وظیفه اولیه هر دینداری که با الفبای تدین و دینداری آشناست، ایمان به خداوند و سائر اموری است که او ایمان به آنها را طلب نموده است. این امر ضرورت شناخت حقیقت ایمان را به همراه دارد. از طرف دیگر اولین پرسشی که توجه به حقیقت ایمان در پی دارد، سوال از جایگاه معرفت و شناخت، در ایمان است. آیا اساسا ایمان با معرفت قابل جمع است؟ اگر چنین است آیا معرفت در تحقق آن ضرورتی هم دارد؟ اگر ضرورت دارد، چه نوع معرفتی شرط لازم ایمان است؟ در این تحقیق کوشیده شده است تا از جایگاه یکی از مراتب شناخت یعنی یقین در حقیقت ایمان پرده برداشته شود و پاسخی به بنیادین ترین سوالات ایمانی داده شود. در این راستا ضمن بررسی حقیقت یقین و ماهیت ایمان، رابطه بین یقین و ایمان مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است تا روشن شود اولا یقین در تحقق ایمان ضروری است یا خیر؟ و ثانیا در صورت مثبت بودن پاسخ کدامیک از اقسام یقین در این مهم نقش اساسی را ایفاء می نماید؟طبعا و با توجه به عنوان تحقیق تکیه گاه اساسی در یافتن پاسخ به سوالات اساسی مطرح شده، نظریات علامه طباطبایی به عنوان پرچمدار تفکر فلسفی سنتی در عصر حاضر، می باشد.مرحوم علامه گرچه مسأله رابطه بین ایمان و یقین را به طور مستقل مورد بررسی قرار نداده ولی بررسی در آثار وی ما را به نتایجی در این زمینه رهنمون می نماید. در یک کلام می توان گفت نظر علامه در این رابطه با نوعی ابهام مواجه است ولی قدر متیقن این است که از منظر وی، ایمان با نوعی احتمال خلاف قابل جمع است و در تحقق ایمان وجود یقین ضروری نمی نماید، گرچه هر شخصی مکلف است که به ایمانی دسترسی پیدا کند که در آن هیچگونه شائبه تردید و شکی وجود نداشته باشد.
نوشته
Footer