Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
عدالت در حکمت سیاسی متعالیه:امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی
پژوهش دربارهی عدالت و بهویژه عدالت اجتماعی، همواره به عنوان مهمترین مبحث فلسفهی سیاسی مورد بحث و بررسی بوده است. لکن علیرغم اهمیت محوری آن در تمامی افعال انسانی، عمدتاً ابعاد جزئی، فردی و غیر اجتماعی آن در اندیشهی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. اهمیت اصل بنیادین عدالت در فلسفهی سیاسی اسلامی به دلیل عدم پردازش دقیق آن از عمق مبانی تا سطوح سیاسی و اجتماعی، ناشناخته مانده است. بهنظر میرسد برای انجام چنین پژوهشی در نقطهی آغازین میبایست به احیای این مفهوم از طریق رجوع به رویکرد اصیل و قدیم فلسفهی سیاسی پرداخت. چراکه فلسفهی سیاسی و مفاهیم وابستهی به آن از جمله عدالت، در حاشیهی فلسفهی مطلق شکل گرفته و محکوم به قواعد فلسفی هستند و تفاوت در احکام و قواعد و اصول فلسفی موجب تفاوت در قواعد ترسیمکننده و صورتدهندهی فلسفهی سیاسی و عدالت است. پس عدالت در فلسفهی سیاسی باتوجه به مبانی فلسفهی مطلق (که در مطالعهی حاضر، حکمت متعالیه است) و صورتبندی این مفهوم با مدد از این مبانی میبایست مورد بررسی قرار گیرد. این رساله درصدد است تا از طریق بررسی مبانی حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی و امتداد آن در اندیشهی فلاسفهی متأخر معتقد به این مکتب و بسطدهندهی مبانی آن مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی در حیطههای هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی و استخراج دلالتهای مرتبط با فلسفهی سیاسی ـ بهطور اعم ـ و عدالت ـ بهطور اخص ـ به صورتبندی و شکلدهی چیستی، ماهیت، ابعاد و اصول عدالت بپردازد.مبتنیبر دیدگاه به دست آمده از مطالعات در منابع مکتوب فیلسوفان حکمت متعالیه در مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی ایشان، و استخراج دلالتهای مرتبط با آن در فلسفهی سیاسی، مفهوم عدالت در حکمت سیاسی متعالیه، میزان تعریف عدالت و درنتیجه تعیین اصول کلی آن است. بهنظر میرسد مفهوم عدالت در حکمت سیاسی متعالیه گرچه امری اعتباری بوده، لکن اصل اولیهای است که تمام اعتباریات دیگر حیات اجتماعی بشر بر آن استوار شده و بهواسطهی آن مشروعیت و اعتبار مییاید. همچنین این مفهوم در «فطرت» و «عقلانیت» و «اعطاء حق به ذیحق» ریشه دارد.وجه عینی و مصداقی عدالت در حکمت سیاسی متعالیه نیز در سه منظر «مدنی»، «جزایی» و «توزیعی» تبیین میشود. این سه وجه درحقیقت ابعاد سهگانهی عدالت را در بُعد اجتماعی و تمدنسازی تبیین میکنند. هریک از این ابعاد نیز بهنوبهی خود براساس مبانی حکمت سیاسی متعالیه دارای اصولی هستند.درمجموع این رساله تلاش کرده است تا باتوجه به مبانی نظری حکمت سیاسی متعالیه، به ارائهی الگوی مطلوب عدالت بپردازد تا با استفاده از الگوی ارائهشده مقدمات لازم درجهت نظامسازی اجتماعی بر محور عدالت در حکمت سیاسی متعالیه فراهم شود.
نوشته
تفسیر هابز و علامه طباطبایی از متن کتابهای مقدس در باب حاکمیت سیاسی
مسئله حاکمیت در دین محل مناظرات طولانی بوده است که با پیگیری تفاسیر این مفهوم در متون مقدس، آراء مختلفی را میتوان دید. توماس هابز نظریه پرداز حاکمیت در اوایل دوره مدرن و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر قرآن با تفسیر کتابهای مقدس و بر اساس روششناسی خود نقش به سزائی در تدقیق رابطه دو حوزه حاکمیت و دین داشته اند. این رساله تحول در مفهوم حقوق طبیعی را همچون پل واسط میان حاکمیت و دین در نظریه هابز برجسته میکند و با تطبیق این مفهوم در تفسیری که این دو از کتاب مقدس دارند، مدعی است که هابز مولفه اصلی نظریه خود یعنی قرارداد اجتماعی را در خوانش متن مقدس گنجانده و آن را به نفع مرجعیت یک حاکم مقتدر که در پی صلح و امنیت فرد و به طور کلی حفظ حقوق طبیعی فرد است، تفسیر میکند. در حالی که تفسیر طباطبائی بر الزام حاکم و اتباع به عمل به قوانین شریعت در بحث حاکمیت تمرکز دارد.
نوشته
فرمانروایی سیاسی از منظر علامه طباطبایی
هدف این مقاله، پژوهش در دیدگاه علامه طباطبایی درباره فرمانروایی سیاسی است. بدین منظور، این مقاله از روشهای تحلیلی و تفسیری برای تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی استفاده میکند. مدعای مقاله این است که از نظر علامه طباطبایی فرمانروایی سیاسی از آن اجتماع است و فرمانروایی سیاسی مشروعیت خود را از اجتماع میگیرد و الزام سیاسی راجع به الزام اجتماعی و قرارداد اجتماعی و اعتبار اجتماع است. از این مقاله به دست میآید که دیدگاه علامه طباطبایی درباره فرمانروایی سیاسی و قرارداد اجتماعی و مشروعیت و الزام سیاسی با نظریههای موجود در این باره تفاوت داشته و از استقلال نظری و تحلیل فلسفی ویژهای برخوردار است و چشم اندازهای جدیدی را، در پاسخ به پرسشهای فلسفه سیاسی، پیش روی جوامع انسانی و اسلامی قرار میدهد. دیدگاه علامه طباطبایی درباره فرمانروایی سیاسی در مناسبات میان فرد و اجتماع و حکومت و سامان سیاسی پیآمدهای قابل توجهی دارد و برای نظر و عمل سیاسی در جوامع انسانی و اسلامی مفید است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد