پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) یکی از مسائلی که مطرح شد مساله امامت وجانشینی آن حضرت (ص) بود.که همین باعث شد دو فرقه شیعه وسنی پیدا شود که درمورد امامت با هم ، هم نظر نبودند.بنابراین هر کدام از علمای این دو فرقه نظرهایی داشته اند و تفاسیر مختلفی در این باره نگاشته اند از جمله کتاب المیزان علامه طباطبایی که از علمای اهل تشیع می باشند ، که از نظر این فرقه امامت یکی از اصول دین می باشد و امام باید ازطرف خداوند منصوب شود و همچنین امام باید معصوم باشد و برترین امت در صفات و خصوصیات باشد.وتفسیر کبیر فخر رازی که از عالمان اهل سنت می باشد که از نظر ایشان امامت از فروع دین است وامام معصوم نمی باشد و از طرف مردم انتخاب می شود.هدف از این پژوهش بررسی امامت در این دو فرقه وتفسیر آیه امامت (124سوره بقره ) از نظر علماء به خصوص این دو عالم شیعه وسنی و آشنایی با تفاسیر این دو عالم گرانقدراست که در این پژوهش ما به روش توصیفی با مراجعه به منابع کتابخانه ای و فیش برداری از اینترنت به بررسی امامت در این دو فرقه و آیه امامت سوره بقره در این دو کتاب می پردازیم .
نوشته
یکی از مهم‌ترین روش‌های بیان و تفهیم مطالب روش استفهام و پرسش و پاسخ است. در قرآن‌کریم نیز آیات فراوانی به صورت پرسشی مطرح شده است. استفهام‌های موجود در قرآن‌کریم گاهی از سوی خداوند و در مواردی از سوی پیامبران، ملائکه، مردم، ابلیس و ... صادر شده و مخاطب آنها نیز فرد یا گروه خاص و یا عموم افراد است. استفهام به اعتبارات مختلف تقسیماتی ولی آنچه در این مقاله بیشتر مورد توجه قرار گرفته از حیث معنا است که به دو قسمت حقیقی و مجازی تقسیم می‌شود. برای پی‌بردن به معانی مجازی و حقیقی استفهام‌ها، علاوه بر ویژگی ادات استفهام، ذوق بلاغی و ادبی نیز دخیل می‌باشند؛ بنابراین معانی و تفاسیری که مفسرین شیعه و سنی در مورد آیات ارائه داده‌اند، در برخی موارد اشتراکات و افتراقاتی دارند و در مواردی نیز برخی از مفسرین هیچ‌گونه تبیینی در مورد استفهام‌ها ننموده اند. در این مقاله به بررسی برخی از استفهام‌های موجود در دو سوره بقره و آل ‌عمران از دیدگاه علامه‌طباطبایی (مفسرشیعه) و زمخشری (مفسر اهل‌سنت) در قالب افتراقات و اشتراکات استفهام، پرداخته می‌شود تا تفاوت دیدگاه این دو مفسر در این باره روشن گردد.
نوشته
خداوند در آیه 215 بقره می فرماید: « یسئلونک ما ذا ینفقون قل ما أنفقتم من خیر فللوالدین و الأقربین و الیتامی‌ و المساکین و ابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فإن الله به علیم» مفسران ذیل این آیه نظراتی را مطرح نموده اند که خالی از اشکال نیست. برخی از این نظرات عبارتند از: 1-سؤال پرسش‌گران مبنی بر چیستی انفاق به نظر علامه طباطبایی به دو دلیل لغو است: الف)نحوۀ پاسخ گویی به سؤال ب)واضح بودن مصداق انفاق2- مراد از خیر در آیه به نظر اکثر مفسران مال است.3- به نظر آیة الله جوادی ترتیب موجود درآیه تنهاترتیب ذکری است و دلالت تقدم قبل بر بعد ندارد. نگارندگان مستندبه ادله، این نظرات را رد می‌نمایند. برخی از نتایج دست یافته عبارت است از: منظور از خیر در «ما انفقتم من خیر» فقط مال نیست و پاسخ سؤال مذکوردر آیه( «چه چیزی انفاق کنیم») این است که هر فعل خیری، انفاق محسوب می‌شود؛بنابراین نمی‌توان گفت باتوجه به واضح بودن انفاق مال، سؤال پرسشگران لغو است. هم چنین ترتیب مذکور در آیه دلالت بر تقدم قبل بر بعد دارد. لذا اولویت در انفاق به ترتیب والدین، خویشاوندان،یتیم، مسکین و ابن سبیل است.
نوشته
پژوهش حاضر درصدد است تا علم به غیب امامان ( را از منظر قرآن کریم بررسی و اثبات کند. شیوة بحث در این پژوهش تحلیلی، مبتنی بر روش تفسیر موضوعی است. از آیة رویت اعمال (توبه:105) به دست می‌آید که علاوه بر خدا و رسول او(، جمعی از مومنان نیز حقیقت و باطن اعمال مردم را در دنیا می‌بینند. ازآنجاکه مشاهدة حقیقت اعمال به صورت عادی برای عموم مومنان امکان‌پذیر نیست، مراد مشاهده‌ای‌ است که با موهبت الهی توسط برخی از اولیای الهی یعنی امامان معصوم( انجام می‌شود. از آیة امت وسط (بقره:143) نیز به دست می‌آید که جمعی از امت پیامبر(، گواهان بر امت در روز قیامت هستند. چنین شهادتی نیز بدون برخورداری از علم غیب به اعمال بندگان امکان‌پذیر نخواهد بود. شواهد نقلی نیز موید این هستند که پس از پیامبر اکرم( کسی جز امامان معصوم ادعای علم غیب و ملکوت عالم را نداشته است. مرتبه‌ای از علم غیب نیز برای برخی اولیای خاص الهی ثابت است؛ اما مرتبة کامل آن ویژة پیشوایان معصوم( است.
نوشته
قاعده سیاق، قرارگرفتن خاص کلمات یک جمله یا جمله های مرتبط به یک موضوع در یک کلام است که در تعیین مراد و مقصود متکلم تاثیرگذار می باشد. این قاعده یکی از قرینه های مهم فهم کلام خداوند است که درترجمه وتفسیرقرآن کریم از قواعد مهم محسوب می گردد.این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی، در پی بیان نقش قرینه سیاق در فهم کلام الهی از منظر علامه طباطبایی درترجمه وتفسیر سوره بقره از تفسیر المیزان، می باشد تا به این سوال پاسخ دهد که ایشان درترجمه وتفسیرسوره بقره درچه مواردی از قاعده سیاق استفاده کرده است؟ دستاورد حاصل از این پژوهش، موید این نکته است که علامه طباطبایی در تفسیر سوره بقره از قاعده سیاق در بیان معنای لغت، مشخص کردن مراد و مصداق آیات، ترکیب و نزدیک کردن معنای یک آیه به آیات دیگر، مشخص کردن مخاطب آیه، تایید احادیث و روایات معصومین، رد بعضی از تفاسیربعضی از مفسران و ترجیح قرائات اشاره کرد.
نوشته
Footer