بیان مسأله تحقیق: مسئله عدالت اجتماعی به دلیل پیچیدگی و گستردگی آن همواره از موضوعات مورد توجه و چالش برانگیز اندیشمندان در طول اعصار مختلف بوده است. بشر در عصر حاضر دریافته که دست یابی به مبانی و معیار عدالت اجتماعی می تواند زمینه ساز تحقق یک جامعه متعالی و مطلوب باشد. مسئله این پژوهش بررسی چیستی عدالت اجتماعی با تأکید بر آرای جان راولز فیلسوف غربی و علامه طباطبایی فیلسوف مسلمان است. عدالت اجتماعی را می توان از ابعاد گوناگونی مورد توجه و بررسی قرار داد؛ نظیر مفهوم عدالت اجتماعی، اقسام آن، متغیر ها، ضرورت، اصول و مبانی، موقعیت، لوازم، سازوکارهای تحقق، خاستگاه و نهایتاً کارکرد آن، که اندیشمندان در طول تاریخ به گونه های متعددی این فرآیند را تبین نموده اند. بحث در چیستی عدالت اجتماعی و متغیر های آن، ضرورت و باید های استقرار آن به عنوان یک نیاز تعاون در جامعه، مبانی، کارکرد و سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی بخشی از ابعاد متنوعی هستند که پژوهش حاضر در صدد است تا در یک بررسی تطبیقی از منظر این دو متفکر ارزشمند به آن دست یابد. در حالی که عدالت به طور کلی می تواند شاخص و معیار درستی عمل باشد، عدالت اجتماعی در رفتار و کنش متقابل انسان ها مصداق پیدا می کند. لذا می توان گفت معیاری است برای ایجاد توازن در رسیدن همه افراد به حقوقی که استحقاق آن را دارند تا مبانی درستی رفتار متقابل انسان ها در محیط جمعی را بیان کند. گرچه متفکران متعددی این مقوله را مورد بررسی قرار داده اند اما بحث درباره چیستی عدالت اجتماعی همچنان در بین اندیشمندان استمرار دارد و برداشت آن ها از این مقوله متفاوت است. یکی از مهم ترین و جدی ترین دیدگاه های معاصر در باب عدالت اجتماعی نظریه عدالت جان راولز در عقلانیت لیبرال است، که بر مبنای فلسفه اخلاق کانت و با تکیه بر مفهوم حق در برابر خیر شکل می گیرد.(تی بلوم، 1373، ص 749) مسئله مهم عدالت در اندیشه او رفع نابرابری هاست که اساساً عدالت را آمیزه ای از برابری و آزادی می داند و از آن به منزله انصاف تعبیر می کند. (رک: محمودی،1376، ص130) پرسشی که در این جا مطرح می شود این است که عدالت اجتماعی راولز چه نسبتی با مفاهیمی چون آزادی و خوشبختی دارد؟ راولز با چه استدلالی عدالت را همان انصاف در نظر می گیرد؟ متغیرهای عدالت اجتماعی نزد راولز چیست؟ علامه طباطبایی نیز از علمای برجسته اسلامی مباحثی در خصوص عدالت اجتماعی بیان کرده است. البته نظریه های ایشان در این باب با عنوان عدالت تعبیر شده است اما با توجه به مؤلفه های به کار رفته در آثارشان و امکانات درونی آنها، می توان عدالت اجتماعی را از نظر ایشان استنباط، تحلیل و واکاوی کرد. ایشان عدالت اجتماعی را اینچنین تعریف می کنند که با هر یک از افراد جامعه طوری رفتار شود که مستحق آن است و در جایی قرار داده شود که سزاوار آن است.(طباطبایی،1386،ج2،ص653) علامه همچنین عدالت را مساوی با حسن و ملازم آن می داند.( طباطبایی، 1386، ج 12، ص 478) بنابراین می توان پرسید مبانی عدالت اجتماعی نزد علامه طباطبایی چیست؟ و اساساً چه تلقی و تفسیری از عدالت اجتماعی می توان در علامه طباطبایی سراغ گرفت؟ منظور از حسن بودن عدالت اجتماعی چیست؟ سؤالات دیگری که در این پژوهش مطرح است عبارتند از: مفهوم عدالت اجتماعی از دیدگاه راولز با تعریف عدالت اجتماعی از نگاه علامه طباطبایی قابل انطباق است یا اساساً مفهومی متفاوت دارد؟ آیا در اصل ضرورت عدالت اجتماعی و لزوم آن هردو نظر واحدی دارند؟ با توجه به اینکه عدالت اجتماعی می تواند مبانی متنوعی چون هستی شناس
نوشته
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، نظریه ای در تبیین سازوکار آن دسته از ادراکات آدمی است که ما بازایی در خارج نداشته و مجعول قوای فعاله انسان اند. دسته ای از این ادراکات، ادراکات حسن و قبح یا خوبی وبدی هستند. اعتباری دانستن حسن و قبح این فرضیه را به ذهن نگارنده متبادر کرده که نظریه اعتباریات در بنیان نظریه ای قراردادگرا است. در این پژوهش کوشیده ایم نظریه اعتباریات را با یکی از نظریه های اخلاقی قرار دادگرای معاصر، یعنی نظریه عدالت به مثابه انصاف جان رالز مورد مقایسه قرار دهیم، نکات مشترک این دو نظریه را مشخص کنیم و به سبب این مقایسه به درک بهتری از نظریه اعتباریات و قراردادگرایانه بودن یا نبودن آن دست یابیم. در این پژوهش با روشی تحلیلی پیشفرض ها، استدلالات و لوازم دو نظریه مذکور را مورد بررسی قرار داده ایم. مدعای ما این است که در هر سه بخش مذکور موارد مشترکی در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه عدالت رالز وجود دارد. موارد مشترکی که به نحو موجهی از فرضیه پژوهش پشتیبانی می کند.
نوشته
Footer