این پژوهش تحت عنوان «ابتکارات و نوآوریهای علامه طباطبایی» برای پاسخگویی به این پرسش که علامه طباطبایی چه ابتکارات و نوآوریهایی در حوزه علوم عقلی و فلسفی داشته است؟ و سئوالات فرعی مترتب بر آن، سامان یافته است. برای رسیدن به اهداف تحقیق و دستیابی به پاسخ درست و صحیح به این پرسشها، با بهره گیری از آثار فلسفی علامه طباطبایی، اعم از آثاری که به صورت کتابهای مستقل نگارش یافته یا به صورت حواشی در ضمن کتاب دیگر به چاپ رسیده و در اختیار دوستداران معارف عقلانی و فلسفی قرار گرفته است، و همچنین با بهره گیری از آثار برخی فیلسوفان بزرگ مسلمان که در پرتو مکاتب فلسفی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه پرورش یافته اند و از عصر ابن سینا و صدرالمتالهین شیرازی تا دوران معاصر، در سپهر علوم عقلی و فلسفی قلم زده اند و آرا و نظریات آنان مورد توجه علامه طباطبایی بوده و یا توسط ایشان به نقد کشیده شده است، پژوهش حاضر را سامان داده و ابتکارات و نوآوریهای فلسفی علامه طباطبایی را در چهار حوزه معرفت شناسی، خداشناسی، جهان شناسی، و انسان شناسی ارزیابی کرده ایم.
نوشته
بدون تردید، استاد مطهری از چهره‌های شاخص و خوش فکر و نوآور در اندیشة اسلامی معاصر شمرده می‌شود.حضور جدی و طولانی در حوزه‌های درسی دینی، وسعت مطالعات در علوم متنوع عصری، ذوق و استعداد وافر و تعهد و خلوص او در اعلای کلمة دین، وی را در عرصة ارائة خدمات دینی و تربیت نسل جدید، واجد سهمی‌انحصاری ساخته است.وی در فلسفة اسلامی دارای مطالعات گسترده و عمیق بود و در پرتو آشنایی با فلسفة متأخر جهان غرب، به ‌مسائل مهم و سؤالات اساسی این دوران توجه جدی نشان داد؛ از آن جمله مباحث شناخت ومعرفت‌شناسی است که مقالة حاضر، اندیشه‌های استاد را در پاسخ به مهم‌ترین مسألة شناخت، یعنی کاشفیت و واقع‌نمایی علم، پی گرفته است. ضمن تأکید بر بداهت واقع نمایی علم، معیار آن را اتحاد ماهوی صور ذهنی و موجودات عینی دانسته؛ سپس دربارة چگونگی دستیابی نفس مدرک به ماهیات اعیان خارجی، بر اندیشة عرفانی ‌حضرات خمس تأکید ورزیده‌ و سایر راه حل‌های بدوی را مطرود دانسته‌ است.این مقاله درصدد است نشان دهد در عین این‌که اندیشه‌های استاد، به تنقیح موضوع کمک شایانی کرده است، ‌همچنان مسألة بسیار فربه و عمیق کاشفیت صور ادراکی، حل نهایی خود را نیافته است و بر اندیشه‌وران فرض است‌که راه آن استاد فقید را پی گرفته، موضوع را مانند استاد جدی تلقی کنند. بی‌تردید اگر از حضورش محروم‌ نمی‌شدیم، بهره‌اش را در پیشبرد این موضوع خطیر، وافر می‌ساخت. رضوان خدا بر او باد.
نوشته
اهمیت نوع نگرش به انسان و ویژگی های اودر مطالعات علوم انسانی و اجتماعی تاحدی است که به عنوان مبنایی در کنار سایر مبانی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، ارکان نظریات آن حوزه را شکل داده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و ویژگی های انسان مبتنی بر دیدگاه های علامه طباطبایی(ره) است. دراین تحقیق، غالب آثار فلسفی و تفسیری ایشان با روش تحلیل مضمون به عنوان روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی بررسی شده اند. سپس گزاره های انسان شناسانه استنباط شده از مضامین حاصله، در قالب دو زاویه تحلیلی "وجودی" و "ماهوی: شامل سه بُعد «ویژگی های فی نفسه نوع انسان»، «ویژگی های نوع انسان با لحاظ حرکت استکمالی در سه ساحت نگرش، گرایش و رفتار» و «ویژگی های نوع انسان با لحاظ اثر حرکت استکمالی بر نفس»" ارائه شده است. چارچوب تحلیلی انسان شناسی حاصل شده از اندیشه های علامه طباطبایی(ره) که جنبه نوآورانه این تحقیق است، دارای قابلیت ممتازی جهت تعالی علوم انسانی و اجتماعی رایج می باشند.
نوشته
اشتراک بین الاذهانی یکی از مسائل جدید فلسفه‌ی معاصر است که متفکرین زیادی را به خود وا داشته است، در فلسفه اسلامه، علامه طباطبایی (ره) با توجه به مبانی خاصی که در فلسفه‌ی خود بکار می‌گیرد درباره‌ی اشتراک بین الاذهانی سخن می‌گویند. علامه طباطبایی بیشتر در مبحث وجود ذهنی و عقل، عاقل و معقول به این بحث پرداخته است. در بحث وجود ذهنی مدعا این است که اشیاء علاوه بر وجود خارجی وجود دیگری به نام وجود ذهنی دارند؛ از این رو این تعریف دارای دو نکته است 1_ جنبه‌ی وجود شناسی وجوذ ذهنی 2_ جنبه‌ی معرفت شناسی وجوذ ذهنی. عمده‌ فلاسفه‌ی قبل از علامه طباطبایی بیشتر به جنبه‌ی وجود شناسی ذهنی توجه کرده‌اند و به عبارتی از عین است که به ذهن منتقل می‌شویم و معرفت شناسی در مرحله بعد مطرح می‌شود که آن هم مبتنی بر تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و نقش کلیدی ماهیت در ادراک این مسئله را توجیح می‌کند. بر خلاف این نحوه تفکر علامه طباطبایی بیشتر به جنبه‌ی معرفت شناسی وجود ذهنی توجه می‌کند و معرفت شناسی خود را بدون ابتناء بر وجود و ماهیت و تمایز متافیزیکی آنها سامان می‌دهد و معتقد است که از ذهن به عین منتقل می‌شویم.در دیدگاه علامه علم حضوری با علم حصولی همراه است و ملاک مطابقت و صدق حاکویت ذاتی وجود ذهنی است، تطابق ادراکی وجود ذهنی با خارج به حاکویت ذاتی آن است. و علامه معتقد به ماهیت منحفظه در ذهن نیست و علم را حاصل انعکاس خارج توسط ماهیت منحفظه نمی‌داند، بلکه ماهیت و علم حصولی متاخر از ادراک و حضوری و نفسانی و معرفت پیشینی به حقیقت است.
نوشته
Footer