یکی از پرچالش ترین موضوعاتی که از ابتدای شکل گیری علم کلام اسلامی تا کنون، گاه به شکل مستقل و گاه در خلال مباحث دیگر مطرح شده، بحث درباره مسئله شر است. در دو سده اخیر توجه دین پژوهان برجسته در زمینه مطالعات دینی و فلسفه دین به اصل و زوایای این موضوع در نگاه عالمان ادیان جلب شده که نشان از اهمیت فراوان این موضوع در این زمینه مطالعاتی دارد. این اهمیت در مدخل شر دایره المعارف هایی که خارج از جهان اسلام تدوین شده اند، به وضوح قابل ردیابی است. این پژوهش برآن است که با رویکردی کلامی و مستدل به بررسی و مقایسه ادلّه و آراء علامه طباطبایی به عنوان یکی از اندیشمندان برجسته و آزاداندیش معاصر در جهان اسلام و مطالبی که در مدخل شر از دایرة المعارف های بزرگ حوزه دین مانند دایرة المعارف دین، اسلام و قرآن آمده، بپردازد و در موارد اختلاف با ارائه دلایل روشن به موضع گیری صحیح دست پیدا کرده و نتیجه مناسب بگیرد. در این نوشته پس از ارائه گزارشی از متن دایرة المعارف ها در مدخل ها و مقاله های مرتبط با مسئله شر و همچنین بیان دیدگاه های علامه طباطباییره درباره موضوع شر از آثار مختلف ایشان، به بررسی دلایل هر یک از اطراف مقایسه و در صورت لزوم نقد آن پرداخته شده است.
نوشته
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مساله وحدت یا کثرت و نیز مسالة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشه‌های فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایش‌های نوین هرمنوتیکی را برجسته خواهیم کرد. برای این منظور نخست نشان خواهیم داد که علامه طباطبائی اگرچه برای متن وحیانی معانی متعددی در نظر دارد، اما هریک از این معانی را متعین به قصد صاحب وحی می‌داند، از این رو مباحث تفسیری ایشان بیشتر با قصدگرایی و هرمنوتیک رمانتیک هم‌سو است. سپس اندیشه‌های هرمنوتیکی عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را مطالعه و ارزیابی خواهیم کرد. سروش با مستقل دانستن معنای متن وحیانی از مراد ماتن با آموزة‌ استقال معنایی در هرمنوتیک فلسفی همراه می‌شود. در این میان مجتهدشبستری از جهاتی به هرمنوتیک فلسفی و از جهاتی دیگر به هرمنوتیک‌ رمانتیک گرایش دارد، چراکه از سویی در برخی از نوشته‌هایش از معنایی نهایی و نهفته در متن وحیانی می‌گوید و از دیگر سو امکان تفسیرهای متعدد و معتبر از قرآن را می‌پذیرد.
نوشته
این رساله برای نخستین‌بار در چارچوب مطالعات تحلیل گفتمانی به بررسی نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. نقش علامه در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی مسئله مبهم و ناشناخته-ای است که رساله حاضر تلاش نموده مطالعه نظام‌مند و مفصلی در این‌باره انجام دهد. به‌زعمِ رساله حاضر، اگرچه علامه طباطبایی به عنوان «فیلسوفِ مفسر» برخلاف امام خمینی به عنوان «فقیه عارف»، در تحولات سیاسی انقلاب ایران وارد نشد اما علامه به شکلی «بینامتنی» و «بیناگفتمانی» با محوریت نظریه ادراکات اعتباری وارد «میدان منازعات معرفتی و نظری» شده و در تکوین و قوام گفتمان انقلاب اسلامی نقش ممتاز و برجسته ایفا نموده است. این پژوهش در چارچوب مطالعات گفتمانی به دو پرسش اصلی پرداخته است: 1. نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال‌های تشکیل‌دهنده گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟ 2. سازوکارهای اجتماعی انتشار اندیشه‌های علامه طباطبایی در پیوند با تکوین گفتمان انقلاب اسلامی، کدامند؟ پژوهش حاضر پس از تدوین نوآورانه‌ی هفت معیار برای انتخاب دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی، با استفاده از تکنیک «تحلیل مضمون» تلاش نموده «کلمات تکراری، مکنون و کلیدی» مطرح در متون مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه علامه طباطبایی را شناسایی کرده و با «مقایسه، هم‌سنجی و کاوش موضوعات مهم» در این منابع، دال «جمهوری اسلامی» را به مثابه دال مرکزی و دال‌های «فرهنگ، عدالت، آزادی و استقلال» را به عنوان مفاهیم اصلیِ گفتمان انقلاب اسلامی شناسایی نموده است که جملگی حول دال کانونی، گرد آمده‌اند. در این رساله، مفهوم جمهوری اسلامی با استناد به معیارهای هفتگانه شناسایی دال مرکزی، نسبت به دال‌های پیشنهادی رقیبی همچون «حکومت اسلامی، امام خمینی، ولایت فقیه، اسلام، بازگشت به اسلام و فطرت» از ارجحیت بیشتری برای انتخاب دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی، برخوردار شده است. پژوهش حاضر نشان می‌دهدکه نظریه ابتکاریِ ادراکات اعتباری، بنیاد تفکر اجتماعی-سیاسی علامه طباطبایی را تشکیل داده و علامه با تقریر «اصل استخدام» و گستره آن در مناسبات اجتماعی، آن را محور مرکزی نظریه ادراکات اعتباری و بنیان اندیشه اجتماعی-سیاسی خویش قرار داده است. علامه در چارچوب اعتباریات، با طرح مفاهیمِ «استخدام متقابل»، «مُلک اجتماعی»، «حکومت اجتماعی دینی» و «تفکر اجتماعی»، مفصل‌بندی جدیدی از دال‌های شناورِ «آزادی، اجتماع، عدالت اجتماعی، حکومت، قانون، نبوت و دین» ارائه کرده که از نظر پژوهش حاضر، بنیان‌های فلسفیِ گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. به طوری که می‌توان گفت دستگاه نظریِ ادراکات اعتباری، چارچوب اصلی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. از دیدگاه گفتمانی، نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی این است که وی از موضعِ سوژگی «فیلسوف مفسر» در غیریت‌سازیِ بیناگفتمانی (گفتمان چپ، لیبرال و دموکرات) و غیریت‌سازیِ بینامتنیِ گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان‌های رقیب (گفتمان علمای مشروعه‌خواه و مشروطه‌خواه، گفتمان چپ اسلامی، دموکراسی اسلامی) و معنابخشی به دال مرکزی و دال‌های اصلی گفتمان انقلاب اسلامی ایران نقش اساسی و منحصر به فردی ایفا نموده است. پژوهش حاضر، در تحلیل جامعه‌شناختیِ «پیوند اندیشه علامه طباطبایی با گفتمان انقلاب اسلامی» سازوکارهای اجتماعی همچون «حلقه‌های فکری»، «تعاملات بین نسلی»، «اجتماعات گفتمانی» و «ژانر نوشتاری و گفتاری» را شناسایی و مورد بررسی قرار داده است.
نوشته
Footer