«تفسیر به رای» همواره از برجسته ترین مسائل مطرح میان مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بوده و تاریخچه آن را تا دوران نزول وحی و دوران زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله می توان به پیش برد. معروف ترین سخن درباره نفی تفسیر به رای را امیرالمومنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است: «قد کذب علی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ علی عهده حتی قام خطیبا، فقال: ایها الناس، قد کثرت علی الکذابه، فمن کذب علی متعمدا فلیتبوء مقعده من النار؛ ثم کذب علیه من بعده.» مراد از «تفسیر به رای» عبارت است از: تفسیر قرآن بر اساس استقلال رای و بی نیازی از منابع و مستندات معتبر، با هر انگیزه و هدفی که باشد. برای نهی از تفسیر به رای، می توان استناد به بسیاری از آیات و روایات کرد. روایات نفی از تفسیر به رای را می توان به پنج دسته تقسیم نمود. علامه طباطبائی از مجموع روایات، به ویژه روایات دسته پنجم، نتیجه می گیرد که نهی در روایات، مربوط به روش تفسیر است، نه اصل تفسیر؛ یعنی اگر با روش نادرست وارد تفسیر قرآن شویم، حتی اگر به نتیجه درست هم منجر شود، باز هم ناپسند، نکوهیده و محکوم است.
نوشته
Footer