این مقاله به بررسی جایگاه تصور و تصدیق در ادراک خدا از دیدگاه علامه طباطبائی می‏پردازد. با نگاهی به سیر تطور ادله خداشناسی، به دست می‏آید اکثر اشکالات در زمینه بحث از خدا، از نرسیدن به مدعا و تصور ناصحیح مسئله نشات می‏گیرد و نقد براهین خداشناسی در غرب نیز متاثر از همین موضوع است. علامه طباطبائی ضمن تصریح و تاکید بر این نکته، و ضمن اعتقاد به اینکه وجود خدا و وجوب ازلی او، بدیهی اولی است و از برهان مستغنی است، سعی می‏کند از همین نقطه با طرح صحیح مسئله، ادراک خدا را با فطرت به هم گره زده و از فطری بودن علم حصولی و حضوری به خدا، سخن گوید. در این پژوهش، تلاش شده است بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت‏شناختی و از منظر علامه طباطبائی مورد تشریح قرار گیرد و به مدد توجه به فطرت از منظر معرفت‏شناختی، «حقانیت» و «معقولیت» باور به خدا مورد تحلیل و تبیین واقع گردد. ریشه‏یابی ادراک ناصواب خدا و طرح بحث فطرت از زاویه وجودشناختی و معرفت‏شناختی و تفکیک معرفت‏شناسانه حقانیت و معقولیت باور به خدا، از جمله نکات مورد توجه و مهم این نوشتار است.
نوشته
Footer