مقاله یپیش رو، در صدد است با کاربرد شیوه ای تحلیلی، به استخراج و تدوین دیدگاه علامه طباطبائی در باره شان اجتماعی انسان و دلالت های آن در برنامه درسی تربیت اجتماعی بپردازد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر آن است که نظریه پردازان اجتماعی نگرش های متفاوتی پیرامون نحوه ی ارتباط انسان و اجتماع دارند؛ به نحوی که برخی، اصالت را به فرد و برخی به جامعه می دهند. در این میان، دیدگاه علامه طباطبایی، دیدگاهی ابتکاری و بدیع است که با اتکا به اندیشه های اجتماعی و انسان شناسی اسلام، توانسته است به بهترین نحو ممکن، شان اجتماعی انسان را به تصویر بکشد. در اندیشه ی او، بین جامعه و افرادش رابطه ای دو سویه و بسیار عمیق وجود دارد که در آن هر کدام عامل رشد دیگری و در عین حال مسئول کمال خویشتن هستند. این جهت گیری، تغییری اساسی در برنامه های تربیت اجتماعی را می طلبد که بر خلاف آن چه امروزه در نظام های آموزشی جریان دارد، نه فرد را برای خدمت به جامعه تربیت کند و نه جامعه را ابزاری در دست او بداند.
نوشته
از سوی اندیشمندان تربیتی، تلاش های فکری گسترده ای در زمینه تربیت اجتماعی صورت گرفته است که می توان با تامل، به دلالت های تربیتی صریح و ضمنی آنان دست یافت. یکی ازدیدگاه های تربیتی، دیدگاه نومفهوم گرایی است. هنری ژیرو از جمله نومفهوم گرایانی است که از منظر یک نئومارکسیست، تربیت را امری جدا نشدنی از تحول انسانی و اجتماعی می داند. در میان متفکران اسلامی علامه محمدحسین طباطبایی (ره) مبتکر نظریه ادراکات اعتباری از جمله نظریه پردازانی است که در حوزه اجتماعی مباحث گسترده و عمیقی را مطرح نموده است. با عنایت به مسائل موجود در زمینه تربیت اجتماعی و اهمیت پرداختن به تربیت اجتماعی افراد جامعه، پژوهش حاضر، ضمن تبیین دیدگاه نومفهوم گرایان (به ویژه ژیرو) در زمینه تربیت اجتماعی به نقد آن با تکیه بر نظریه ادراکات اعتباری علامه (ره) پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نظری بوده و در پنج فصل تنظیم گردیده است. روش انجام تحقیق، بر اساس سوالات تحقیق، توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تحلیل انتقادی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: در تربیت اجتماعی مورد قبول نومفهوم گرایان(ژیرو) بر رفع اختلافات و برقراری مساوات در بین افراد جامعه، مبارزه با نظام حاکم و رهایی بخشی از سلطه آن، تربیت سیاسی افراد، پیروی از نظر اکثریت، نسبی بودن تمامی ادراکات، نفی الگو و عدم تعیین غایات در تربیت، تاکید شده است. علامه (ره) در نقد این دیدگاه، به فطری بودن اختلافات افراد، حاکمیت دین به منظور اصلاح اختلافات (نه رفع)، تربیت همه جانبه افراد، پیروی از حق( نه اکثریت)، مطلق بودن ادراکات حقیقی و نسبی بودن ادراکات اعتباری، ضرورت وجود الگو و تعیین غایات در تربیت، تاکید دارند.
نوشته
هدف اصلی در این پژوهش طراحی الگوی نظری نظارت اجتماعی در نوجوانان براساس اهداف، مبانی، اصول و روش های منبعث از تفسیر المیزان می باشد. روش مورد استفاده در این مقاله جهت دست یابی به طراحی الگوی نظری، روش تحلیل مفهومی و روش استنتاجی است. جامعه تحلیلی آیات قرآنی و تفسیر المیزان است که از این جامعه تحلیلی بخش هایی که نظارت اجتماعی را پوشش دهد، به طور هدفمند انتخاب و به طور پیوسته مورد تجزیه و تحلیل و نهایتا تعبیر و تفسیر قرار گرفت. یافته های حاصل حاکی از این است که: علامه طباطبایی نظارت اجتماعی را مانند اهرمی برای نگهداری و بقای جوامع می داند که اختلال در آن، موجب زوال«وحدت اجتماعی» می شود. بر این اساس مبانی نظارت اجتماعی فطری بودن ارزش های اخلاقی، گرایش به نظم، داشتن ارتباط مطلوب با خود و دیگران، ضرورت وجود قانون در جامعه است. اهداف نظارت اجتماعی احیای ارزش های اخلاقی، برقراری انضباط فردی و اجتماعی، برخورداری از سلامت در ارتباط خود با دیگران و قانون مندی اجتماعی است. با توجه به مبانی و اهداف، اصول نظارت اجتماعی عبارت است از حفظ ارزش های اخلاقی، رعایت نظم، ارتباط توام با حرمت نفس نسبت به خود و دیگران و اجرای قانون. نهایتا روش های تربیتی نظارت در قلمرو فردی(غیررسمی) تزکیه، خود انضباطی، حفظ حرمت نفس در برقراری ارتباط با خود و در قلمرو اجتماعی رسمی موعظه، نظارت اقناعی و آموزش قوانین می باشد. این چارچوب حاصل توسط متخصصان اعتباریابی و مورد تایید قرار گرفت.
نوشته
تربیت به منزله یکی از زیرساخت های مهم اجتماعی و مورد توجه ادیان و مکاتب گوناگون در طیاعصار و قرون متفاوت شناخته شده است. نظریه پردازان تعلیم و تربیت با نگاهی همه جانبه به مقولهتربیت، آن را در ساحت های متنوعی طبقه بندی کرده اند که مهم ترین بعد آن، تربیت اجتماعیمی باشد. هدف این پژوهش، بهره گیری از آثار علّامه طباطبائی به منظور بررسی و تبیین دیدگاهایشان در ارتباط با کارکردهای موثر تربیت اجتماعی در جامعه و استنباط اصول و روش های آن برمبنای تالیفات علّامه است. با مراجعه به آرای اجتماعی علّامه طباطبائی می توان به راه حل جامع ومناسبی در این زمینه دست یافت. ازاین رو، این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی می کوشد به اینپرسش پاسخ گوید که علّامه چه کارکردها و اهدافی را برای تربیت اجتماعی صحیح و کارآمد درجامعه مدنظر دارند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که هدف نهایی تربیت اجتماعی موثر درجامعه دستیابی به سعادت و قرب الهی و داشتن جامعه ای بر مبنای قوانین الهی می باشد.
نوشته
Footer