مرحوم علامه علم را یک امر وجودی می داند و در این جهت با صدرالمتالهین موافق است و می گوید علم عبارت است از حضور شئ برای یک شئ، به این بیان که حصول علم برای عالِم عبارت است از حصول یک امر بالفعل که فعلیت محض است؛ زیرا وجداناً می یابیم که صورت علمی قوه تبدیل شدن به صورت دیگر را ندارد. صورت های حسی و خیالی و عقلی جوهرهای مجرد مثالی و عقلی هستند که در عالم مثال و عقل وجود دارند و نفس با مرتبه مثالی و عقلی خود در آن موجود است. صورت علمی، مجرد از ماده و قوه است و با وجود خارجی خود نزد مدرِک حاضر است. علم حصولی در واقع یک اعتبار عقلی است که از معلوم حضوری به دست آمده است. اتحاد عاقل و عقل و معقول نیز در نزد علامه به این معنا است که نفس سعه وجودی پیدا می کند و حقیقت عقلی می شود و حقایق عقلی را شهود می کند، نه این که با آن ها متحد شود. این با ملاصدرا فرق دارد. صدرا می گوید: اول صورت معقوله پیدا می شود و این صورت معقوله هم عقل بالفعل و هم معقول بالفعل و هم عاقل بالفعل است. ولی علامه می گوید: اول علم اشراقی به حقیقت عقلی پیدا می شود بعد صورت معقوله؛ یعنی علم حصولی متفرع بر علم حضوری است.
نوشته
مسئله شناخت و به دنبال آن شناخت حضوری، از اهم مسائلی است که اساسا در دو حوزه هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی از آن سخن به میان رفته است. پیگیری شناخت حضوری در امور مادی به تبع آموزه‌های دینی مرتبط با این موضوع، انگیزه حکمای اسلامی را در پرداخت به این مسئله افزون‌تر نموده است؛ چه اینکه شناخت حضوری به امور مادی علی‌رغم پراکندگی و غیبت اجزای آن، به دقت و اهمیت این مسئله افزوده است. تحلیل شناخت حضوری در مادیات در دو ساحت «شناخت حضوری مادیات» و «شناخت حضوری به مادیات» و به دنبال آن، حل تعارض جمع میان علم و ماده، با به‌دست‌دادن نسبی‌بودن اوصاف تجرد و مادیت، دستاوردهایی است که نگارنده آنها را در این پژوهش از مرئای حکمت متعالیه به بررسی نشسته است. علامه طباطبایی با تاکید بر اصل این چاره‌جویی، لکن با رهیافتی دیگر به حل این تعارض دامن زده است.
نوشته
بحث صدق تجربه‌های عرفانی از مهم‌ترین موضوعات عرفان‌پژوهی عصر حاضر است. وقتی تجربه‌ای صادق نباشد، کاذب خواهد بود. صدق و کذب گزاره‌های حاصل از تجارب عرفانی به نظریه‌ای که در باب نحوۀ وقوع تجربه و نیز در باب صدق انتخاب شده است، بستگی دارد. این نوشتار دیدگاه علامه طباطبائی و استیون کتس در مورد خطا در تجارب عرفانی را مقایسه می‌کند و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده است. علامه طباطبائی در باب صدق نظریۀ مطابقت را پذیرفته‌اند. در تجربه‌هایی که از نوع علم حضوری است، خطا روی نمی‌دهد و در تجربه‌هایی که از نوع علم حصولی است، در خود تجربه خطا روی نمی‌دهد، بلکه خطا به سبب استناد درک یک قوه به قوۀ دیگر روی می‌دهد؛ یعنی خطا در تفسیر تجارب روی می‌‌دهد؛ اما استیون کتس تجارب عرفانی را حاصل پیش‌زمینه‌ها، انتظارات و ساختار وجودی انسان می‌داند و وقوع تجربۀ خالص را نمی‌پذیرد. چون شبکۀ مفهومی عارف در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است، پس افراد مختلف تجارب گوناگون دارند. از لوازم این نظریه آن است که خطا زمانی در تجارب عرفانی روی می‌دهد که یک عارف، تجربه‌‌ای داشته باشد که فراتر از شبکۀ مفهومی‌اش باشد و البته از نظر کتس چنین تجربه‌ای روی نمی‌دهد. پس خطا در تجربه‌اش روی نمی‌دهد.
نوشته
واقع‌نمایی ادراکات بشری که از آن با نام ارزش معلومات یاد کرده‌اند، از غامض‌ترین موضوعاتی است که در برهه‌هایی از تاریخ تفکر بشری، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان، فیلسوفان مسلمان و متفکران عصر روشنگری غرب بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است. اندیشمند معاصر، استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهره‌برداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این موضوع ارائه کرده است. او همانند استاد خویش علامه طباطبایی، علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که آدمی پس از اتصالی حضوری با واقعیات به علم حصولی دست خواهد یافت. آن‌چه در این نوشتار خواهید خواند، تبیینی از نظر او در این ‌باره خواهد بود، در ضمن به تفاوت‌های ظاهری این ‌نظر با نظر علامة طباطبایی خواهیم پرداخت
نوشته
Footer