جایگاه بحثی عنوان "تبیین جملات اخلاقی اخلاقی" در فرااخلاق است.حل این مسئله مستلزم پاسخگویی به سوالاتی دررابطه با منبع و منشاء وجودشناسانه و معرفت‌شناسانه صدور جملات اخلاقی، نوع اندیشه و شیوه درکی فاعل در مواجهه با این جملات، عینیت و عملی بودن، صدق و کذب‌پذیری و اخباری یا انشایی بودن جملات اخلاقی می‌باشد. در دهه‌های گذشته رواج این مباحث دووجهی منجر به ظهور دیدگاه‌های متضاد واقعگرایی، شناختگرایی، ناواقعگرایی و ناشناختگرایی در حوزه فلسفه اخلاق شده است. دیدگاه واقعگرایی و شناختگرایی اخلاقی ویژگی اصیل جملات اخلاقی را عینیت و ناواقعگرایی و ناشناختگرایی آن را عملی بودن تشخیص دادند. این شکاف‌های به ظاهر غیرقابل وصل، بعدها به واسطه دیدگاه‌های تلفیقی‌ای مانند "شناختگرایی غیرواقعگرا"پر شدند.علامه طباطبایی و بگنلی از جمله فلاسفه‌ای هستند که قائل به رویکرد تلفیقی و دیدگاه "شناختگرایی غیرواقعگرایانه" می‌باشند. هر دوی این فلاسفه دیدگاه اعتبارگرایی یا همان برساختگرایی را برگزیده‌اند و قائل به ماهیت شناختی، صدق و کذب‌پذیری و اخباری بودن جملات اخلاقی هستند. آنها با ارایه دلایلی خصیصه جملات اخلاقی را هنجاری و عملی بودن می‌دانند و در عین حال ویژگی عینیت را منکر نیستند. این دو در رابطه با رویکرد وجودشناسی پدیدارگرا بوده و ایده برساختگرایی را ابزار تبیینی مناسب برای توجیه این ادعای خود قلمداد می‌نمایند. این پایان‌نامه تلاشی در جهت بررسی، توصیف، تحلیل و مقایسه و تطبیق دیدگاه علامه طباطبایی و کارلا بگنلی است.
نوشته
Footer