این پایان نامه درصدد بررسی مبانی انسان شناختی و تأثیر آن ها در تمدن سازی اسلامی، بر اساس آراء علامه طباطبایی است. در تبیین مبانی انسان شناسی دینی، علامه یبشتر از برهان، آیه قرآن و هم روایات استفاده می کردند و این همه منابع بزرگ در نزد علامه بسیار مؤثر بوده. در این تحقیق علامه طباطبایی معتقد است انسان دارای دو ساحت مادی-طبیعی و ملکوت-مجرد است و این ساحت، ما دام که انسان در دنیا زندگی می‌کند متلازم و با یکدیگراند. به نظر او ساحت مادی انسان به عنوان ابزار برای تکامل و افعال روح است، و ساحت تجردی او به عنوان سرمایه اصلی در سیر تکاملی انسان می داند، به گونه ای که این ساحت سبب عقلانیت و موجب برتری او از سایر مخلوقات خدا و سبب مقام کرامت و خلافت الهی شامل انسان می شود. بر این اساس علامه معتقد است جهان بینی اسلامی از ساحت روح انسان ناشی می شود. اگر انسان در مسیر نیاز و اهداف این ساحت و براساس جهان بینی الهی ناشی از این ساحت مشی نماید، به مقام کرامت، شرافت و جایگاه رفیعی می رسد و از دنیازدگی و دنیاگرایی فاصله می گیرد و برای تمام نیات و افعالش، به دنبال اهداف و آثار متعالی است که می تواند نقشه مهمی در تمدن سازی اسلامی به شمار می آید. در نتیجه، علامه طباطبایی معتقد است سه مبانی انسان شناسی خود از قبیل تجرد انسان، کرامت انسان و خلافت الهی انسان نقش زیربنایی در ایجاد فرهنگ تمدن اسلامی دارد. چنانکه اجتماعات و تمدن متعالی انسان را بدون فهم درست حقیقت و وجود انسان و اطاعت از دین را را قابل تحقق نمی باشد. و انسانها باید از همین راه برود تا به فلسفه خلقت و آفرینش او و در زندگی اجتماعی-تمدنی به بهترین شرایط متوجه کند و به هدف اصلی و سعادت خود غافل نشود.
نوشته
Footer