در تعالیم الهی و تفاسیر قرآنی، به شناخت و ابعاد مختلف آن و نیز موضوع زیبایی و گستره­ی آن در ابعاد وجودی انسان، به مناسبت­های مختلف و در جایگاه­های متعدد توجه شده است، به­گونه­ای که می­توان میان شناخت و زیبایی، پیوند عمیق و تفکیک­ناپذیری را مشاهده ­کرد. علامه­طباطبایی، از مفسران بزرگ شیعی، با ژرف­اندیشی در قرآن و آموزه­های تربیتی آن، توجه به ادراک حسی(سمع و بصر) را، مقدمه و منشأ علوم حصولی(تصورات) می­داند و فؤاد را برابر با قوه­ی عقل و مبدأ تصدیق و تعقل بر­می­شمرد. این نوع نگاه به ابزار معرفت، پایه­ی اصلیِ بُعد خاصی از تربیت با عنوان «تربیت زیباشناختی» است. در پژوهش حاضر که، به شیوه­ی توصیفی_ تحلیلی و با مراجعه به منابع دست اول و منابع­کتابخانه­ای، به­ویژه تفسیر المیزان انجام شده است، ضمن تبیین برخی از دیدگاه­های معرفت­شناسی و زیبایی­شناسی ­علامه­ طباطبایی و پیوند میان آنها، نوع خاصی از تفکر در اهداف آموزشی، با عنوان «تفکر چندوجهی» در تربیت زیباشناختی مطرح می­شود، که حاصل آن، توجه توأمان به عقل و اندیشه، احساس بیرونی و درونی و عاطفه و ایمان و حق­پذیری است. بنابراین، توجه و تقویت پرورش کیفیات حسی و ذائقه­ی زیبایی­شناختی فراگیران، به موازات پرورش و تقویت عقل سلیم و توجه به دل و فطرت سالم، بایستی در اولویت برنامه­های نظام آموزشی قرار گیرد.
نوشته
نوشته
ادراک زیبایی یکی از ادراکات آدمی است. شناخت این نوع ادراک و تبیین ویژگی های آن از مسائل زیبایی شناسی می باشد. در دو کتاب از آثار علامه طباطبایی، از این نوع ادراک به عنوان ادراکی اعتباری اشاره شده است. در این دو اثر که یکی فلسفی و دیگری عرفانی است توضیحی در این خصوص داده نشده است. کوشش نگارنده بر آن است تا بر اساس اعتباری دانستن این نوع ادراک، به نتایجی در خصوص مباحث مربوط به ادراک زیبایی برسد. در این نوشتار بر اساس تعریف ارائه شده از فعل اعتبار؛ نشان داده شده است که نسبت دادن زیبایی به اشیاء، توسط قوۀ خیال، نسبتی اعتباری بوده و فقط نسبت دادن آن به حقیقت اصیل، حقیقی است. پس از بیان ویژگی های فلسفی این نوع حکم، عوامل درونی مربوط به ادراک کننده و عوامل بیرونی مربوط به ادراک شونده نیز، به عنوان عواملی حقیقی به بیان آمده است. سرانجام نشان داده شده که چگونه این نوع ادراک مانند سایر اعتباریات، وسیلۀ رساندن آدمی به کمال حقیقی اش خواهد بود.
نوشته
هدف پژوهش حاضر «تحلیل ماهیت زیبایی از منظر علامه طباطبایی و ‌‌‌دلالت‌های تربیتی آن و تبیین مدل مفهومی زیبایی شناسی برای نظام آموزشی» بوده‌است. شبکه معنایی‌مفاهیم زیبایی و ابعاد تربیتی آن در ترکیبات ‌وصفی‌آیات قرآن، با عنایت‌‌به دیدگاه‌های علامه‌ طباطبایی به‌عنوان نماینده‌‌ نظام تربیتی اسلام مورد ‌بررسی ‌قرار‌گرفته است. همچنین‌مؤلفه‌هایی‌نظیر: چیستی‌زیبایی، انواع‌زیبایی، حقیقت زیبایی، منشأ و مراتب زیبایی، ثبات و نسبیت‌‌زیبایی، عینی‌یا ذهنی‌بودن و مصادیق‌زیبایی، بررسی و تحلیل‌شده‌است. این پژوهش‌از ویژگی‌دو وجهی‌توصیفی- تحلیل مفهومی ‌و ‌استنباطی--اکتشافی‌‌ ‌استفاده‌کرده‌است. راهکار اجرایی‌آن کتابخانه‌ای‌ و ‌اسنادی می‌باشد. به‌منظور ‌کشف ‌منظومه‌ مفهومی ‌از معنای «زیبایی» براساس دیدگاه‌های علامه ‌طباطبایی، از روش ‌تحلیل و تفسیر‌ مفهومی و با توجه ‌به هدف پژوهش و سوال‌های تحقیق، از روش‌ تحلیل مفهومی بر‌حسب ‌بافت و ‌سیاق و تحلیل بر‌حسب شبکه‌‌ معنایی استفاده ‌شده ‌است؛ به‌ این ترتیب با تعیین مفاهیم معنایی‌ «زیبایی» از آن‌ها به‌عنوان ‌یک شاخص‌ در بخش‌های هدفگذاری‌های آموزشی و روش‌های تدریس استفاده ‌شده ‌است. نتایج پژوهش‌ حاکی از آن است که معنای ‌زیبایی در ترکیبات ‌وصفی قرآن در امور‌ عینی ‌و‌ انتزاعی ‌و فعالیت‌های‌ عملی و‌ رفتاری در سطوح ارتباطی‌ چهار‌گانه‌ فرد ‌با خدا، با خود، با دیگران و با طبیعت در حوزه‌های شناختی و عاطفی به طور همزمان قابل پی‌گیری ‌است.