Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی بازتاب آموزه رجعت درنظام حکمت متعالیه با تاکید بر آرای ملاصدرا و علامه طباطبایی
دو اصل فلسفی «امتناع اعاده معدوم بعینه» و «امتناع بازگشت موجود بالفعل به حالت بالقوه» در حکمت متعالیه، واکنشهای فلسفی حکیمان بعد از ملاصدرا را جهت اثبات آموزه رجعت در شیعه بر انگیخت و موجد سه نظریه در این زمینه گردید: 1. از دیدگاه مدرس زنوزی، بدن، به سوی نفس بازگشت میکند که این نظریه با قاعده امتناع اعاده معدوم سازگار نیست؛ 2. از دیدگاه علامه طباطبائی نفوس انسانهای فوت شده دارای برخی جهات قوه و استعداد هستند؛ لذا بازگشت آنها در زمان رجعت ممتنع نیست. مخدوش بودن این نظریه در آن است که نفوسی که از بدن قطع تعلق می کنند، استعداد یا مادهای ندارند و بدین جهت بازگشت آنها به عالم ماده ممتنع است؛ 3. در ادامه، آرای علامه رفیعی قزوینی و آیت الله شاه آبادی نیز مورد بررسی قرار میگیرد. طبق «نظریه تمثل»، نفوس انسانهای کامل دوباره در عالم ماده ظهور و تجلی میکنند. نقصان این نظریه در عدم شمول آن نسبت به همه رجعت کنندگان مانند کافران است.
نوشته
بررسی و تحلیل کلامی آموزه رجعت در شیعه با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی
در میان مسائل کلامی، «وقایع آخرالزمان» اهمیت فراوانی دارد که در این میان مسئلهی رجعت از اهمیت ویژهایی برخوردار است این اعتقاد مسئلهای نوظهور نبوده، در ادیان دیگر نیز به چشم میخورد رجعت عبارت است از بازگشت عدهای از مردگان به این دنیا درآخرالزمان قبل ازقیام قیامت تا اینکه به مومنان در حکومت حق پاداش داده شود و کافران با دیدن دولت حق سزای عمل خود را ببینند. اعتقاد به رجعت یکی از امور مسلّم مذهب شیعه میباشد که علمای شیعه در این ادّعا اجماع کردهاند مهمترین دلایل عقلی بر امکان وقوع رجعت، امکان ذاتی و امکان وقوعی، قاعده فلسفی؛ حکم امثال «فِی مَا یَجُوز وَ فِی مَا لاَیَجوز وَاحد» وقوع هر چیزی دلیل بر وقوع آن چیز میباشد، است. مسئله رجعت از دسته مطالبی است که عقول عادی، از درک آن عاجزند، تا آنجا که برخی آن را بهطورکلی انکار کرده و برخی به تأویل و توجیه آن پرداختهاند، واین باعث شده که بزرگان شیعه برای دفاع از عقیده خود کتب بسیاری در این زمینه تألیف کنند. از ابتکارهای علامهطباطبایی(ره) در حوزه تفسیر و کلام این است که توانسته میان این دو علم پیوند منطقی و فلسفی ایجاد کند تا تبیین کند که دین در برخورد با مسائل کلامی و اصول فلسفی چه پیامی ارائه میدهد. در این مقاله برآن شدیم تا به تبیین عقلانی از رجعت بر مبنای روایات و آیات قرآن، پاسخ به شبهات وارد شده به رجعت و تفاوت آن با معاد و تناسخ را با استفاده از کتب و رسالههای متعدد، تفاسیر، مقالات، پایاننامهها و نرمافزارهای علوم قرآنی، دینی فلسفی و کلامی را مورد بررسی قرار دهیم. علامه بر این باور است که در رجعت، نفس به هنگام مرگ رابطهاش با بدن قطع شده و با بازگشت به بدن ارتباط دوباره حاصل میشود و این مسئله را به معنای بازگشت فعل به قوه نمیداند زیرا معتقد است رجعت برای کسانی اتفاق میافتد که به مرگ اخترامی از دنیا رفته باشند. در مرگ اخترامی چون به واسطهی قسر قاسر یا مرضی به وجود میآید محذوری برای بازگشتن به دنیا وجود ندارد. ایشان روایات معصومان دربارهی رجعت را تواتر معنوی میداند، و رجعت آخرالزمان را یکی از مراتب قیامت و ظهور امام زمان(عج) را از مراتب رجعت آخرالزمان میداند و میفرماید این سه امر در حقیقت خود مشترکاند اما در شدت و ضعف با هم متفاوت هستند. زیرا در رجعت فیالجمله فساد هست ولی در قیامت هرگز فسادی نیست. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مفهومی است و با توجه به اهداف موضوع آن از نوع اسنادی و کتابخانهای خواهدبود.
