واژگان اضداد به دلیل نقش مهمی که در تفسیر آیات دارند، از دیرباز مورد توجه مفسران قرآن قرار گرفته اند. برای دست یافتن به یک تفسیر روشن از معنای چنین کلماتی که در عین وحدت دارای دو معنای متضادند، به ویژه در آیات قرآن، باید به دیدگاه مفسران صاحب نظر و لغت شناسی که در شناخت این کلمات تبحر دارند، و با ارائه شواهد و قرائن تفسیر شایسته ای از آنها ارائه می دهند، مراجعه کرد. ازاین رو این مقاله قصد دارد بعد از ارائه گزارشی از پیشینه مبحث اضداد و اختلاف نظر بزرگان علم لغت در زمینه وجود این الفاظ در زبان عربی و آیات قرآن، به بررسی این پدیده غیرقابل انکار زبانی، در تفاسیر قرآن بپردازد. انتخاب تفسیر تبیان شیخ طوسی و المیزان علامه طباطبایی از میان تفاسیر موجود به دلیل دقت نظر و توجه هر دو مفسر به اهمیت و جایگاه اضداد در تبیین و تفسیر آیات قرآن بوده است. ازجمله نتایج این مقاله، تایید وجود پدیده اضداد در زبان عربی و قرآن از جانب هر دو مفسر، توجه و بهره گیری از معنای متضاد این کلمات در تفسیر آیات، گسترده تر بودن مبحث اضداد در تبیان نسبت به المیزان و نیز توجه هر دو مفسر به عوامل پیدایش اضداد در زبان است.
نوشته
مبنای اعتقاد به لایه لایه بودن معنا در تفسیر قرآن از منظر علامه ی طباطبایی به این معناست که هر یک از صور و گونه های ترکیبی کلام الهی که امکان نگاه مستقل را داشته باشد می تواند حجت و معتبر تلقی شود به گونه ای که هر معنایی اختصاص به افق و مرتبه ای از فهم و درک باشد. هدف این نوشتار بر آن است تا تاثیر این مبنا را در تفسیر واژه ها ی «سبع سموات» و «شهاب» در تفسیر «المیزان فی تفسیر القرآن» نشان دهد. از منظر علامه ی طباطبایی لفظ «شهاب» در قرآن در آیاتی که در آنها به رانده و مطرود شدن شیاطین اشاره دارد با توجه به مبنای لایه لایه بودن معنا در قرآن به مثابه یک مبنای تفسیری معنایی کنایی است که مراد از آن ، این است که شیاطین از ورود و نزدیکی به عالم بالا ممنوع هستند. معنای «سبع سموات» نیز از نظر ایشان در دو قسم آسمان مادی و آسمان معنوی دسته بندی می شود.
نوشته
Footer