‌ دلالت‌های ‌ابعاد‌ تربیتی ‌شبکه معنایی ‌مفاهیم‌ زیبایی‌شامل؛‌ حق‌پذیری و حق طلبی، عمل‌مداری، هدفمندی‌ و‌ غایتمندی، عدالت، انصاف، فضل، راستگویی، بخشندگی، احترام‌ و‌ قدرشناسی، شایستگی، مهارت، تخصص ‌و ‌تعهد، خودبسندگی، خلاقیت، جامعیت، اصالت، اتقان، انسجام، انتظام و برخورداری‌از کیفیات‌زیبایی‌‌شناسانه‌‌‌حسی (رنگ، فرم و‌شکل، خطوط، تناسب و‌ موزونیت) می‌باشد. کاربرد ابعاد تربیتی مفاهیم زیبایی در زمینه هدفگذاری‌آموزشی از سه‌ جهت قابل بررسی ‌است:1- تغییر در‌ ساختار اهداف آموزشی‌که این پژوهش با توجه به شبکه ‌‌معنایی‌حاصل از تحلیل ماهیت و مفاهیم‌ زیبایی ‌از دیدگاه علامه‌طباطبایی به اهداف دو یا چند ‌وجهی نظیر: «تفکر چند ‌وجهی، پژوهش‌ و -کاوشگری با‌ دو ‌بُعد عقلانی- احساسی، ایجاد‌ و‌ تقویت مهارت‌های ارتباطی ‌و ‌کلامی، کارآفرینی با دو‌ بعد ‌عقلانی- ‌احساسی‌ و ارادی- انگیزشی» برای‌آموزش‌ رسیده‌ است.2- از جهت‌ محتوایی‌ و نیز 3- از جهت روش‌های کاربردی: «تعلیم و تربیت زیبایی‌شناختی، عدالت‌ورزی، گفتمان‌حسن، عفو و صفح و غفر، جذب و دفع، صبر و توکل، تأویل یا‌ هرمنوتیک و پدیدار‌شناسی». همچنین‌ در تدوین اصول آموزشی، به اصولی‌نظیر: «اصالت زیبایی، غایتمندی ‌و‌ هدفمندی‌ زیبایی، شمولیت زیبایی، اصل ‌تشکیک ‌زیبایی، اصل تعمیم زیبایی از محسوس به معنوی و معقول و اصل‌هماهنگی و هارمونی بین ‌مراتب ‌زیبایی» دست‌یافته است و نهایتاً با توجه به مجموعه ‌نتایج به دست‌ آمده، مدل مفهومی‌ زیبایی‌شناسی ‌برای ‌نظام آموزشی تبیین و پیشنهاد شده‌ است.
نوشته
نظریه پردازان اصلی جریان فکری «سنت گرایان معاصر»، اهتمام فراوانی نسبت به اهمیت هنر و زیبایی داشته و به طور مستقیم یا ضمنی در آثار خود، به زیبایی شناسی هنرهای دینی از جمله هنر اسلامی پرداخته اند. نشر وگسترش آراء و نظرات سنت گرایان درباره هنر و زیبایی در فضای فکری و فرهنگی کشور ما، سابقه ای نزدیک به پنج دهه دارد. وجود جنبه های انتقاد آمیز و نفی کننده فرهنگ و تمدن غربی و نیز توجه به تفاسیر و احیاء فرهنگ دینی، دو دلیل عمده اقبال به آراء و نظرات سنت گرایان خصوصا در زمینه هنر دینی و سنتی، چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن بوده است. اما آنچه در این میان، مغفول مانده، انجام نقدهای جدی و منطقی بر این جریان فکری و فرهنگی به عنوان جریان غالب و تاثیر گذار بر فضای هنری بوده است. در این مقاله ابتدا خلاصه نظرات « شوان» در باب مبانی متافیزیکی زیبایی ارائه می شوند. در مرحله دوم این مبانی متافیزیکی شامل عناوین رابطه زیبایی و حقیقت، وحدت کمال و زیبایی و واقعیت ابژکتیو از لحاظ صحت منطق و محتوا در مقایسه با نظرات متفکران سنت فکری اصیل اسلامی از جمله «علامه جعفری» و« علامه طباطبایی»، مورد ارزیابی قرار می گیرد. قسمت بعدی مقاله به مرور سمبولیسم به عنوان اساس زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان می پردازد که در قالب دو تیتر، قابلیت اثبات زیبایی و سمبولیسم ذاتی فرم ها از لحاظ روش شناسی و محتوی نقد می شود. به عنوان جمع بندی به این نکته اشاره می شود که زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان به خاطر تعمیم های نسنجیده، فاقد ویژگی های منطقی و علمی روشن به عنوان مبانی نظری هنر اسلامی است و کاربست این نظرات منتهی به نوعی فرمالیسم بیهوده می انجامد.
نوشته
Footer