نوشته
برون رفت علامه طباطبایی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی
بر اساس قواعد فلسفی حکمت متعالیه، به ویژه در باب حرکت جوهری و نفس شناسی، بازگشت به زندگی دنیوی پس از مرگ امری دور از نظر است؛ از این رو، ابطال تناسخ در شبکه مفاهیم صدرایی امری آسان یاب خواهد بود، به ویژه زمانی که قاعده امتناع تراجع را در نظر بگیریم. اما وقتی به نصوص دینی اسلامی رجوع کنیم نوعی از بازگشت به زندگی دنیوی را می بینیم که غیر از تناسخ است و عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان به آن معتقدند مانند احیاء مردگان و رجعت دسته ای از نفوس بشری در آخرالزمان که از باورهای شیعه است. در نگاه اول تبیین این اعتقاد بر اساس مبانی صدرایی و تفکیک آن از تناسخ به گونه ای که دلایل ابطال تناسخ شامل این اعتقاد نشود کار بسیار دشواری جلوه می کند اما برخی صدراییان مانند علامه طباطبایی به این مسئله پرداخته اند و به عنوان یک حکیم صدرایی ضمن حفظ مبانی فلسفی حکمت متعالیه می کوشند با تفکیک میان موت طبیعی و موت اخترامی این اعتقاد را تبیین و اشکال های وارد بر آن را رفع کند
نوشته
رجعت از دیدگاه قرآن، روایات و عقل با تأکید بر آراء علامه طباطبائی(ره)
اعتقاد به رجعت یکی از امور مسلم مذهب شیعه میباشد تا آنجا که علمای شیعه در این باره ادعای اجماع کردهاند و برای امکان وقوع آن به آیات 82 و83 سورة نمل، آیات 55، 72، 254 و 259 سورۀ بقره و 43 سورۀ ص استناد شده است و روایات بیشماری در حد تواتر بر امکان وقوع رجعت دلالت میکنند که برخی از آنها دربارة اهمیت و عظمت روز رجعت، بعضی در تفسیر آیات رجعت و برخی دیگر دربارۀ رجعتکنندگان وارد شده است. مهمترین دلایل عقلی امکان وقوع رجعت، امتناع ذاتی و امکان وقوعی، قاعدة فلسفی وقوع هر چیزی دلیل بر وقوع آن چیز، و حکم امثال «فی ما یجوز و فی ما لایجوز واحد» میباشند.
نوشته
معنا و عقلانیت «رجعت» در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی قدس سره مبتنی بر هستی شناسی و انسان شناسی توحیدی
اعتقاد به رجعت در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، براساس دلایل نقلی اثبات میشود؛ اما این دو شخصیت بزرگ، با استفاده از روش عقلی نیز به اثبات اصل و چگونگی رجعت پرداختهاند. علامه طباطبایی با توجه به نظام معنایی آیات و روایات، رجعت را یکی از مراتب ظهور حق در هستی میداند که خود، امری مبتنی بر دلایل عقلی است؛ اما امام خمینی علاوه بر پذیرش اصل رجعت براساس دلایل نقلی، کیفیت رجعت را با پیشفرض ترتب عوالم هستی و تناظر آن مراتب با مراتب نفس و نیز با تبیین جایگاه تکوینی نفوس انسانی مشمول رجعت در تعبیر تمثّل ملکی نفوس، اثبات کرده است. بنابراین اصل رجعت در دیدگاه دو حکیم بزرگ، هم با روش کلامی و تفسیری و هم با روش فلسفی و عرفانی، در دو زمینة هستیشناسی و انسانشناسی ـ که هر دو در سیطرة حقیقت توحید قرار دارند ـ اثباتپذیر است و این عقیدة اختصاصی امامیه، علاوه بر مبانی و دلایل نقلی، دارای مبانی و دلایل عقلی نیز هست.
