Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی مقایسهای روش و رویکرد تفسیری شهیدمطهری و آیت الله جوادی آملی و تأثیر دیدگاههای علامه طباطبایی بر ایشان
شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی هر دو از شاگردان مفسر بزرگ شیعی، علامه طباطبایی بودهاند که صاحب تفاسیری در قرآن کریم میباشند. دو مفسر گرانقدر در روش تفسیری خود پیرو روش تفسیری استاد خود میباشند که بر پایه روش تفسیری قرآن به قرآن بنا نهاده شده است. افزون بر آنکه مرحوم شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی دارای مبانی تفسیری مشترکی بوده و هر دو در این مبانی از مرحوم علامه طباطبایی اثر پذیرفتهاند، این نکته قابل تأکید است که این دو مفسر ضمن اثرپذیری کلی از روش قرآن به قرآن علامه، از دیگر روشها، همچون استفاده از روایات و روش عقلانی در تفسیر نیز بهره گرفتهاند. میتوان شهید مطهری را به جهت افکار و نحوه بهرهگیری از آیات در موضوعات اجتماعی و اخلاقی بیشتر به استاد خویش شبیه دانست، در حالیکه روش علامه جوادی آملی در نظم و چینش عناوین و نیز جامعیت موضوعی و بسط کلام شباهت بیشتری به روش استاد خود دارد. از سوی دیگر بیان شهید مطهری بسیار ساده و قابل فهم برای عوام بوده و حوزه مخاطبان بیشتری را شامل میشود، در حالیکه تخصصی بودن تفسیر آیتالله جوادی آملی، مخاطبان آن را به دانشجویان علوم اسلامی تقلیل داده است.
نوشته
بررسی و مقایسهی سبکی تفسیر ابوالفتوح رازی (روحالجنان)، کشفالاسرار و عدهالابرار میبدی و ترجمه تفسیرالمیزان علامه طباطبایی با تأکید بر سورههای مبار
قرآن کریم بهعنوان کتاب آسمانی، همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و هر یک از آنان، تلاش کردهاند تا برداشت و تفسیر خود را به سبک خاصی به جامعه علمی خودشان ارائه دهند. در این میان ابوالفتوح رازی، رشیدالدین میبدی و علامه طباطبایی ازجمله کسانی هستند که در عرصه تفسیر قرآن، گامهای بزرگی برداشتهاند. ابوالفتوح رازی یکی از برجستهترین واعظان منطقه ری در قرن ششم هجری است. این سمت موجب گردیده است تفسیر او سبک واعظانه داشته باشد. از اقتضائات چنین سبکی توجه ویژه به روایات تفسیری است. ابوالفتوح از تفاسیر پیش از خود چون جامعالبیان و تبیان تأثیر پذیرفته و بر تفاسیر پس از خود بهویژه تفاسیر فارسی چون جلاءالاذهان و منهجالصادقین تأثیر داشته است. سبک زبانی آن درنهایت سادگی و روانی همراه با فصاحت و بلاغت مختص قرن چهارم و پنجم بهدوراز تکلفات ظاهری و صنایع لفظی است. رشیدالدین میبدی، در کشفالاسرار، آیات قرآن را در سه نوبت تفسیر میکند و در ضمن آن از قرائت، شأن نزول، اخبار و احادیث و... بهتفصیل سخن میگوید و در النوبهالثالثه آیات را به مذاق صوفیان و عارفان توجیه و تأویل میکند. تفسیر کشفالاسرار از عناصر و سازوکارهای القای معانی ازجمله صور خیال، مجاز، سجع، تشبیه، استعاره بهره زیادی برده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیات به استشهادات قرآنی تمسک زیاد جسته و روش تفسیری ایشان، تفسیر قرآن به قرآن بوده و در بخش تفسیر، سه عنصر: نقل نظریات، نقد نظریات و نوآوری در برداشت بهطور برجسته مشهود است. هدف از این تحقیق شناساندن سبکها و جلوههای ادبی کهن که در تفاسیر ابوالفتوح رازی، کشفالاسرار و عدهالابرار بهکاررفته است و همچنین آشنا کردن علاقهمندان علوم تفسیری با اشتراکات و افتراقات این تفاسیر و تأکید بر این نکته که علامه طباطبایی با تفسیر المیزان، کار مفسرین قبل از خود را تکمیل کرده است. در این تحقیق به این نکته رسیدهایم که بین تفسیر روحالجنان و مجمعالبیان اشتراکات فراوانی وجود دارد و در تفسیر بعضی آیات به نظر میرسد که از یکدیگر برداشت کردهاند و کشفالاسرار میبدی هم از تفسیر مجمعالبیان استفاده کرده است و علامه طباطبایی نیز آن تفاسیر را در تفسیر خود در نظر داشته است.
