با مطالعه تفسیر تسنیم و دقت در آراء تفسیری آیت‌ الله جوادی آملی به وجود اختلاف ‌نظرهایی بین دیدگاه ایشان و علامه طباطبائی پی می‌بریم، با توجه این که هر دو از مفسران معاصر و صاحب ‌نظر در تفسیر قرآن کریم می‌باشند، متوجه این نکته می‌شویم که المیزان علامه با همه ارزش و اعتباری که برخوردار است، در برخی موارد توسط شاگرد ایشان مورد نقد قرار گرفته است. با بررسی آثار موجود در این زمینه چون رساله مستقلی در این موضوع در دست نبود از این جهت نگارنده بر آن شد که موضوع پایان‌ نامه خویش را بررسی این اختلاف‌ نظرها در سوره های مائده و انعام قرار دهد تا ضمن آشنایی هرچه بیشتر با این اختلاف آراء، خواننده را برای دقت بیشتر و دریافت نظرات جدید در تفسیر کلام وحی به تأمل و تکاپوی علمی وا دارد و به نظرات جدید در تفسیر دست یابد که موجب گسترش مفاهیم قرآن در بین پژوهشگران گردد تا زمینه تحقیق بیش تر در این حوزه فراهم شود. روش کار در انجام این تحقیق به این صورت است که در هر موضوعی ابتدا نظر برخی از مفسران نقل‌ شده و در ادامه دیدگاه تفسیری علامه و در نهایت نقد آیت‌ الله جوادی آملی به‌ عنوان یکی از آراء مطرح و قابل ‌قبول در تفسیر ارائه می شود. ازجمله موضوعاتی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است: بحث مصداق نور در آیه 15 سوره مبارکه مائده، اهمیت مسأله محاربه، جاودانگی عذاب آخرت، مراد از ولایت ممنوع، نفی ناپذیری ذات خداوند و هم چنین بررسی آیاتی از سوره مبارکه انعام می‌باشد.
نوشته
نوع و جایگاه مفردات و جملات قرآن دارای اهمیت است و هر کدام مطلبی را به مخاطب القا می کند که تبیین آن بر عهده مفسر است. مقاله حاضر به یکی از مراحل فرایند تفسیر پرداخته است که با استفاده از علوم گوناگون در ذهن مفسر شکل می گیرد و حلقه مفقوده ای را که بین مباحث نظری بلاغت و تفسیر است، با تفحص از میان استفاده های تفسیری علامه طباطبائی از علوم گوناگون، کشف کرده و ارائه داده است. نکاتی را که ایشان با مهارت از علم بلاغت استخراج نموده، اصطیاد شده است تا در کنار تبیین روش ایشان در استفاده از این علم، شواهد قرآنی متعددی برای اعجاز بیانی قرآن به شمار آید. با توجه به اینکه منشا بسیاری از انحرافات مکتب های فکری بی دقتی در ادبیات بوده است، اهمیت جایگاه بلاغت در تفسیر تبیین می گردد. مرحوم علامه در بسیاری جاها، با استفاده از همین علم، جواب شبهات غامضی را داده است؛ مانند اثبات عصمت برای پیامبر با استفاده از صنعت «اطلاق».
نوشته
آیات 55 و 56 مائده که در عرف قرآن پژوهان شیعی به آیات ولایت نامبرده است، از جمله آیاتی است که در تفسیر آنها بین فریقین، تفاوتی بسیار است. این آیات در نظرگاه علامه طباطبایی از محوری ترین آیات قرآن کریم درباره ولایت و امامت اهل بیت علیهم السلام است. دیدگاه متنوع فریقین درباره این آیات، مباحث متعدد تاریخی، حدیثی، تفسیری و کلامی را در پی داشته است. محور اصلی این تنوع ناشی از مساله اساسی نص بر امامت در اندیشه شیعی و انکار ( ویا حداقل تردید) در آن، از سوی اهل سنت است. شیعه دلالت آیات ولایت را بر امامت امام علی (ع) قطعی می داند و برخی از آنان این آیه را نص در این معنا و قوی ترین دلیل و یا عمده استدلال شیعه بر امامت می شمارند. تلقی اهل سنت از آیات ولایت متفاوت و گونه گون بوده و آن را بر افراد متعددی تطبیق داده اند که همین امر زمینه ساز تشتت آراء در بین آنان بوده و سبب شده عده ای ازآنان درصدد خدشه وارد کردن بر دیدگاه شیعه پیرامون این آیات برآمده باشند که بارزترین این مناقشات را فخررازی در تفسیر کبیر خود مطرح کرده است. نوشتار حاضر، پژوهشی در ارائه دیدگاه های نوین علامه طباطبایی در پاسخگویی به شبهات وارده از سوی فخر رازی و متابعان وی و تنزیه دیدگاه شیعه از اتهامات وارده پیرامون آیات 55 و 56 مائده است.
نوشته
Footer