در این نوشتار به موضوع معناشناسی مرگ در قرآن و مسئله چیستی توفّی از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته‌شده؛ و هدف از این مقاله تبیین منطقه خاکستری چگونگی وجود انسان قبل از دنیا و در دنیاست که ایده پردازی در مورد جایگاه انسان پس از مرگ، عالم پیش روی و کیفیت انتقال وی را ممکن می‌سازد. طی روش تحلیل مفهومی در اولین قدم سعی شده تا به مفاهیمی چون نفس که همان من انسان است، اجل مسمی که درواقع زمان توفّی شیء بوده و خداوند آن را تسمیه و تعیین نموده، و توفّی که به معنای اخذ تام و کامل نفس است پرداخته شود. در سطح دوم به توضیح گزاره‌هایی مانند "اجل مسمی ظرفی است که نفس به آن می‌رسد" و"توفّی نوعی اخذ تام" پرداخته‌شده و در سطح سوم ساختارهای هستی شناسانه‌ای مانند نزول روح از عالم امر به دنیا تبیین شده است. طبق نظر علامه طباطبایی روح از عالم امر که مقابل جهان ماده و فرازمانی و فرامکانی است به دنیا یعنی مجموعه‌ای از امور اعتباری تنزل کرده و پس از کسب کمالات و دست‌یابی به جامعیت لازم به عالم امر صعود می‌کند. بررسی ساختارهای انسان شناسانه‌ای مانند نفخ روح به بدن و توفّی آن از بدن دیدگاه انسان به توفّی را تغییر داده طوری که مرگ دیگر در نظر او به معنی نابودی نبوده بلکه نوعی گرفتن تام است که از درون و متن ذات نفس توسط فاعل توفّی یعنی خداوند یا ملک‌الموت یا دستیاران او صورت می‌پذیرد و در حقیقت انتقال نفس از نشئه دنیا به نشئه آخرت است.
نوشته
Footer