«منابع تفسیر» از مباحث پراهمیت در مناهج تفسیری است. این منابع ریشه در وحی و بازتعریف آن دارند یا برگرفته از تلاش عقلانی و تجربه بشر در طول قرون و اعصار است. تفاوت مناهج و روش های تفسیری، با منابعی که مفسر انتخاب می کند، ارتباط دارد. مقاله حاضر تلاش دارد تا دیدگاه استاد معرفت را درباره منبعیت گفتار صحابه و تابعان به دست آورد و تمایزات این دیدگاه را با علامه طباطبایی بررسی کند. اهمیت گزینش این دو مفسر در آن است که یکی به شدت به منبع قرآن به قرآن توجه کرده و دیگری بر روایات و آثار تفسیری تمرکز دارد. مقاله حاضر به ترتیب، دیدگاه تطبیقی استاد معرفت و علامه طباطبایی را درباره اقوال صحابه و تابعان بررسی کرده است. این مقاله دلیل حجیت و اعتبار هر یک از منابع مذکور و مشترکات و امتیازات نظر ایشان با علامه طباطبایی را بررسی کرده است. نتیجه بررسی، آن است که ریشه اختلاف نظر، به درهم آمیختگی علوم ابزاری و علوم منبعی تفسیر، تفاوت در تعریف تفسیر و تفکیک ناشدگی اصطلاحات تفسیر و تبیین قرآن برمی گردد.
نوشته
این دو گروه هر گونه تدبر و تعمق در آیات قرآنی را ممنوع دانسته،و یگانه راه‌ برای تفسیر آیات قرآن را رجوع به روایاتی که از پیامبر-ص-و صحابه و یا ائمه اهل‌ بیت-ع-در زمینه معارف قرآن بیان شده است می‌دانند،و گاهی پا از این فراتر نهاده‌ و نه تنها تدبر در آیات قرآن را مجاز ندانسته‌اند بلکه از استدلال به ظاهر آیات نیز منع‌ کرده و آن را از قبیل تفسیر به رأی به شمار آورده‌اند. در هر حال جماعت«اهل الحدیث»در این مورد راه افراط را برگزیده و تا آنجا پیش رفتند که نه تنها روایات نبوی را اعم از مسند و مرسل،معتبر دانستند بلکه آنچه از صحابه و تابعین نیز در زمینهء تفسیر قرآن نقل گردیده است،حجت دانسته و اظهار نظر پیرامون آنها را غیر مجاز دانستند و بر این مدعای خود چنین استدلال کردند: آنچه از صحابه در زمینه تفسیر قرآن نقل گردیده است از دو حال‌ بیرون نیست: 1-نقل سخنان پیامبر-ص-است. روش متکلمان،فلاسفه و متصوفه در تفسیر قرآن پس از رحلت پیامبر-ص-و در زمان خلفا به واسطه اختلاط و آمیزش مسلمانان با فرقه‌های مختلف دینی در سرزمینهایی که به تصرف مسلمانان در آمده بود،و نشر افکار و عقاید ادیان مختلف توسط دانشمندان آنان در جامعهء اسلامی،شبهاتی پیرامون عقاید دینی مطرح گردید که موجب پدید آمدن علم کلام گردید،و رفته رفته مذاهب گوناگون‌ کلامی تأسیس شد که هر یک،از آراء و عقاید خاصی دفاع می‌نمود،و برای آنکه بتواند حریف را در میدان جدال کلامی مغلوب سازد به آیات قرآن استشهاد نموده و آن دسته از آیات را که به گونه‌ای عقیده او را تأیید می‌نمود مورد استناد قرار می‌داد و آیاتی را که‌ هماهنگ با نظریه او نبود تأویل و توجیه می‌کرد
نوشته
Footer