در اخلاق هنجاری، این، اخلاق فضیلت است که در مقابل اخلاق وظیفه گرا و پیامدگرا، بیش‌ترین محوریت را به مباحث نیت و منش و تاثیر آنها در فعل اخلاقی می‌دهد. در این رساله ما نظر علامه طباطبایی، فیلسوف فضیلت گرای اخلاق اسلامی و مایکل اسلوت، فیلسوف فضیلت‌گرای اخلاق غرب را در رابطه با نقش نیت و منش در فعل اخلاقی، بررسی می‌کنیم. علامه و اسلوت در تشابه با یک‌دیگر، نیت را یک فرایند ذهنی قبل از فعل می‌دانند که ناظر به غایت فعل بوده و مهم‌ترین عامل از لحاظ معنایی و ارزشی در اخلاقی بودن فعل است؛ با این تفاوت که علامه رضایت خدا از روی ایمان و اسلوت، خیرخواهی و دلسوزی از روی عشق و مراقبت را محتوای مورد قبول در نیت اخلاقی می‌دانند. هر دو منش را ویژگی و خصوصیت ثابت و پایداری عنوان می‌کنند که فعل از روی آن به سهولت صادر شده و برای اکتساب و تغییر آن تکرار عمل، ضروری است. مهم‌ترین و تنهاترین عامل در تعریف فعل اخلاقی از نظر اسلوت نیت و از نظر علامه علاوه بر نیت، منش و به طور خاص فضیلت ایمان است. در معرفی منبع معرفت شناسی فعل اخلاقی از سوی علامه به منابع درونی و بیرونی در فاعل اخلاقی برمی‌خوریم که بیش‌تر ناظر به رویکرد دینی ایشان است، در حالی‌که اسلوت تنها منبع را خود فاعل معرفی می‌کند. در رویکرد فلسفی و اخلاقی، مایکل اسلوت رویکردی خاص گرا دارد؛ در حالی‌که علامه حالتی میانه بین خاص گرایی و عام گرایی اختیار می‌کند. در بررسی دینی یا سکولار بودن اخلاق آنها به نظر علامه، ایمان به خدا شرط ضروری صدور فعل اخلاقی‌ست، ولی به نظر اسلوت فرد کافر هم می‌تواند عمل اخلاقی انجام دهد. لذا در توضیح نقش منش و نیت در فعل اخلاقی، علامه به وابستگی دین و اخلاق و اسلوت به استقلال آنها از یک‌دیگر اذعان دارد.
نوشته
Footer