نوشته
معناکاوی رجعت و رفع نزاع برون فرقه ای
این نوشتار، به منظور تحلیل ماهیت اختلاف اهل سنت با امامیه درباره «رجعت» به رشته تحریر درآمد. مفهوم اصطلاحی رجعت سه معنا دربر دارد: 1. امکان احیای اموات؛ 2. بازگشت گروهی از صاحبان ایمان خالص و گروهی از کافران محض به دنیا در آستانه قیامت و وقوع جنگ میان آنها؛ 3. پایان یافتن دنیا با پیروزی مؤمنان صالح. بیشتر علمای امامیه اجزای سهگانه معنای رجعت را پذیرفتهاند، ولی گروهی از آنها جزء دوم معنای رجعت را مردود شمرده و در عوض، ظهور دولت حقه را پذیرفتهاند. دلائل معتقدان به رجعت متفاوت است؛ برخی از بزرگان امامیه رجعت را به اجماع علمای امامیه مستند ساختهاند. در بعضی تعبیرها نیز، رجعت دارای خاستگاه قرآنی دانسته شده است. بعضی نیز گوناگونی و فراوانی روایات در زمینه را سبب اعتقاد به آنها دانستهاند. اما عالمان اهل سنت، اعتقاد به رجعت را بدعت در دین دانسته و بدون در نظر گرفتن اجزا و سطوح سهگانه معنایی در مفهوم «رجعت» تعیین دقیق موضوع نزاع، این اعتقاد امامیه را از تأثیرگذاریهای یهود بر آنان دانستهاند. آنچه مسلم است این که امامیه و اهل سنت رد دو جزء اول و سوم معنای رجعت اتفاق نظر دارند؛ زیرا این دو جزء بدون هیچگونه تأویلی به ظاهر آیات قرآن مستند است. بر این اساس، اختلاف تنها در جزء دوم معنای یاد شده است و چون اصل چنین امری از نظر عقل و به استناد وجود نمونههایی از آن در امتهای گذشته محال نیست، نمیتوان آن را بدعت شمرد. بهویژه با توجه به اینکه برخی آیات قرآن ظرفیت چنین معنایی را دارد. البته امامیه رجعت را ضروری مذهب میداند و نه از اصول دین؛ پس این اختلاف آنچنان دامنهدار و ژوف نیست که گروهی، دیگران را به سبب آن بدعتگذار و یهودی پندارند.
نوشته
مقارنت «رجعت» و عصر ظهور، با تاکید بر تبیین علامه طباطبایی (ره)
مقارنت رجعت با ظهور حضرت مهدی (عج) در تفکر شیعه، پیرو اراده الاهی و همسوی فلسفه بعثت نبی مکرم اسلام (ص) است؛ زیرا در رجعت از منظر شیعه، مرادحق تعالی از ارسال رسل و بعثت انبیا، به ویژه بعثت و ارسال نبی مکرم اسلام (ص) تحقق خواهد یافت. این هدف، همان اظهار و اعلای کلمه حق و ابطال و محو باطل است. رجعت علاوه بر دلایل نقلی، دارای دلایل عقلی است که امام خمینی (ره) با صراحت آن را بیان کرده است؛ علاوه بر این که رجعت در تحلیل علامه طباطبایی (ره) با ظهور و قیامت همسو بوده و ایشان این سه رخداد را مصادیق «ایام ثلاثه ظهور حق» می داند.
نوشته
مقایسه تطبیقی رجعت ازدیدگاه علامه طباطبایی و علامه رفیعی قزوینی
رجعت در لغت به این معنا است که کسی از محل زندگیاش بهجای دیگر کوچ کند، و سرانجام به همان مبدأ اولیهی خود بازگردد که در حقیقت به معنای نوعی بازگشت میباشد. در منابع اسلامی، رجعت یکی از اعتقادات مسلم شیعه است که اهمیت آن با بیانات متفاوتی مطرحشده است رجعت از دیدگاه شیعه به معنی بازگشت جمعی از مومنان و کافران محض به دنیا هنگام قیام حضرت مهدی (عج) است تا کافران مجازات دنیوی خویش را ببینند و مومنان نیز از مجازات آنان خوشنود گردند که این دیدگاه از عقاید اختصاصی شیعه میباشد. لازم به ذکراست بگوییم که انبیاء و ائمه علیهالسلام بهعنوان اشرف مومنین محض در بین رجعت کنندگان خواهند بود.رجعت به معنای بازگشت بهسوی دنیا پس از مرگ و پیش از آخرت است که با اندک فاصلهای بعد از ظهور امام زمان (عج) و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد.رجعت امری همگانی نیست بلکه مختص به مومنان خالص و مشرکان خالص است که خداوند آنها را به همان صورتی که درزمان حیات خود داشتهاند به دنیا برمیگرداند تا مومنان به عزت دست یابند و مشرکان مورد عذاب واقع شوند.روش تحقیق ما در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی خواهد بود به این صورت که ابتدا به مقایسه و تطبیق دو دیدگاه علامه طباطبایی و علامه رفیعی قزوینی در ارتباط با امر رجعت پرداخته میشود و سپس دیدگاه برتر که مستند به دلایل عقلی و نقلی است بهعنوان دیدگاه مختار معرفی میگردد.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد