مسأله علیت از کهن ترین مسائلی است که ذهن انسان در طول تاریخ بدان مشغول بوده است، اهمیت این اصل بدان جاست که آن را به عنوان فطرت عقل در برابر فطرت دل به کار می برند. می توان ادعا کرد که شالوده اصلی یافته های بشر، در طول تاریخ، مدیون اصل علیت است. این مسأله در فلسفه و حکمت اسلامی همواره مورد بحث بوده و چالش هایی بین حکما و متکلمان، ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین چالش ها اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیت مطرح کرده است. غزالی از متفکران اشعری بود. در نگاه اول به نظر می رسد او منکر این اصل است، ولی با تأمل در سخنانش روشن می شود که او اصل علیت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته، تنها آن را در واسطه بین خداوند و موجودات می پذیرد.علامه طباطبایی به عنوان حکیم و فیلسوف بزرگ معاصر، با احاطه بر همه تفکرات پیش از خود از اصل علیت دفاع کرده و به شبهات پیرامون آن پاسخ داده است. علامه معتقد است پایه زندگی انسان و هر موجود جانداری، بر قانون علیت استوار است.اصل علیت در دیدگاه علامه، یک اصل واقعی است و چنین نیست که ساخته ذهن و عادت باشد.علامه بحث علیت را در دو بخش تصور و تصدیق مطرح کرده است. در بخش تصدیق علی رغم مشرب اصالت وجودی، ایشان از طریق تحلیل ماهیت به اثبات اصل علیت می پردازد. علامه هم چنین از طریق وجود رابط و مستقل نیز به اثبات اصل علیت پرداخته است. آراء غزالی و علامه علی رغم وجوه مغایرت فراوان، دارای تشابهات اندکی نیز هست که از جمله آن اثبات علیت در رابطه بین خداوند و معلولات و درپاره ای از موارد استفاده از دلیل نقلی برای اثبات اصل علیت است. کلمات کلیدی: علیت، ضرورت،توالی، عادت الله، غزالی، علامه طباطبایی
نوشته
عینی یا ذهنی بودن ارزش های اخلاقی و درونی یا بیرونی بودن منبع انگیزش اخلاقی، از مباحث مسئله ساز فلسفه اخلاق معاصرند؛ زیرا ذهنی بودن ارزش ها، به نسبی بودن اخلاق، و بیرونی بودن منبع انگیزش، به ضعف در عمل منجر می شود. هدف این مقاله، حل این مسائل براساس توحید اطلاقی از نگاه علامه طباطبایی است. روش ما در گام اول، تبیین و تحلیل نظریه توحید اطلاقی و در گام دوم، استنتاج لوازم این نظریه در پاسخ به آن مسائل است. توحید اطلاقی می تواند هم مبنای عینیت ارزش های اخلاقی و هم معیاری درونی برای انگیزش اخلاقی آزاد و متعالی باشد؛ زیرا انسان موحد براساس اسماء حق تعالی، که عینی اند، عمل کرده و فقط یک ذات را در تمام هستی می بیند و تمام صفات و افعال متکثر در آینه های آفاقی و انفسی را تصاویری از صفات و افعال حق تعالی می داند. تبیین وحدت اطلاقی و تمایز آن با سایر مراتب توحید، اثبات عینیت ارزش های اخلاقی و سازگار بودن آن با انگیزش اخلاقی درونی و آزادانه و نیز تمایز آن با سایر انگیزش های اخلاقی در نظام های مبتنی بر وظیفه گرایی و سودگروی فردی یا جمعی دنیوی یا اخروی، از دستاوردهای این مقاله است.
نوشته
آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در افتتاحیه این کنگره فلسفه عصر حاضر را مرهون احاطه عالم فرزانه علامه طباطبایی در علوم مختلف و تلاش بی‌شائبه ایشان در علم و تفسیر و فلسفه دانست و گفت: «این عالم برجسته و مشعشع در دو بخش فلسفه و تفسیر به نیازهای بسیار مهم زمان خود پرداختند و با تربیت شاگردان بزرگ عصر حاضر، فلسفه را که در گذر زمان غریب مانده بود، احیا کردند و بسیاری از افراد که امروز فلسفه می‌دانند شاگرد این علامه فرهیخته هستند». وی با اشاره به این که این عالم بزرگ، فلسفه اسلام را از فلسفه غرب جدا کرد و مسائل روز اجتماعی را با علوم اسلامی تطبیق داد، افزود: «این در حالی بود که از لحاظ سیاسی و اجتماعی جامعه ما در وضعیت خطرناکی قرار گرفته و استعمار به این قضیه رسیده بود که قدرت اسلام در علمای دینی حوزه علمیه نجف و قم متمرکز است». خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در ادامه این همایش در سخنانی، علامه طباطبایی را افتخاری بر تارک اسلام دانست و تأکید کرد: «این عالم فرزانه، در علوم مختلف به‌ویژه نقلی و عقلی شهره عصر خود بود.
نوشته
Footer