آیات صفاتی، از آیات متشابهی که از یک طرف با صفات خبری خدا که یک بحث اختلافی است و از طرف دیگر، با آیات متشابه که برای فهم بشر سنگین است مرتبط می باشد. این بحث زمینه ساز به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردیده است. با توجه به اینکه دین اسلام، دین وحدت است بنابراین ضرورت دارد که این مسئله بررسی گردد؛ از این رو در این مقاله کنکاش و تطبیق نظرات دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت (علامه طباطبایی و رشیدرضا) پرداخته میشود. دربارة این آیات دو شیوة کلی وجود دارد: 1 مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛ 2 موولین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات. با تطبیق آیات صفات در دو تفسیر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ کدام از آنها نمی باشد، گرچه رشید رضا با اعتماد بر فهم اکثر اصحاب و باور به عدم تحریف ‰ این آیات، روش اثبات مقبول از نوع تفویض را پذیرفته است و در تفسیر المیزان با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، روش اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی اخذ شده است، اما به دلیل هم عقیده بودن صاحبان آنها در اصول و مبانی، شاهد به کارگیری معنای کنایهای و مجازی در تمام آیات در المیزان و در اکثر آیات در المنار میباشیم.
نوشته
به دلیل منقح نبودن زوایاى روش شناسى؛تحقیقات پژوهشگران و مفسران که - ها مصون نمانده است،همین مساله است - ها و کج روى - قرآنى،از نارسایى روش درست - یابى به - پرداختن به ابعاد گوناگون روش شناسى تفسیر را،براى دست سازد. - ضرورى مى نوشتار پیش رو،کاوشى است در حوزه متشابهات قرآن که در صدد مشخص باشد. - نمودن روش علامه طباطبایى(ره)،در تحلیل آیات متشابه مى روش علامه در تحلیل این آیات،ارجاع آیات متشابه به آیات محکمه و غرر الآیات و نیز،بهره گیرى از تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر عقلى اجتهادى است که به گفته (ع) است. - اطهار - علامه،همان روش ائمه ایشان بابهره گیرى فراوان از آیات قرآن و نیز،بابهره گیرى ازمعارف بدیهى و براهین قطعىِ عقلى و اسالیب زبان عرب و قرائن دیگرى؛چون سیاق و … کوشیده است، تحلیل قابل قبولى از متشابهات به دست دهد.گفتنى است که علامه،از روایات معصومان (ع)،افزون بر فراگیرى روش تحلیل متشابهات،به عنوان مؤید مطالب خود استفاده نموده است.
نوشته
یکی از اساسی ترین مسائل علوم قرآن، بررسی میزان نقش روایات تفسیری در فرآیند فهم آیات است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که علامه طباطبایی با تکیه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، معتقد به استقلال و استغنای قرآن از روایات در تفسیر است. این سخن، علاوه بر ناهمخوانی با سلوک عملی علامه در المیزان، مورد انکار بسیاری از شاگردان برجسته ایشان قرار گرفته است. نگارنده فارغ از همه توجیهاتی که تاکنون در مورد دیدگاه علامه ارائه شده است با ارائه مستقیم اظهارات علامه درباره نقش و جایگاه روایات در تفسیر آیات، به این نتیجه رسیده است که کلمات علامه دراین باب در دو مقام است: نخست، درخصوص استقلال قرآن در دلالت بر معنی لفظی و ناظر به ابطال کلام اخباری هاست که به مستقل نبودن قرآن در دلالت و حجیت نداشتن ظواهر آن معتقدند. روشن است که این معنی با استقلال قرآن از سنت، فاصله بسیاری دارد. دوم، در باب استقلال قرآن در بیان مرادات و مصادیق است که منظورشان نفی نیاز به بیان معصوم نیست، بلکه مقصودشان این است که هرچه معصوم(ع) در تفسیر آیات می فرماید، همان چیزی است که قرآن خود آن را بیان کرده است هرچند ما پیش از بیان معصوم توان فهم آن را نداشته باشیم.
نوشته
ازجمله پیش نیازهای تفسیر قرآن در اختیار داشتن قرائت ابلاغ شده از سوی پیامبر است از نظر علامه طباطبائی(ره) این قرائت اکنون در میان قرائت های مختلف پنهان است و به همین جهت برای بازیابی آن به قرائت های مختلف توجه کرده و با توجه به آنها تفسیر گران سنگ المیزان را نگاشته است. وی با رد تواتر قرائات و تنها مشهور دانستن آنها و منحصر ندانستن قرائت صحیح در قرائت عاصم، به قرائت های دیگر نیز توجه دارد؛ چراکه به باور ایشان سه خصیصه صحت سند، موافقت با قواعد عربی و مطابقت با رسم مصحف در این قرائات وجود دارد. از نظر علامه، قرائن بازیابی قرائت پیامبر عبارت اند از: افصحیت، سیاق آیات، قواعد صرفی، سازگاری با مفاد آیات، دلیل عقلی و نیز روایات. وی بر پایه روایات معصومین(ع) بر این باور است که ایشان به پیروی از قرائت مشهور فرمان داده اند و لذا از قرائت منسوب به ائمه(ع) تنها به عنوان موید یا به عنوان تفسیر آیات استفاده می کند.
نوشته
Footer