هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین دیدگاه تربیتی علامه طباطبایی بر اساس انواع علم می باشد. به منظور دستیابی به هدف مذکور، از رویکرد کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی با مراجعه به منابع دست اول استفاده شده است. این تحقیق نشان می دهد که بر اساس تقسیم بندی علامه از علم حصولی می توان به اهداف و ویژگی های جالب توجهی برای محتوای برنامه درسی دست یافت. این اهداف که عبارتند از پرورش حسی، ذهنی، عقلی، اجتماعی، اخلاقی و ذوقی، دستیابی به انواع علوم مطابق واقع، خودآموزی و تولید علم، استفاده از علوم در حل مسائل زندگی و پرورش خلاقیت، در نهایت به پرورش همه جانبه انسان منجر می شوند. به منظور تحقق اهداف فوق، لازم است محتوای برنامه از ویژگی هایی چون تناسب، توالی، تعادل، تنوع، انطباق، ارتباط و... برخوردار باشند. این نتایج حاکی از آن است که توجه به انواع علم (از دیدگاه علامه طباطبایی) می تواند در تدوین محتوایی غنی برای آموزش دانش آموزان مفید واقع شود.
نوشته
بحث صدق تجربه‌های عرفانی از مهم‌ترین موضوعات عرفان‌پژوهی عصر حاضر است. وقتی تجربه‌ای صادق نباشد، کاذب خواهد بود. صدق و کذب گزاره‌های حاصل از تجارب عرفانی به نظریه‌ای که در باب نحوۀ وقوع تجربه و نیز در باب صدق انتخاب شده است، بستگی دارد. این نوشتار دیدگاه علامه طباطبائی و استیون کتس در مورد خطا در تجارب عرفانی را مقایسه می‌کند و به شیوۀ توصیفی- تحلیلی انجام شده است. علامه طباطبائی در باب صدق نظریۀ مطابقت را پذیرفته‌اند. در تجربه‌هایی که از نوع علم حضوری است، خطا روی نمی‌دهد و در تجربه‌هایی که از نوع علم حصولی است، در خود تجربه خطا روی نمی‌دهد، بلکه خطا به سبب استناد درک یک قوه به قوۀ دیگر روی می‌دهد؛ یعنی خطا در تفسیر تجارب روی می‌‌دهد؛ اما استیون کتس تجارب عرفانی را حاصل پیش‌زمینه‌ها، انتظارات و ساختار وجودی انسان می‌داند و وقوع تجربۀ خالص را نمی‌پذیرد. چون شبکۀ مفهومی عارف در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است، پس افراد مختلف تجارب گوناگون دارند. از لوازم این نظریه آن است که خطا زمانی در تجارب عرفانی روی می‌دهد که یک عارف، تجربه‌‌ای داشته باشد که فراتر از شبکۀ مفهومی‌اش باشد و البته از نظر کتس چنین تجربه‌ای روی نمی‌دهد. پس خطا در تجربه‌اش روی نمی‌دهد.
نوشته
واقع‌نمایی ادراکات بشری که از آن با نام ارزش معلومات یاد کرده‌اند، از غامض‌ترین موضوعاتی است که در برهه‌هایی از تاریخ تفکر بشری، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان، فیلسوفان مسلمان و متفکران عصر روشنگری غرب بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است. اندیشمند معاصر، استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهره‌برداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این موضوع ارائه کرده است. او همانند استاد خویش علامه طباطبایی، علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که آدمی پس از اتصالی حضوری با واقعیات به علم حصولی دست خواهد یافت. آن‌چه در این نوشتار خواهید خواند، تبیینی از نظر او در این ‌باره خواهد بود، در ضمن به تفاوت‌های ظاهری این ‌نظر با نظر علامة طباطبایی خواهیم پرداخت
نوشته
Footer