد،چگونه بشر راازیاس،شکست از ملایمات وگذراز تنگناهای زندگی یاری خواهد کرد؟ 3-این دو بزرگوارچه برداشتی ازآن داشته ودر مقام عمل چگونه به آن پرداخته ووجوه اشتراک وامتیاز دیدگاه فیض کاشانی وعلامه طبابایی دراین باره چیست؟
نوشته
حقیقت فعل اخلاقی در نظام اخلاقی اسلام را میتوان با توجه به انسان شناسی اسلام و جایگاه و نقش عمل و اوصاف آن در آیات و روایات مبتنی بر آرای فیض کاشانی و علامه طباطبایی اینگونه بیان کرد که در نگاه اسلام آن چیزی که حقیقتاً متصف به ارزش اخلاقی میشود ملکات و گرایش های نفسانی انسان است که شاکله شخصیت او را تشکیل میدهد و فعل بدنی و خارجی معمولاً از آن منتشر و منبعث میشود این ملکات و گرایش های درونی در قالب نیت در افعال بروز میکند و در حقیقت فعل خارجی تبلور بخش همان نیات و حالات پنهان نفس انسانی است البته افعال خارجی در رسوخ و تثبیت این گرایش ها و صفات درونی نقش مهمی دارند یعنی هر فعلی هنگامی که تکرار شود باعث میشود ملکه متناسب با آن فعل در درون انسان شکل گرفته و تثبیت شود در متون اسلامی شواهد بسیاری دال بر این مطلب وجود دارد که حقیقت وجود انسان که در اخلاق مورد بررسی قرار میگیرد همین ملکات و صفات درونی است مثل اینکه هنگام سخن از جزای اعمال به تجسم اعمال در قیامت اشاره میکند یا اینکه میفرماید "یحشر الناس علی نیاتهم" یا اینکه در تفسیر "فتاتون افواجا" میفرماید در قیامت فقط یک گروه از مردم به شکل انسان محشور میشوند و سایر متون دینی که دلالت میکند که حقیقت فعل اخلاقی همان گرایش ها و نیات و ملکات درونی است.
نوشته
Footer