از مهم‌ترین مسائل چالش برانگیز فلسفه و کلام، گوهر ایمان است که به عنوان نخستین ارزش از زمان پیدایش تفکر و ادیان توحیدی، بشر به آن فراخوانده شده است؛ زیرا از دیرینه‌ترین دغدغه‌های انسان، گرایش درونی به سوی یافتن حقیقت و جاودانگی بوده است که تنها پاسخ به آن‌ها ایمان‌آوری معرفی شده است. اهمیت موضوع از آن جهت است که این امر وجودی سبب تحولات درونی و بیرونی بسیاری می‌شود و افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین منجر به کمال و سعادت حقیقی انسان می‌شود. در این زمینه قرآن به عنوان خاستگاه اصلی مباحث ایمان، کارکردها و زمینه‌های تحقق آن معرفی شده است. از این رو بحث از آثار و لوازم ایمان از منظر دو فیلسوف حکمت صدرایی که بهره‌مند از سرچشمه قرآن بوده‌اند، مفید خواهد بود. نگارنده در این نوشتار کوشش نموده است که با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری منابع کتابخانه‌ای این موضوع را در نظام فکری علامه طباطبایی و امام خمینی بررسی نماید و به سؤالاتی چون تبیین ماهیت ایمان و ویژگی‌های آن، چگونگی حصول ایمان بر قلب مؤمن و شرایط تحقق آن، همچنین تأثیراتی که ایمان بر زندگانی دنیوی و اخروی شخص دارد، پاسخ دهد. از دستاوردهای این پژوهش چنین است که ایمان علاوه بر فواید فردی مانند: آرامش روانی، محبت، توکل، در عرصه اجتماعی نیز نقش کنترل‌کننده اعمال و رفتار جامعه دارد، همان‌گونه که علامه معتقد است در منطق قرآن دستورالعمل-های دین، یک روش زندگی اجتماعی است و نتایجی همچون عدالت، مسئولیت پذیری و وحدت را به ثمر می‌نشاند. به علاوه آنچه که طی تحقیق به دست آمد، آن است که علامه ضروری‌ترین لازمه ایمان را عمل دانسته، درحالی که امام به شیوه ملاصدرا بیشتر به عنصر علم و معرفت توجه نموده است. قابل برداشت بود که علامه بیشتر گرایش عقلانی و امام، رویکرد عرفانی‌‌- اخلاقی داشته‌است.
نوشته
موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه علم و ایمان با عمل از دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جعفری (ره) می باشد. مراد از تعامل علم، ایمان و عمل، تأثیر و تأثر متقابل علم و ایمان با عمل می باشد. میدان عمل در دایره میدان علم قرار می گیرد و ایمان شرط قبولی عمل است که بدون ایمان، عمل در معرض آلودگی و ناپایداری خواهد بود. از طرف دیگر، عدم تحقق عمل یا فاسد شدن آن، باعث تزلزل علم و ایمان و چه بسا باعث تباهی آن دو خواهد شد. از این رو، سعادت انسان منوط به با هم بودن علم و ایمان و عمل می باشد. آنچه که در این پژوهش به لحاظ رویکرد و روش مورد توجه قرار گرفته است، رویکردی درون دینی و از روش توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و کتابخانه ای بهره مند شده است. در دیدگاه دو علامه، میان علم و ایمان و عمل، ارتباطی کاملا معنادار، منطقی و حقیقی برقرار است و پژوهش حاضر ضمن تبیین چیستی هر یک از این مفاهیم، به تبیین ارتباط این سه مقوله پرداخته است. در اندیشه علامه طباطبایی(ره)، علم ملازم و مقدمه ایمان و قرین جدایی ناپذیر آن می باشد و التزام عملی به لوازم آن جزء ارکان اساسی ایمان می باشد. از دیدگاه علامه جعفری (ره) نیز «ایمان» عبارت است از تصدیق وجدانی که مانند عنصر یا جزئی فعال از شخصیت آدمی در آید و در حرکات شخصیت او دخالت ورزد و علم به عنوان مقدمه ایمان عبارت است از آب پاکیزه‌ای که بذرهای متنوع حقیقت را در نهاد انسان‌ها آبیاری می‌کند.
نوشته
علامه طباطبایی درباره نسبت عقل و ایمان معتقد است که عقل بر ایمان تقدم دارد و از این‌رو،تعقل و جحت عقلی آزاد را بر ایمان مقدم‌ می‌دارد و آزادانه با اقامه براهین عقلی به اثبات آموزه‌های دینی می‌پردازد. به همین دلیل،از نگاه وی درست نیست که نخست باید ایمان آورد سپس‌ طبق آن،دلیل اقامه نمود،بلکه اساسا ایمان دارای جوهری معرفتی است که‌ متعلق آن،همه گزاره‌های دینی است که بی‌تردید اموری نظری‌اند نه‌ بدیهی.اما آگوستین ایمان را مقدم بر عقل دانسته،فهم را پاداش ایمان آوردن‌ به حساب می‌آورد و تأکید می‌ورزد که ایمان شرط فهم است،به گونه‌ای که‌ تا ایمان نیاوریم،به فهم نایل نمی‌شویم.از نگاه آگوستین،قلمرو عقل و ایمان‌ به گونه‌ای در آمیخته‌اند که تفکیک آنها از همدیگر ممکن نیست.آگوستین‌ در توجیه و تبیین گزاره‌های دینی از عقل بهره می‌گیرد و با اقامه براهین‌ عقلی به اثبات وجود خدا می‌پردازد و از این‌رو،ایمان‌گرای معتدل به شمار می‌رود.وجه مشترک هر دو متفکر در این است که معتقدند عقل و ایمان، هر دو طریق یا ابزار به سوی حقیقت‌اند و عقل و ایمان نیز به تنهایی‌ نمی‌تواند به سوی سعادت انسانی رهنمون شود.
نوشته
Footer