احوال و مقامات از بخش‌های مهم در عرفان عملی به شمار می‌آید و بدون طی کردن این منازل و مقامات رسیدن به معرفت حقیقی برای عارف امری ناشدنی است. آنچه در تعریف حال گفته‌اند بیانگر آن است که حال واردی است که بر قلب سالک بدون عمد و اختیار و اکتساب وارد می-شود و آنها تماما مواهب و بخشش‌های الهی هستند، خلاف مقامات که با جد و جهد عارف بدست می‌آیند و اکتسابی هستند. نگارنده در این تحقیق به بررسی احوال از منظر خواجه عبدالله انصاری پرداخته و محور اصلی آن را کتاب منازل السائرین قرار داده است چرا که این کتاب یکی از آثار مهم در زمینه‌ی معرفی احوال و مقامات عرفانی است و یکی از باب‌ها ده‌گانه آن به معرفی و تبیین احوال اختصاص داده شده است. بر این اساس احوال عبارتند از محبت، غیرت، شوق، قلق، عطش، وجد، دهش، هیمان، برق و ذوق. هر یک از این احوال دارای سه مرتبه است که مخصوص مبتدیان، متوسطان و کاملان می‌باشد. ابتدا هر یک از احوال تعریف لغوی و اصطلاحی شده و سپس علت استناد آن به آیه‌ای از قرآن کریم که مورد توجه خواجه عبدالله بوده، مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتا مراتب و درجات هر یک از احوال و اینکه اختصاص به چه گروهی از عرفا دارد تحت بررسی قرار گرفته است.پس از این مرحله به بررسی احوال از منظر علامه طباطبایی و با محوریت تفسیر ارزشمند المیزان پرداخته شده است، تا بتوانیم نکات افتراق واشتراک این دو تفکر که یکی بر خاسته از قرآن و دیگری تفکر متصوفه است را تبیین کرده، و به عمق و زیبایی بیشتر احوال عرفانی دست یابیم.
نوشته
Footer