بحث درباره‌ی امکان تمایز میان معرفت‌ پیشین و پسین و نیز تحلیلی و ترکیبی از مباحث مهم در معرفت‌شناسی معاصر است. هر چند کانت وجود گزاره‌های پیشین ترکیبی را در برخی حوزه‌ها ممکن دانسته بود با این حال، رویکرد غالب در میان فیلسوفان تجربه‌گرا، به ویژه در قرن بیستم، نفی هر گونه معرفت‌پیشین از سوی تجربه‌گرایان افراطی یا محدود کردن آن به گزاره‌های تحلیلی از سوی تجربه‌گرایان معتدل بوده است. در این پایان نامه آرای لورنس بونجور در باب معرفت ‌پیشین مورد بررسی قرار گرفته است. بونجور یکی از منتقدان جدی تجربه‌گرایی و از مدافعان معرفت‌ پیشین‌ ترکیبی است. به باور بونجور معرفت ‌پیشین معرفتی است که مبتنی بر ادراک حسی، درون نگری، حافظه، گواهی، دورآگاهی و روشن‌بینی نباشد و مستقیما از راه شهود و بصیرت‌ عقلانی حاصل شده باشد. وی برای اثبات وجود معرفت پیشین ترکیبی نخست به نقد دو رهیافت تجربه‌گرایی معتدل و افراطی در این زمینه می‌پردازد و پس از آن به موارد متعددی از معرفت عقلانی که به باور وی ترکیبی و پیشین هستند، اشاره می‌کند. گزاره‌هایی مانند: «یک شی نمی‌تواند در آن واحد هم سرخ باشد و هم سبزباشد.»، «یک شی نمی‌تواند دایره مربع باشد.» از مواردی است که بونجور بر معرفت‌ پیشین به آن‌ها تاکید دارد. در عقل‌گرایی بونجور، معرفت عقلی خطاپذیر بوده و با به کار بردن روش‌های تامل درونی و انسجام یا ترکیبی از هر دو روش، اصلاح‌پذیر است. به همین دلیل وی نظریه‌ی خود را «عقل‌گرایی معتدل» می‌نامد. در خاتمه عقل‌گرایی بونجور با عقل‌گرایی علامه طباطبایی از جهت معرفت‌شناسی مقایسه شده است. علامه طباطبایی با تقسیم معرفت به حضوری و حصولی، معتقد است که معرفت ‌عقلی خطاناپذیر بوده و تجربه توان اثبات یا ابطال گزاره‌های عقلی را ندارد. علاوه بر این، قلمرو معرفت‌ پیشین در نزد علامه‌طباطبایی گسترده‌تر از آن چیزی است که بونجور مطرح کرده است.واژه‌های کلیدیپیشین، پسین، عقل‌گرایی کلاسیک، عقل‌گرایی معتدل، تجربه‌گرایی معتدل، تجربه‌گرایی افراطی
نوشته
Footer