برهان جهان‌شناختی کلامی اولین بار، توسط ویلیام کریگ در تفکر غرب مطرح شد. ویلیام لین کریگ فیلسوف تحلیلی و متکلم مسیحی آمریکایی و عضو هیئت علمی مدرسه‌ی الهیات تالبوت، دانشگاه بیولا و دانشگاه باپتیست هاستن است. او با احیای این برهان در کتاب «برهان جهان-شناختی کلامی» در صدد اثبات وجود خداوند می‌باشد.مقدمه‌ی دوم این برهان مبتنی بر دستاوردهای جدید علمی به‌خصوص در قلمروی فیزیک و کاسمولوژی است و از این‌رو مورد توجه تجربه‌گرایان قرار گرفته است. از آن‌جا که این برهان قابل مقایسه با برهان حدوث در تفکر سنت اسلامی است، پرداختن به آن حائز اهمیت است. در این تحقیق علاوه بر تبیین برهان کریگ در کتاب «برهان جهان‌شناختی کلامی»، سعی داریم آن را از منظر تفکر اسلامی و به طور خاص‌ از نظر علامه طباطبایی بررسی و ارزیابی نماییم. این پژوهش بر اساس شیوه‌ی تحلیلی-تطبیقی صورت گرفته است و ابتدا بخش‌هایی از کتاب «برهان جهان‌شناختی کلامی» ترجمه گردیده است و سپس مقدمات و نتیجه‌ی برهان مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش به این نتیجه رهنمون می‌شود که مقدمه‌ی اول برهان کریگ -که متضمن علّت داشتن حادث می‌باشد - در کلام اسلامی مورد قبول است. در فلسفه‌ی اسلامی نیز اگرچه ملاک نیازمندی معلول به علّت، حدوث معلول نمی‌باشد ولی با در نظر گرفتن حدوث به عنوان نشانه‌ای از معلولیت، می‌توان این مقدمه را‌پذیرفت. مقدمه‌ی دوم برهان - که متضمن حدوث عالم است- در کلام اسلامی‌پذیرفته شده و در فلسفه‌ی اسلامی غیر‌قابل‌قبول است. نتیجه‌ی برهان - که وجود خداوند را استنتاج می‌کند- در تفکر اسلامی مورد قبول است، اما طریقی که این برهان در استنتاج وجود خدا طی می‌کند، مورد نقد فلاسفه‌ی اسلامی قرار گرفته است.
نوشته
محمد عماره، اندیشمند معاصر مصری در کتاب راه بیداری اسلامی در ابتدا به ظرفیت های عظیم مادی و معنوی جهان اسلام و تمدنش اشاره کرده و سوالی را طرح نموده که با این امکانات و ظرفیت ها و تمدن غنی چرا و چگونه شدکه مسلمانان وارد عقب گرد و جمود شدند و دیگران از آنان پیشی گرفتند؟ در پاسخ به این سوال ابتدا به استفاده استعمار از جهل و غفلت مسلمانان اشاره کرده و به صورت ریشه ای به مسئله پرداخته و با تعریف صحیح اصطلاحاتی چون امت، عربیّت و هویت به دروازه هایی از عقب ماندگی که مسلمانان وارد آن شدند مثل عدم توازن بین اسلام و عربیّت، عدالت و انصاف، بسته شدن باب اجتهاد، وابستگی حاکمان به غرب و... اشاره کرده و بعد از آن به برجسته ترین جنبش ها و شخصیت های مطرح تأثیر گذار این عرصه پرداخته و مورد نقد و بررسی قرار داده: 1- در شبه جزیره عربستان وهابیت توسط محمد بن عبد الوهاب که پیرو افکار احمد حنبل و ابن تیمیه بودند که به سلفی گری در دین پرداختند. 2- در الجزایر جنبش اخوت سنوسی توسط محمد بن علی سنوسی که دارای خاستگاه تصوف، اشراق و ایجاد خانقاه ها بودند و در مقابل استعمار غرب قرار گرفتند.3- در سودان احمد سودانی به دروغ ادعای مهدویت نمود و عده ای را گرد خود جمع کرد.4- در مصر جنبش جامعه اسلامی که بیشترگرد رهبران دینی چون سید جمال، محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی می چرخید که یک جنبش مردمی جدای از حکومت و بر پایه سلفی گری که همراه با آینده نگری عقلی همراه بود.5- در مصر، جنبش اخوان المسلمین که حسن البنا آن را پایه گذاری کرد و شعار مقابله با غربگرایی سرداد. 6- در هند جنبش جماعت اسلامی که رهبریش با گاندی شروع شده و با تفکرات مودودی که حکم به تکفیر جامعه غیر دینی می داد همراه بود7 - در مصر جنش افراطی الرفض که با پیروی از تفکرات قدمایی چون ابن تیمیه و ابن قیّم و معاصرانی چون مودودی و سید قطب همراه بود که اینان پا را فراتر گذاشته و حکم به تکفیر کل جامعه و امت می دادند. راهکاری که عماره ارائه داده این است که امت اسلامی به جای پرداختن به جزئیات و فروع که اختلاف در آنها امری طبیعی است به اصول مشترک بپردازند. نتیجه مطلوب این است که هر کدام از این گروه ها به آنچه خود تنها دارند خوشحال نباشند و سرسختانه داشته های دیگران را محکوم نسازند. اگر اندیشه ها به هم نزدیک شود، گام های همگانی برداشته شود و تلاش ها از جانب همه گروه ها صورت گیرد، کشت بهتری صورت می گیرد، رشد و نمو سریع تر می شود و خسارت اندک می گردد.اما اندیشه های وی در رابطه با جهان بیداری اسلامی بیشتر بر اساس اندیشه های شهید مطهری و آیت الله خامنه ای نقد و علامه طباطبایی بررسی شده است. شهید مطهری از بین همه قهرمانان بیداری اسلامی و اصلاح گر به ترتیب سید جمال، محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی را تأیید می کند که کارشان مکمل یکدیگر بوده و برخی را به خاطر بدعت هایی که در دین رواج دادند مردود دانسته زیرا آنان به جای اصلاح افساد کردند. شهید مطهری معتقد است که جنبش های اصلاح گر شیعی به مراتب بهتر و تأثیر گذار تر و موفق تر بودند که متأسفانه محمد عماره به آنها اشاره نکرده است. آیت الله خامنه ای نیز با یادآوری امید به صدق وعده ها ی الهی در یاری از دین خدا و عدم سوء ظن به وعده های الهی که در قرآن کریم آمده، اعتماد به نیروی امت اسلامی ، ایستادگی در مقابل دشمنان آشکار اسلام و قطع امید از دلسوزی های مزوّرانه آنان، آینده روشنی را برای جهان اسلام ترسیم می کند، علامه طبا طبایی نیز به جهانی بودن و همگانی بودن دعوت پیامبر(ص)... اشاره می کند.
نوشته
Footer