نوشته
تبیین روششناسی علامه طباطبایی در تفسیر البیان فیالموافقه بین الحدیث و القرآن
علامه طباطبایی پیش از نگارش «المیزان»، تفسیر دیگری به نام «تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن» نگاشته بود. سبک این تفسیر بدین گونه است که ابتدا توضیحی نسبتا کوتاه از آیات با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن ارائه و آن گاه روایات مرتبط ذکر و سپس تلاش شده است میان آیات و روایات سازگاری ایجاد گردد. این پژوهش که با هدف معرفی روش علامه در این تفسیر صورت پذیرفته است، مباحث را در سه محور سامان داده است؛ در محور نخست، روش علامه در تفسیر آیات که شش روش است مورد بررسی قرار گرفت. و بیان شد که علامه از شیوه های مختلفی در تفسیر آیات استفاده کرده است که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1- تفسیر قرآن به قرآن، 2- تفسیر قرآن با قواعد ادبی، 3- تفسیر قرآن با لغت، 4- تفسیر قرآن با استفاده از اختلاف قرائات، 5- تفسیر قرآن با عقل، 6- تفسیر قرآن با حدیث. ایشان در محورهای ذیل به تفسیر قرآن به قرآن پرداخته است: 1- تبیین مفاهیم، 2- تبیین مبهمات، 3- تخصیص عمومات، 4- تقیید مطلقات، 5- رفع اختلاف ظاهری آیات، 6- ارجاع به محکمات، 7- تبیین حکمت تقدیم و تاخیر، 8- تبیین مفردات، 9- سیاق، 10- التفات، 11- تفسیر موضوعی. در تفسیر قرآن با قواعد ادبی نیز از قواعد نحوی، صرفی و بلاغی بهره گرفته است. در تفسیر قرآن با لغت، گاه منبع مورد استفاده را ذکر و در اغلب موارد ذکر نکرده است. در بخش تفسیر قرآن با اختلاف قرائات هم اشاره شد که ایشان در بعضی موارد فقط به نقل این اختلاف قرائات اشاره کرده اما در مواردی که اختلاف قرائت، باعث برداشت دیگری از آیه شده و فضای جدید مفهومی در آیه گشوده است به توضیح و تبیین آن پرداخته و یکی از قرائت ها را بر دیگری ترجیح داده است. ایشان در تفسیر قرآن با عقل با استفاده از عقل و بدون اشاره به آیات و روایات، به تبیین مفهوم آیات پرداخته است. در محور دوم از روش ایشان در بهره برداری از روایات در تفسیر آیات بحث شد و مباحث آن در سه محور سامان داده شد: 1- مصادر روایات، 2- گونه های روایات تفسیری، 3- کیفیت گزینش روایات. در محور نخست، بررسی های گسترده بیانگر آن بود که مصادر متعددی که علامه برای روایات تفسیری ذکر کرده است- خواه تفاسیر روایی و خواه جوامع حدیثی- به بیشتر آن ها مراجعه مستقیم نداشته و نوعا روایات را از تفسیر صافی و برهان و گاهی بحار الأنوار گزارش می کند، البته گفتنی است شاید نتوان بر این شیوه علامه خرده گرفت چه این که سیره علمای پیشین بدین منوال بوده که با استفاده از منابع واسطه، به مأخذ اصلی- بدون مراجعه به آن- ارجاع می داده اند. در محور دوم مشخص گردید که علامه طباطبایی از گونه های مختلف روایی برای شرح و توضیح آیات قرآنی استفاده کرده است که به ترتیب فراوانی عبارتند از: 1- روایات مبیّن، 2- روایات جری و تطبیق، 3- روایات شأن نزول، 4- روایات مفردات، 5- روایات ناسخ و منسوخ، 6- روایات مویّد، 7- روایات فضائل القرآن. بررسی ها در محور سوم حکایت از آن داشت که علامه در تفسیر البیان از میان انبوه روایات موافق با آیات که در تفاسیر و جوامع روایی آمده، آن هایی را که با تفسیر آیات سازگارتر بوده آورده است. اجمالا می توان مواردی را برای معیارهای علامه در گزینش روایات صحیح بیان کرد که عبارتند از: 1- گزارش روایات موافق با سیاق، 2- روایات ناظر به تفسیر آیه، 3- نقل یک روایت از چند روایت مشابه، 4- قلّت گزارش روایات فقهی، 5- اجتناب از گزارش روایات جری ناسازگار با سیاق. و در محور سوم از روش ایشان در تبیین و نقد روایات تفسیری سخن به میان آمد و گفته شد که علامه برای تبیین و توضیح روایات از ر
نوشته
تبیین هستی و چیستی انسان از منظر اندیشه های علامه طباطبایی
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش تحلیل مضمون به عنوان روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی بررسی شده اند. سپس گزاره های انسان شناسانه استنباط شده از مضامین حاصله، در قالب دو زاویه تحلیلی "وجودی" و "ماهوی: شامل سه بُعد «ویژگی های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است. چارچوب تحلیلی انسان شناسی حاصل شده از اندیشه های علامه طباطبایی(ره) که جنبه نوآورانه این تحقیق است، دارای قابلیت ممتازی جهت تعالی علوم انسانی و اجتماعی رایج می باشند.
نوشته
جایگاه فلسفه در روش تفسیری علامه طباطبائی با تأکید بر بحث فاعلیت الهی
این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که فلسفه علامه طباطبائی چه تأثیری بر تفسیر ایشان گذاشته و به عبارت دیگر فلسفه چه جایگاهی در شیوه تفسیری ایشان دارد؟ در این مقاله کوشیده ایم تا به صورت عینی و تطبیقی به این پرسش بپردازیم. در این جهت به عنوان نمونه، موضوع فاعلیت الهی را ـ که از سویی از مباحث مهم فلسفی در طول تاریخ فلسفه بوده و از سویی از موضوعات مهم و متکرر قرآنی است ـ در تفسیر و فلسفه علامه بررسی و مقایسه کرده ایم. براساس نتایج این پژوهش، دانش گسترده فلسفی علامه و استفاده آگاهانه و روشمند از آن در تفسیر، نه تنها به تحمیل معانی فلسفی بر قرآن و عبور از ظواهر الفاظ آن نینجامیده، بلکه در کنار یاری رساندن مفسر برای داشتن فهمی گسترده تر و رسیدن به لایه های معنایی عمیق تر، زمینه را برای التزام هرچه بیشتر به ظاهر قرآن فراهم آورده است.
نوشته
حجیت روش تفسیری قرآن به قرآن با تأکید به روایات عرض در تفسیر تسنیم
یکی از روشهای تفسیری که در عصر حاضر به سبب کوششهای علامه طباطبایی و پس از وی آیتالله جوادی آملی مورد توجه قرار گرفت، روش تفسیری قرآن به قرآن است. برای اثبات حجیت این منهج تفسیری ادلۀ متعددی نقل شده است. یکی از این ادله استناد به احادیث عرض است که در آن، قرآن میزان سنجش صحت روایات دانسته شده و لذا قرآن کریم در تبیین مراد خود بینیاز از سنت تلقی شده است. با مراجعه به مجموع احادیث عرض و تشکیل خانوادۀ حدیثی آن، آشکار میشود که این استدلال کاستیهایی دارد. این مقاله بر آن است که ابتدا به تبیین استناد مطرح شده بپردازد و سپس کاستیهای آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین از آنجا که که آیتالله جوادی آملی از احیاگران معاصر این مکتب تفسیری به شمار میآید، این مقاله بر اساس آراء و نظریههای ایشان نگاشته شده است.
نوشته
روش تفسیری علامه طباطبایی در«تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن»
علامه طباطبایی پیش از نگارش «المیزان فی تفسیر القرآن» در قم، تفسیر دیگری با نام «تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» در زادگاهش تبریز نگاشت که پایههای اولیۀ المیزان محسوب میشود. سبک آن چنین است که علامه، ابتدا تفسیر بهنسبت کوتاهی از آیات، با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن ارائه داده و آنگاه روایات مرتبط را ذکر کرده و سپس تلاش داشته است که میان آیات و روایات سازگاری ایجاد کند. چنانکه از عنوان این تفسیر پیداست، روایات نقش مؤثری در تفسیر آیات دارند، اما به این معنا نیست که متوقف بر روایات بوده، بلکه مشتمل بر روشهای گوناگون و متنوع تفسیری است که عبارتند از: 1. تفسیر قرآن به قرآن؛ 2. تفسیر قرآن با حدیث؛ 3. تفسیر قرآن با قواعد ادبی؛ 4. تفسیر قرآن با لغت؛ 5. تفسیر قرآن با استفاده از اختلاف قرائات؛ 6. تفسیر قرآن با عقل.
