دین به‌منزله ی واقعیتی انکارناپذیر، از جمله پدیده‌های اجتماعی است که مورد مطالعه بسیاری از دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. شاید دورکیم از میان اندیشمندان اجتماعی، معروف‌ترین جامعه‌شناسی باشد که دین را به‌گونه کارکردگرایانه مطالعه کرده است و تحقیقاتش در این زمینه مورد استناد بسیاری از محققان قرار گرفته و می‌گیرد. البته نگاه کارکردی دورکیم هرچند ممکن است در مقابل کسانی که دین را در زندگی مدرن ناکارآمد می‌دانند سودمند و تا حدی پاسخ‌گو باشد، مطالعه عمیق و واقعیت دین نشان می‌دهد که رویکرد تقلیل‌گرانه دورکیم نه‌تنها نتوانسته حقیقت دین و حتی جنبه کارکردی آن را نشان دهد، بلکه تحقیقات سطحی و روبنایی او موجب شده تا بسیاری از محققان نتوانند گوهر دین را که منشأ بسیاری از پیامدهای اجتماعی است به‌خوبی بشناسند. نوشتار پیش‌رو، از میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه علامه طباطبائی را که هم تخصص دینی کافی دارد و هم از کارکردهای دین غافل نبوده است، جهت ارزیابی نگاه کارکردگرایانه دورکیم برگزیده است تا در پرتو تطبیق اندیشه‌های این دو اندیشمند، نشان دهد که حقیقت دین در چنین حد نازلی نیست که دورکیم از مطالعه بیرونی آن بتواند در اختیار محققان و تشنگان حقیقت قرار دهد.
نوشته
Footer