درخصوص اینکه «جرم» مفهومی رئالیستی است یا ایده‌آلیستی، مکاتب مختلفی شکل گرفته است؛ برخی مکاتب، رویکردی رئالیستی، برخی، رویکردی ایده‌آلیستی و گروهی رویکردی ترکیبی در این خصوص برگزیده‌اند.این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی رویکرد حکمت اسلامی به هستی جرم با تأکید بر اندیشه‌ی علامه طباطبایی و مقایسه‌ی آن با سایر رویکردها پرداخته است. در چارچوب رئالیسم انتقادی حکمت اسلامی می‌توان با استفاده از عقل عملی، اولاً به هویت معنادار کنش‌های مجرمانه پی برد و ثانیاً باتوجه‌به کمال شناسایی‌شده توسط عقل نظری، اقدام به تعیین مصادیق افعال مجرمانه کرد. عقل عملی با حفظ هویت معرفتی خود، به تناسب اهدافی که با کمک عقل نظری بر صحت آن‌ها داوری می‌کند، مفهوم «جرم» را اعتبار می‌کند. حضور عقل عملی مانع از این می‌شود که دانشمند علوم اجتماعی در ظرف واقعیت‌های موجود و آنچه فهم عرفی نامیده می‌شود، محصور بماند. ازطرف‌دیگر، مفهوم «جرم» نه‌تنها تحت‌تأثیر گروه حاکم بر جامعه، بلکه تحت‌تأثیر منافع گروه انتقادکننده نیز قرار نمی‌گیرد، زیرا این رویکرد به‌گونه‌ای روشمند درپی شناخت حقیقت است.
نوشته
Footer