نوشته
روش شناسی اجتهادی تفسیر قرآن به قرآن در المیزان
یکی از مهم ترین مباحث مورد توجه پژوهشگران تفسیر، داشتن روش تفسیری از جانب مفسر و چگونگی شناخت روش وی می باشد. هر مفسری ناگزیر است در تفسیر خود روشمند عمل نماید. علّامه طباطبائی نیز که با کشف روابط بینامتنی آیات به تفسیر قرآن پرداخته است، از این قاعده مستثنا نبوده و با توجه به روش قرآن به قرآن اجتهادی، تفسیر «المیزان» را نگاشته است. در پژوهش حاضر، به شناخت شاخصه ها و ویژگی های روش تفسیری ایشان پرداخته ایم تا به واسطه شناسایی آنها، به شناخت روش قرآن به قرآن اجتهادی دست یابیم. برای شناخت روش ایشان، به دو طریق می توان تمسک جست: 1. سخنان و نوشته های وی؛ 2. تحلیل و بررسی نمونه های تفسیری. با مطالعه نوشته های علّامه رهیافت قابل توجهی در این زمینه به دست نمی آید، اما با تحلیل و بررسی نمونه های تفسیری، نگرش جامع علّامه به نظام معنایی قرآن، معناشناسی اجتهادی و روشمند، سنت محوری در روش تفسیر و استفاده از آیات غرر در تبیین و تفسیر واژگان و آیه های قرآنی حاصل می گردد
نوشته
روش شناسی اندیشه ی اجتماعی علامه طباطبائی
علامه طباطبائی صاحب اندیشههای اجتماعی ناب در حوزههای مختلف اجتماعی است. در این مقاله، روششناسی اندیشة اجتماعی او و زمینههای وجودی معرفتی و غیرمعرفتی آن بازخوانی، همچنین ملزومات روششناختی آن مبانی بررسی میشود. بخش گستردهای از اندیشههای اجتماعی علامه معطوف به شرایط اجتماعی و مسائل فرهنگی است. وی مطابق مبانی فلسفه اسلامی و با بهرهگیری از آموزههای وحیانی و با رویکرد تلفیقی این اندیشهها را در ابعاد توصیفی و تبیینی و هنجاری ارائه کرد. هرچند اندیشههای اجتماعی علامه بر مدار هستیشناسی و انسانشناسی فطری سامان مییابد، انسانشناسی فطری نقش محوری در این اندیشهورزی اجتماعی دارد. این اندیشهها در کتابهای گوناگون علامه بازتاب یافته، ولی بخش اعظم آن در تفسیر گرانسنگ المیزان که محور این نوشتار میباشد، مطرح شده است.
نوشته
روش شناسی بنیادین اندیشه اجتماعی علامه طباطبایی (ره)
روش شناسی بنیادین یکی از مبنایی ترین محورهای اصلی بومی سازی علوم انسانی است، که شناسایی آن به نحو دقیق و کاربردی از اهداف اصلی این نوشتار است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روش بنیادین اندیشه اجتماعی علامه طباطبایی(ره) می پردازد، سپس با توجه به مجموعه اندیشه های اجتماعی گردآوری شده در آثار ایشان، روش ایشان برای ورود به این حوزه را عرضه می کند. روش شناسی بنیادین علامه(ره) با توجه به بنیان های فلسفی حاکم بر آن، به طور خلاصه روش شناسی مبتنی بر واقعیت گرایی توحیدی است که جنبه های توصیفی، تبیینی و انتقادی خود را حفظ می کند. رویکرد علامه(ره) درباره موضوعات اجتماعی، مسئله محوری است. علامه(ره) با توجه به نگاهی که نسبت به مسائل شناختی و معرفتی اتخاذ می کند و همچنین مباحث انسان شناسی و هستی شناختی، به طور کلی در یک مسیر تعامل، روشی میان روش عقلانی، نقلی و تجربی قرار می گیرد و مسئله های اجتماعی را به صورت عمیق و دقیق پاسخ می دهد. با این عقبه روشی که در اندیشه ایشان شکل گرفته، جامعه در مسیر توجه به واقعیات اجتماعی و فهم آن و همچنین توجه به ارزش ها و هنجارها و در جهت نقد و بررسی آنان قرار می گیرد، این مسیر در مآل بشر، جامعه را به کمال نهایی یعنی قرب الهی دلالت خواهد کرد.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد