Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
الگوی علم شناسی ارسطویی
تمایز بر اساس موضوع، کهنترین شیوه تمایز علوم بوده، تا آنجا که برخی آن را تنها شیوه دانستهاند؛ چنانکه تفتازانی و لاهیجی معتقدند که متکلمان اتفاق دارند براینکه تمایز علوم، بحسب ذات به تمایز موضوعات است. از اینرو مشهور تمایز علوم را به تمایز موضوعات (ولو به حیثیات) میدانند و غرض از اخذ حیثیات نیز، حیثیت استعداد موضوع برای ورود محمول بر آن است. البته حکما با بیان دقیقتری گفتهاند: در علوم حقیقی و برهانی، آنچه وحدت یک علم را حفظ مینماید، عبارت است از موضوع و علامه طباطبایی با صراحت اذعان میکند که معیار تمایز در علوم حقیقی و برهانی براساس موضوع و در علوم اعتباری براساس هدف و غایت است. در مقابل، بعقیدۀ منتقدان الگوی «تمایز موضوعی علوم»، سیر و تتبع در علوم نشان میدهد که علوم عبارتند از: قضایایی اندک که به مرور زمان تکمیل شدهاند و ازاینرو موضوع در نزد موسس و مدون علم مشخص نبوده است تا چه رسد که دربارۀ احوال آن بحث کند و حتی بر فرض پذیرش الگوی علمشناسی ارسطویی، باید گفت که بسیاری از مشاجرات در باب تمایز علوم از باب خلط بین علوم حقیقی و اعتباری و سرایت احکام علوم حقیقی به علوم اعتباری است.
نوشته
امکان و ضرورت علم دینی: نقدی بر رویکرد علمی رایج در غرب بر اساس مبانی فکری استاد علامه طباطبایی «ره»
رویکرد اثبات گرایی بر مبنای رویکرد تجربی است. این رویکرد سال هاست بر حوز ه های مختلف علوم، غالب و حاکم است و گستره آن به حدی است که بسیاری آن را مترادف با علم می دانند. اثباتگرایان معتقدند علم بهترین راه دستیابی به حقیقت است و هیچ فعالیت فکری، علمی قلمداد نمی شود، مگر از رهگذر منطق اثبات گرایی، اما سال ها تجربه رویکرد، اثبات کرده است با تکیه صرف بر رویکرد اثبات گرایان که متکی بر دیدگاه تجربی و عینی است، نمی توان به حقیقت دست یافت. این مهم، ضرورت تحقیق در مورد رویکردی علمی را نشان می دهد که بتواند نواقص رو کیرد اثبات گرایی را برطرف کند و علم را به کمال برساند. در این راستا، مولفان با ت یکه بر رو کیردی فلسفی به تب یین دیدگاه فلیسوفان اسلامی و رویکرد آنان به علم می پردازند. در این میان از رویکرد استاد علامه طباطبایی بهره گرفته شده است علامه طباطبایی، فیلسوف اسلامی است که با تکیه بر استدلال های منطقی و قیاسی دیدگاه خود را در مورد مبانی علم بیان و در مورد چگونگی کمال آن بحث می کند. با ت یکه بر مبانی و استدلال های علامه طباطبایی و با بهره گیری از تحلیلی های منطقی و قیاسی، این مهم به دست آمد که برای ورود به علم و بهره گیری از آن، نیازمند پشتوانه دین و اخلاق دینی هستیم که در رویکرد اثبات گرایی نادیده گرفته می شود. همچنین، برای دستیابی به شناخت کامل، نیازمند حوزه هایی فراتر از حوزه علم تجربی هستیم و نمی توان صرفا بر رویکردهای تجربی (و به طور کلی حصولی) تکیه کرد.
نوشته
بررسی ادراکات فطری از نگاه علامه طباطبایی و دکارت
از جمله مسائل مهم در حوزه ی معرفت شناسی که فیلسوفان زیادی به آن پرداخته اند، مسئله تعیین حدود علم است؛ به این معنا که آیا علم ما فقط به آنچه که از راه حواس و تجربه به دست می آید تعلق می گیرد یا ذهن ما می تواند به اموری خارج از حیطه ی حواس و تجربه نیز علم یابد و آن ها را مورد تأمل قرار دهد.همانطور که می دانیم متفکران و فیلسوفان غربی در برابر این پرسش در دو موضع متفاوت تجربه گرا و عقل گرا ابراز رأی کرده اند. در فلسفه اسلامی، اگرچه تا قبل از علامه طباطبایی به این بحث بطور مستقل پرداخته نشده اما در میان آثار فلاسفه می توان به نظراتی رسید.در پژوهش حاضر نویسنده سعی می کند تا با توجه به اهمیت مسئله ی ادراک و منابع ادراک ، دیدگاه دکارت در فلسفه ی غرب و دیدگاه علامه طباطبایی در فلسفه ی اسلامی و مقایسه ی این دو را با یکدیگر مورد بحث و بررسی قرار دهد.
نوشته
بررسی تحلیلی ـ تطبیقی نقش علوم تجربی در فهم گزارههای دینی در آراء سّر سید احمد خان هندی و علّامه طباطبایی (ره)
نزاع تاریخی علم و دین را میانجیهای متنوّعی با نیّات و آراء متلوّن، از ادیان و ملل متعدّد، تشدید یا تحدید کردند، که از جمله ثمراتش، گاه الحاد، زمانی تعصب و بعضاً انحراف، گزارش شده است، بنابراین اهمیت این موضوع را بهوسعت اهمیت تشریع دین میتوان تبیین کرد، از جغرافیای غربی تفکر بشر که خود مبدأ و منشأ این مباحث بوده اگر بگذریم، در این سمت از عقائد و آراء فکری، برخی همچون سیداحمدخان هندی، البته با انگیزهی اصلاحگری، تنها چارهی برونرفت از منجلاب رکود و سکون ممالک اسلامی را در همراهی و تبعیت بیچون و چرای از علومِ نوزایِ تجربیِ غربی پیجوئی کرد و قائل به تطبیقپذیری گزارههای دینی با این علوم گشت و در جهت فهم دین، با ابزار تأویل، اقدام به همسانسازی دین، با این علوم نمود. لذا از کمترین ثمرات این نظرِ بدیع، نفی جملهی حقایق متافیزیکیِ دین، نظیر ملائکه و شیاطین، معجزات انبیاء، کرامات و حقایق صریحِ قرآنی میباشد. از سوی دیگر، علامهطباطبائی بهعنوان متفکری تمام عیار اقدام به تحلیل عقلائی این نزاع نموده و با اذعان به اصالت و قداست وحی و غیر قطعی بودن علوم تجربی، اصالت ابزاری، جهت فهم متنِ وحی را به خود وحی میدهد، لکن علوم تجربی را در کنار ادراکات عقلانی و دادههای وحیانی یکی از طرق کسب معرفت دانسته و ضمن رعایت شرایط و ضوابطی همچون عدم مغایرت با وحی، یافتههای علمیِ مسلّم و اثبات شده را در پروژه فهم دین، داخل میکند و اینگونه به رفع و دفع این نزاع تاریخی می-پردازد.نقد جامع و منطقی سید احمد خان و مواضع مختلف وی در ترازوی اندیشه علامهطباطبائی، بههمراه راهکارهای رفع تعارض ظاهری و ارائه روشی منضبط و وحیپسند در طریق فهم دین بهواسطهی علوم تجربی از دستاوردهای این پژوهش میباشد.
نوشته
بررسی تطبیقی علم از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و آیات و روایات
از پیچیده ترین و مهم ترین مباحث فلسفی که بسیاری از فلاسفه متقدم و متأخر آن را مورد توجه قرار داده اند بحث علم و ادراک است. علامه طباطبایی (ره) برای مبحث علم ارزش و اهمیت بسیاری قائل است و به همین دلیل به این موضوع مهم پرداخته و نکات جالب و ارزشمندی در این باره مطرح کرده و از جمله آن که علم یک امر مجرد بدیهی و غیر قابل تعریف و انکار است که نیاز به اثبات ندارد و خود به خود برای ما روشن و شناخته شده است در این مورد با ایشان فلاسفه بسیاری هم عقیده اند در مقابل این دیدگاه آیات و روایات قرار دارند که تعریفی از علم بیان کرده اند که متفاوت از تعریف علامه طباطبایی (ره) است و آن این که علم نوری است که در قلب کسی می افتد که شایستگی هدایت شدن را دارد. و حقیقت نوری الذاتی است که در پرتو آن ما عالم می شویم و به حقیقت دست می یابیم.
نوشته
بهره مندی اشیای مادی از علم در حکمت متعالیه
اعتقاد به سریان کمالات وجودی از قبیل حیات، علم، قدرت، اراده، تکلم و. . . در تمام مراتب هستی اعم از مادی و مجرد از اصول مسلم پذیرفته شده در «حکمت متعالیه» است. در دوران معاصر، دانشمندان علوم تجربی با تحقیقات گسترده در مورد برخی مواد و اشیای ظاهرا بیجان مانند آب، وجود نوعی شعور و آگاهی را در آنها به اثبات رساندهاند، این در حالی است که قرنها پیش اندیشمندان و حکمای مسلمان مانند صدر المتألهین شیرازی (ره) با الهام از آیات نورانی قرآن کریم و با براهین متقن عقلی به اثبات سریان علم و آگاهی در میان اشیای مادی پرداخته بودند. در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بروجود علم و شعور در همهء اشیا به خصوص اشیای مادی دلالت میکند، مانند آیاتی که در آنها از تسبیح عمومی همهء مخلوقات اعم از مادی و مجرد سخن به میان آمده است، چرا که تسبیح فرع علم و شعور است و تا علم و شعور در کار نباشد آن هم محقق نمیشود. صدر المتألهین شیرازی نیز با استفاده از اصولی چون «شوق هیولی به صورت» ، «اصالت، بساطت و وحدت تشکیکی وجود» ، «رابطهء موجودات طبیعی با آثار و غایاتشان» و اینکه «همهء مخلوقات مظاهر ذات و مجالی صفات حضرت واجب تعالی هستند» به اثبات سریان علم و آگاهی در همهء مراتب هستی به خصوص در اشیای مادی پرداخته است
نوشته
تاملی بر ارزش معلومات از نظر علامه طباطبایی (ره)
از پیچیده ترین مباحث فلسفی که سرنوشت بسیاری از مسائل به آن وابسته است، بحث علم وادراک است. و از جمله پرسش هایجدی در این خصوص، مقدار اعتبار معلومات ودانش ما انسان هاست و این که واقع نمایی علم چگونه و در چیست؟ در میان اندیشمندان معاصر، علامه طباطبائی(ره) بیشازسایرین، به اینمهم توجه کرده ومباحث ارزش مندی را درباره این موضوع ارائه داده اند. ایشان با ارجاع تمام علوم حصولی به علوم حضوری و پایه دانستن علوم حضوری، اولاً، رویکرد نوینی در این قلمرو داشته و ثانیاً، به توجیه خطای حواس دست یافتند. در این نوشتار، ضمن تحلیل و تبیین دیدگاه علامه طباطبائی (ره) در باب ارزش معلومات و توجیه خطای حواس و یادآوری نکاتی چند در مورد این نظریه، سعی بر این داشته ایم تا تقریری منسجم تر با برخورداری از کمترین اشکال را در خصوص گونه واقع نمایی علم ارائه کنیم.
