مسئله شر یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفه دین است. یعنی انسان همواره در پی یافتن توجیه مناسب برای وجود رنجها و ناملایمات بوده است و از این رهگذر سوالات بسیاری در ذهن بشر بوجود آمده از جمله اینکه اگر خداوند متصف به صفا علم و قدرت و خیر خواهی مطلق است پس چرا اجازه داده که این همه ناملایمات که موجب رنجهاست، بوجود آید؟ لایبنیتس یکی از فیلسوفان بزرگی است که برای یافتن راه حل مناسب در بحث شرور و نظام احسن، تلاشهای فراوانی انجام داده است او علاوه بر اثبات برهانی بهترین جهان ممکن، در صدد این است که جایگاه شرور را تبیین کند و اشکالات وارده را پاسخگو باشد.در میان فیلسوفان اسلامی معاصر هم علامه طباطبایی به مسله شر توجه ویژه ای داشته اند. با توجه به بررسی تطبیقی که در این نوشتار صورت گرفته، بین نظریات این دو فیلسوف مشابهتها و تفاوتهایی وجود دارد. در مورد مشابهتها میتوان تأثیر شرور اخلاقی بر شرور طبیعی، مختار بودن انسان ،نظام احسن و عدمی بودن شرور را ذکر کرد. راه حل علامه با تکیه بر ادراکات اعتباری و عدم وجود شرور بالذات در این عالم است اما راه حل لایبنیتس با توجه به مختار بودن انسان و اصل جهت کافی و اصل کمال میباشد.
نوشته
Footer