یکی از سؤالات اساسی حوزه «معرفت‌های وحیانی« میزان اثرپذیری آن از «عوامل اجتماعی« است که از آن به عنوان «تعین اجتماعی وحی« یاد می‌شود. به باور علامه طباطبایی(ره) به طور کلی، «صورت« معرفت‌های وحیانی، از تغییر برخی عوامل اجتماعی و انسانی، مانند: «شرایط زمان«، «انسان« و «مصالح« اثر می‌پذیرد که به عقیده وی ظهور «شریعت«های متعدد نتیجه آن است ولی «محتوای« معرفت‌های وحیانی، و به تبع آن محتوای شرایع تغییرناپذیر است. علامه طباطبایی(ره) ضمن تطبیق قاعده فوق بر قرآن و احکام اسلام، بر این باور است که قرآن کریم در اصل «نزول«، برای رسیدن به سطح فهم انسانها؛ «نزول تدریجی«، به دلایل آموزشی، احتجاج و ضعف فراگیری عمومی؛ «به لفظ آمدن«، برای امکان مکامله با مردم؛ کاربرد «زبان تمثیل«، برای امکان انتقال بهتر معانی؛ و «عربی بودن«، به جهت امتیاز زبان عربی و عرب بودن عمده مخاطبین در مراحل آغازین، متأثر از جامعه است. ایشان، هم‌چنین، دین اسلام را به دلیل تأکیدش بر «تفکر جمعی«، «نیروی جمعی اجرایی«، «اجتماعی بودن احکام« و مانند آن، «دینی اجتماعی« می‌داند که ناظر به جامعه‌ی انسانی شکل گرفته است.
نوشته
دین مبین اسلام، دربردارنده آموزه هایی است که عمل بر اساس آن ها، کمال انسان و تحکیم جامعه انسانی را به دنبال خواهد داشت. محتوای اصلی این آموزه ها، رشد فضیلت های اخلاقی به صورت مطلوب در جامعه است، چنان که می توان گفت یکی از اهداف رسالت پیامبران، پرورش این و تثبیت شان در جامعه بوده است. از این رو پرداختن به این موضوع و پرورش روحیه اخلاق مداری در جامعه، از ضروریات است، تا در سایه سار آن بتوان رشد و استحکام جامعه را به ارمغان آورد. اگر این مهم، به انحطاط رود، استحکام جامعه نیز دچار تزلزل خواهد شد. در این نوشتار با تکیه بر آیات قرآن کریم و کنکاشی در نظریات علامه طباطبایی، به تحلیل و بررسی برخی فضیلت های اخلاقی پرداخته شده است که اگر در میان افراد جامعه نهادینه شوند به جامعه ی اسلامی و نبوی نزدیک تر شده ایم. جامعه ای که روابط اجتماعی افرادش، بر اساس اخلاق مداری و در سایه سار عمل به دستورهای اخلاقی سامان یابد، همان جامعه مطلوب خواهد بود. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای است.
نوشته
مسأله پاسخ گویی قرآن به نیازهای زمانه، و دامنه شمول و جامعیت آن، از جمله مسایلی است که قدمت آن به سده های نخست نزول قرآن می رسد. در دوران معاصر، برخی از اندیشمندان مسلمان همچون پاره ای از مفسران و قرآن پژوهان متقدم، در تبیین مفهوم و چیستی جامعیت قرآن از جاده اعتدال خارج شده، مسیر افراط و تفریط را پیمودند. علامه طباطبایی1از جمله مفسران نام آشنا و صاحب نظری است که در تبیین مفهوم جامعیت راه اعتدال را در پیش گرفته، آن را برآیند و تابعی از قلمرو و اهداف قرآن کریم می داند. رساله پیش رو مبتنی بر دیدگاه علامه و با رهیافتی درون دینی به نقد و تحلیل نظریات افراط گرایانه و تفریط جویانه مبادرت ورزیده است. دلیل اتخاذ رهیافت درون دینی- مبتنی بر کتاب و سنّت- التزام به قاعده روش شناختی «اَهلُ البیت اَدرَی بما فی البیت» است؛ زیرا به طور قطع، فهم و دریافت مفهوم جامعیت قرآن و یا دین از رهگذر متون دینی(کتاب و سنّت) بر سایر رهیافت ها رُجحان دارد. همچنین از تتبُّع در آثار علامه معلوم می گردد که وی، دو سطح از جامعیت قرآن و دین را پذیرفته، برای توجیه و تبیین هر یک معیار هایی ارایه می کند . یادکرد این نکته نیز ضروری است که عموم فرضیات پژوهش حاضر به تَبَعِ مسایل آن- جز در مسأله اصلی، مسأله نخست از مسایل فرعی و مسأله پایانی- معطوف بر تبیین و کشف نسبت بین دو متغیر بوده، بررسی و سنجش آنها با ابزارها و ادله درون دینی، موجب پدیدار شدن نتایج قابل توجه و نوآوری در پژوهش گردیده است، و لذا پژوهش حاضر ازجمله پژوهش های معطوف به همبستگی به شمار می آید که در صدد کشف نسبت بین دو متغیر می باشد، و از این حیث ذیل مطالعات اصیل قرار می گیرد. همچنین به دلیل آن که برخی از مسایل پژوهش پیش رو از جمله مسایلی است که از قبل، مورد توجه و پژوهش محققان زیادی قرار گرفته و لیکن در این رساله، به طورخاص، و با عنایت به مبانی و ادله علامه طباطبایی مورد بررسی قرار می گیرد، می توان مسایل پژوهش را از زمره مطالعات باز پژوهانه قلمداد کرد. فرجام سخن آن که، وجه تمایز پژوهش حاضر از سایر پژوهش های همگون، در دو نکته اساسی است: نخست این که، به طور خاص مبتنی بر مبانی و ادله علامه طباطبایی است؛ دوم آن که، در غالب مسایل مبتنی بر بررسی و کشف نسبت بین دو متغیر می باشد.
نوشته
Footer