با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار مردم‌سالاری دینی، پرسش از پیشینۀ مباحث نظری سازگاری و یا ناسازگاری اسلام و دموکراسی به مسئله‌ایی بنیادین در عرصۀ مشروعیت بخشی به نظام جدید تبدیل شد، موضوعی که، پاسخ آن کمتر از دل الگوپردازی‌های متفکران دورۀ پهلوی دوم عرضه شده است. با این حال، آیا می‌توان نظریۀ مردم‌سالاری دینی را در آرای اندیشوران اسلام‌گرای پیش از انقلاب اسلامی ریشه‌یابی کرد؟ (سوال) آرای علامه طباطبایی و دکتر شریعتی دربارۀ مردم‌سالاری، می‌تواند، به نمایندگی از دو اندیشة سنتی و مدرن، پیشقراول گفتگوهای نظری و تئوریزه‌سازی اولیه در این عرصه باشد. (فرضیه) هدف نوشتار حاضر آن است که زمینه‌های نظری بخشی از آرای اندیشوران جریان اسلام‌گرای سنتی و مدرن پیش از انقلاب اسلامی که در تحلیل الگوهای مردم‌سالاری دینی به کار می‌آید را تحلیل کند. (هدف) این مقاله، با کاربست روش توصیفی- تحلیلی، تلاش می‌کند آرای آن دو را تصویرسازی و نسبت آرای آنان را با نخبه‌سالاری پیش از انقلاب اسلامی بیان کند. (روش) کارآمدی نظری دو الگوی دموکراسی مسئولانه طباطبایی و دموکراسی متعهدانه شریعتی در شرایط قبل و گرایش به الگوی مطرح شده از سوی امام خمینی، نکتة جدید این نوشتار به‌شمار می رود. (یافته)
نوشته
از حضرت آدم به عنوان نخستین انسان، پیامبر و پدر بشر امروزی، در آیات و سوره های متعددی از قرآن کریم و داستان های اساطیری و ادیان گوناگون، یاد شده است.از جمله اهداف ما برای این پژوهش بررسی و کشف این حقیقت است که جایگاه آدم در عالم چیست؟ کیفیت خلقت آدم و حوا چگونه است؟ هدف از مختار بودن انسان و داشتن اراده چیست؟ بررسی چگونگی آموزش اسماء و برتری آدم بر ملائکه و سجده ملائکه بر آدم و همچنین شناخت و تحلیل مسائل مربوط به بهشت اولیه و شناخت شجره ممنوعه و نحوه ی وسوسه و اغوای آدم توسط ابلیس و دانستن معنای هبوط و کیفیت آن و توبه آدم و در آخر چگونگی گسترش نسل آدم در زمین این پژوهش سعی شده تا به روش تحلیلی و توصیفی و با گردآوری اطلاعات از منابع مختلف کتابخانه ای از آثار علامه طباطبایی و دکتر شریعتی و در نهایت کتب و نوشته های معتبر که مرتبط با موضوع بوده و تحلیل و تفسیر عقلانی متون پرداخت از آنجا که در این پژوهش در زمره مطالعات دینی محسوب می گردد قرآن کریم به عنوان مهم ترین مرجع قابل اعتماد، مورد استفاده قرار گرفته است.آنچه در این پژوهش به عنوان دستاورد در نظر گرفته شده است، شامل این مفاهیم است که علامه طباطبائی و دکتر شریعتی متفق القول اند بر سر این مساله که آدم و همسرش از خاک خلق شده اند و همسر او مانند خود او و برای کامل کردن آدم خلق شده است. همچنین آن ها بر سر این مساله توافق دارند که اسماء موجودات خارجی عینی و دارای شعور و در پس پرده ی غیب در نظر گرفته شده اند نظرات مشترک دیگر این دو اندیشمند این است که آدم با دارا بودن ویژگی اختیار و تعقل و اراده، خلیفه خدا و برتر از ملائکه و مسجود آنها فرض شده است.در مورد بهشت اولیه علامه طباطبائی قائل به این نظر است که بهشت آدم برزخی و در آسمان بوده است اما دکتر شریعتی معتقد بوده اند که بهشت آدم ، بهشت برزخی دنیایی و در روی همین زمین است و همین اختلاف نظر راجع به آسمانی یا زمین بودن بهشت آدم، باعث اختلاف نظر آن ها در رابطه با مفهوم هبوط می گردد. بر این اساس علامه طباطبائی معتقد است که هبوط آدم از آسمان به زمین وهبوط مکانی بوده است و در مقابل دکتر شریعتی معتقد بودند که هبوط آدم هبوط مقامی بوده است. یعنی فقط از حالت ناآگاهی به آگاهی و بینایی رسیده است. دکترشریعتی و علامه طباطبایی هر دو معتقدند که آدم در بهشت توسط شیطان وسوسه شده و با آن که عهد خویش با خدا را به یاد داشته از میوه ممنوعه خورده و عصیان کرده است و همچنین در رابطه با توبه آدم هر دو نفر به دو توبه برای آدم قائلند یکبار زمانی که از بهشت خارج شد و بار دیگر وقتی هبوط کرد همچنین هدایت را نتیجه توبه ی آدم و قبول توبه از جانب پروردگار در نظر گرفته اند که شامل فرزندان آدم نیز می گردد.
نوشته
Footer