کنش اجتماعی موجودی وابسته به اراده و آگاهی انسان می‌باشد که معطوف به دیگران تحقق می‌یابد. عمومیت احکام فلسفی بر همه موجودات، مستلزم تحلیل و تبیین فلسفی کنش مذکور می‌باشد. ابعاد هستی شناختی نظریه اعتباریات و توجه علامه طباطبایی به اصل استخدام، اعتبار اجتماع و اعتبارات پس از اجتماع در این نظریه و مباحث ایشان پیرامون مبادی کنش، زمینه تحلیل و تبیین فلسفی از کنش اجتماعی را فراهم می‌آورد. از این رو اطلاعات لازم جهت تحلیل و تبیین مزبور از مجموعه آثار علامه طباطبایی با روش کتابخانه‌ای گردآوری شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. در مقام تحلیل به مبانی، ادله و در مواردی به لوازم دیدگاه ایشان نیز توجه شده است. مبادی دخیل در کنش‌های اجتماعی را می‌توان به دو قسم ضروری و غیر ضروری تقسیم کرد. مبادی ضروری شامل علم، شوق، اراده و قوای محرکه در عضلات می‌باشد. مبادی غیر ضروری ایمان، خلق، اجتماع، زیست بوم و محیط کنش را به خود اختصاص می‌دهد. این مبادی از طریق تأثیر بر مبادی ضروری بر کنش اجتماعی اثر می‌گذارند. در این میان علم و به خصوص اعتبارات از اهمیت خاصی برخوردار است؛ اعتبارات علومی است که مستقیم در کنش‌های اجتماعی دخیل است. انسان برای رفع نیاز‌های خود به اعتبارات مختلف عمومی و اجتماعی روی آورده و با تطبیق آن‌ها بر اشیای خارجی کنش‌های خویش را تحقق می‌بخشد. از منظر علامه طباطبایی کنش‌های متوقف بر اعتبارات اجتماعی «کنش‌‌های اجتماعی» را شکل می‌دهند. در فرایند صدور کنش اجتماعی، ابتدا غایت بر اساس احساسات درونی بر انسان جلوه کرده و او ضرورت دستیابی به غایت را اعتبار می‌کند. سپس کنشی که به عنوان مقدمه او را به غایت مزبور می‌رساند تصور کرده و به کمال بودن آن تصدیق می‌کند. احساسات درونی به این کنش خاص تعلق گرفته و مرحله شوق را رقم می‌زند. در پرتو اعتبار وجوب این کنش، اراده تحقق یافته و قوای محرکه در عضلات تحریک شده و کنش انجام می‌شود.
نوشته
فهم سازوکار عمل انسان، از دیرباز ذهن و اندیشه آدمی را درگیر کرده است و مکاتب و اندیشمندان فراوانی در پی تبیین سازوکار عمل انسان برآمده‌اند. تحقیق حاضر، ابتدا به بیان تاریخچه کنش می‌پردازد. حکمای اسلامی مبادی فعل را مورد توجه قرار داده‌اند و نظریه کنش در مغرب زمین سبب ایجاد مکاتب مختلفی گردیده است. در این پژوهش سه دسته از مکاتب مغرب زمین (کنش‌گرا، ساختارگرا، تلفیق‌گرا) به اختصار معرفی گردیده است. در میان اندیشمندانی که در حوزه تلفیق ساختار و کنش نظر داده‌اند، پیر بوردیو جامعه‌شناس مشهور فرانسوی از جایگاه برجسته‌ای برخوردار است. بنابراین توصیفی از آراء و اندیشه‌های پیر بوردیو به عنوان جدیدترین اندیشه مطرح و جاری در سنت فکری مغرب زمین ارائه می‌شود. علامه طباطباییرحمه الله علیه یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و اسلام شناسان معاصر است که آراء او مورد رجوع بسیاری از اندیشمندان اسلامی است. ایشان به‌ عنوان فیلسوفی اسلامی و معاصر که با سبک فلسفی حکمت متعالیه، افزون بر قدرت تحلیل فلسفی و کلامی یعنی استدلال و برهان، مستند و مؤید به سنّت وحی و کشف و شهود عرفانی است، مناسب‌ترین گزینه برای پردازش سیستمی جدید، نقادانه، تاریخ‌مند و پویا از هویت انسان است. در ادامه با تبیین کنش انسانی از منظر علامه طباطبایی، اقدام به مقایسه بین اندیشه ایشان و آراء پیر بوردیو شده است. اجرای گام‌به‌گام 5 مرحله مهم فرآیند مطالعه تطبیقی، به عنوان روش پژوهش جاری مورد استفاده قرار گرفته است. هرچند که تفاوت‌های بنیادینی میان نظریه کنش علامه طباطباییرحمه الله علیه و نظریه عمل پیر بوردیو وجود دارد، اما می‌شود شباهت‌هایی را در این دو نظریه مشاهده کرد. مقایسه «عادت‌واره» و «شاکله» و نیز مفهوم «میدان» با «شاکله نوع دوم» و درنهایت مفهوم «سرمایه» و «هدف» از نتایج این بررسی است. ترسیم مدل کنش انسانی در اندیشه علامه طباطبایی از دیگر دستاوردهای این بررسی است. از دیگر نتایج این مقایسه می‌توان به دقت، نازک بینی و عمق نظریه علامه طباطبایی در تبیین کنش انسانی اشاره کرد.
نوشته
Footer