نوشته
تبیین رابطه علم و دین با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و استنتاج مدلولهای تربیتی آن در فرآیند تدریس
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه علم و دین با توجه به آراء علامه طباطبایی و استنتاج مدلول های تربیتی آن در فرآیند تدریس بوده است که در قالب پنج سوال مطرح گردید که در ضمن تبیین رابطه علم و دین از دیدگاه علامه طباطبایی به بررسی دلالت های رابطه علم و دین در طراحی اهداف، محتوا، شیوه های تدریس و ارزشیابی در فرآیند تدریس پرداخته شد. این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی-کاربردی است ، که به شیوه تحلیلی - استنتاجی انجام یافته و روش آن از نوع اسنادی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: از نظر علامه علم و دین با یکدیگر تعامل دارند و معارف دین شامل اعتقادات ، اخلاق و احکام در بستر علم مطلق ظهور می یابند و میزان یقینی بودن علم و معرفت بر اساس انطباق آن با واقعیت مشخص می گردد.بر این اساس اهداف در فرآیند تدریس شامل: اهداف واقعی، اعتقادی، اخلاقی، عملی ، حسی و عقلانی و شهودی می باشد که همگی در ذیل و درجهت هدف توحید می باشند. محتوا نیز شامل: موضوعات مختلف علوم با جهت توحیدی ، محتوای واقعی و خالی از وهمیات ، محتوای دینی درسه حیطه اعتقادی، اخلاقی و احکام همچنین دروس حسی و تجربی، محتوای عقلانی و شهودی می باشد. شیوه های تدریس مبتنی بر این نوع از رابطه علم و دین شامل: روش تدریس حکمی به عنوان یک روش کلی ، همچنین روش سقراطی که مبتنی بر عقلانیت می باشد ، روش مباحثه و پرسش و پاسخ ، روش های مبتنی بر تجربه و آزمایش، روش تدریس مبتنی بر ادراک شهودی و در نهایت تلفیقی از روش ها می باشد.در آخر نیز به ارزشیابی در فرآیند تدریس بر اساس رابطه علم و دین از منظر علامه پرداخته شد که در آن توحید و توحیدی شدن به عنوان بالاترین و جامع ترین ارزش ها مشخص گردید، همچنین مجموعه ای از ارزشیابی ها شامل: ارزشیابی کیفی و فرآیندمدار، ارزشیابی مهارتی، ارزشیابی رشد عقلانی، ارزشیابی ملاک محور، خودارزشیابی شهودی و در نهایت ارزشیابی جامع می باشد.
نوشته
تبیین مبانی تسبیح موجودات؛ از منظر علامه طباطبائی در المیزان
مقاله حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، درصدد تبیین و توضیح یکی از حقایق قرآنی، یعنی تسبیح موجودات برآمده است تا با توجه به نظرات علامه طباطبائی، تا حدی پرده از این راز عالم امکان بگشاید. تشریح مبانی تسبیح موجودات با تکیه بر پایه ها و زیرساخت های آن در اندیشه عرفانی تفسیری علامه بخش قابل توجهی از این مقاله را به خود اختصاص داده و در آن، برخی مبانی مهم و اساسی همچون علم و نطق در همه موجودات تشریح گردیده و با دلایل نقلی، وجود این صفات در موجودات، به اثبات رسیده است. یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از آن است که از نظر علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، همه موجودات متناسب با درجه وجودی شان، از علم و شعور و نطق برخوردارند و خداوند را به صورت حقیقی تسبیح می گویند و اینکه بیشتر انسان ها این علم و نطق را در موجودات درک نمی کنند دلیل بر نبود این دو ویژگی در آنها نیست.
نوشته
تبیین مساله علم و بازگشت علم حصولی به علم حضوری در تفکر علامه طباطبائی
علم و شناسایی از مهمترین مسائل مابعدالطّبیعه است. از این رو، بسیاری از فلاسفه بدان پرداختهاند. یکی از فلاسفة بزرگ معاصر، علاّمه طباطبائی(ره) است که مسألة علم و حوزهشناسایی و مسائل مرتبط با آن را در ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد. علاّمه طباطبائی مانند سایر فلاسفة حکمت صدرایی، علم را از سنخ وجود میداند. بدین دلیل، آن را در زمرة مسائل وجود مطرح کرده است. در این مقاله، علم در بُعد وجودشناختی آن و تقسیمهای گوناگونی که بر آن شده است و نیز بازگشت علم حصولی به علم حضوری در تفکّر علاّمه طباطبائی(ره) تبیین شده است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد