بحث درباره غرض و غایت افعال الهی از مسائل اساسی مطرح شده در حوزه فلسفه و کلام اسلامی است که نتیجه آن پذیرش و اثبات غایتمندی افعال الهی از سوی عده ای از فلاسفه و متکلمان یا رد و انکار از سوی برخی دیگر بوده است. اشاعره و در راس آنان فخر رازی آشکارا به رد و انکار این اصل پرداخته و می‌گویند: «خدا هیچ کاری را برای غرضی نمی‌کند و اگر چنین کند محتاج و ناقص است و با آن غرض، خود را تکمیل می‌کند و این امر بر خدای تعالی محال است. از سویی دیگر معتزله و شیعه و در راس آنان علامه طباطبایی به شدت با عقیده اشاعره مخالفت کرده و در پی اثبات آن برآمده و معتقدند نفی غایتمندی افعال الهی منجر به عبث بودن افعال الهی می شود حال آنکه فعل عبث از ذات باری تعالی دور است. علامه طباطبایی می نویسد: آفرینش انسان و جهان کار خداست و خدا منزه است از این که کار بیهوده و بی‌هدف انجام دهد و دائما بیافریند و روزی دهد و بمیراند و باز بیافریند و روزی دهد و بمیراند و همچنین درست کند و به هم زند بدون این که در این آفرینش، غایت ثابتی را بخواهد و غرض پابرجایی را تعقیب کند.
نوشته
Footer