Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی عصمت انبیاء (ع) از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی
عصمت انبیاء - علیهم السّلام- از جمله مسائل مهمّ و مطرح در ادیان الهی است، و در دین اسلام، وامدار قرآن کریم و سخنان پیامبر اسلام (ص) و ائمّهی اطهار (ع) میباشد. عصمت، یک نیروی درونی یا به عبارت دیگر ملکهی نفسانی است که انسان را از اشتباه و گناه حفظ میکند، با وجود اینکه بر آن قدرت دارد.شیخ مفید و علّامه طباطبایی از جمله کسانی هستند، که در مسئلهی عصمت پیامبران صاحبنظرند، و در تألیفات متعدّد خود از جنبههای مختلف این موضوع بحث نمودهاند، از جمله اینکه عصمت چگونه ماهیتی دارد؟ انبیاء (ع) در چه مواردی معصوماند؟ دلیل ضرورت عصمت برای ایشان چیست؟ و با وجود عصمت، تکلیف اختیار شخص معصوم چه میشود؟ که با بررسی و تحلیل سخنان شیخ مفید و علّامه طباطبایی در بحث عصمت انبیاء، به این نتیجه رسیدیم که ایشان وجوب عصمت را برای پیامبر یک ضرورت عقلی میدانند و البته دلایل عقلی و نقلی هم بر اثبات این ضرورت میآورند. عصمت از نظر مرحوم شیخ مفید، لطف و موهبتی الهی است، که شامل حال مکلَّف میشود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز میدارد، با این که آن شخص قادر به انجام آن دو است. و علّامه طباطبایی (ره) عصمت را نوعی علم خاصّ عنوان میکند که اثرش قطعی و تخلّف ناپذیر است و صاحب آن را به طور دائم از خطا و اشتباه حفظ میکند. هر دوی ایشان، اختیار را از ویژگیهای عصمت برمیشمارند و قائلند که عصمت مستلزم تکلیف است و اختیار لازمهی تکلیف. و این چنین، سازگاری میان عصمت و اختیار را تبیین میکنند.آنها همچنین قلمرویی برای عصمت انبیاء ذکر کرده و عصمت آن حضرات را در این مراحل به اثبات رساندهاند. که به طور کلّی مرحوم شیخ مفید (ره) پیامبر اسلام، حضرت محمّد (ص) را مطلقاً معصوم دانسته، امّا سایر انبیاء ممکن است قبل از نبوّتشان، صغیرهی سهوی که مایهی بیاعتباری مرتکب آن نشود، انجام داده باشند. و علّامه طباطبایی (ره) تمامی انبیاء را مطلقاً معصوم میداند.
نوشته
بررسی آیات عتاب بر پیامبر اکرم (ص) و ارتباط آن با عصمت پیامبر (ص) از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
یکی از مباحث چالش بر انگیز و قابل بحث، آیات عتاب هستند که بر حسب ظاهر خداوند در این آیات پیامبر(ص) خویش را مورد نکوهش و عتاب قرار داده است. از آنجایی که ما مسلمانان قائل به عصمت آن حضرت هستیم، ممکن است شبهه ای به وجود بیاید که چطور این خطابهای عتاب آمیز خداوند به پیامبر (ص)، با عصمت آن حضرت سازگار است؟ و بدیهی است دشمنان اسلام این دین رحمانی، آن را مورد تمسک خود قرار داده و شک و تردید در دل مسلمین ایجاد می کنند. در پاسخ به این شبهه، متکلمین و مفسرین به بحث های زیادی و به صورت پراکنده پرداختند. در این نوشتار که با موضوع «بررسی آیات عتاب بر پیامبر و ارتباط آن با عصمت پیامبر(ص) از دیدگاه فخر رازی» تدوین یافته است، با بررسی درآثار نوشته شده ی آن دو بزرگوار سعی شده بر اینکه نظر علامه طباطبائی که یکی از فیلسوفان و مفسران عصر حاضر می باشد و همچنین فخر رازی که یکی از متکلمان و مفسران بزرگ اهل سنت می باشد؛ را در خصوص آیات عتاب و عصمت پیامبر (ص)؛ مورد بحث قرار دهد و بررسی شده که این آیات عتاب گونه و توبیخ آمیز از نظر علامه در حقیقت هیچ لطمه ای به عصمت آن حضرت نمی زند و این خطابات قرآن از باب «ایّاکِ أعنی و إسمَعِی یا جَارَه» است و اکثریت قریب به اتفاق شیعه امامیه به همین مسأله معتقداند. علمای اهل سنت نظرات مختلفی داده اند ولی فخر رازی همانند علمای شیعه در خصوص این آیات قائل به عصمت آن حضرت شده است و البته باید در نظر داشت که تعریف عصمت از نگاه فخر رازی با نگاه علمای اهل سنت فرق دارد. فخر رازی صدور خطای سهوی، که ربطی به شریعت و دریافت و ابلاغ وحی ندارد؛ را از آن حضرت جایز می داند، بر خلاف علامه که عصمت را مطلقا از زمان ولادت آن حضرت می داند. نظر آن دو بزرگوار در خصوص آیات عتاب معصوم بودن آن حضرت است با این تفاوت که فخر رازی تنها در یک مورد اظهار داشت: آن حضرت اشتباهی مرتکب شده که گناه شمرده نمی شود اما در مابقی آیات عتاب، حتی قائل به خطای آن حضرت هم نمی باشد.
نوشته
بررسی تطبیقی عصمت انبیا از دیدگاه شیخ صدوق, سید مرتضی, علامه طباطبایی و علامه عسکری
عصمت انبیاء از اصول اعتقادی مهم در کلام شیعی است که مبنای بسیاری از مسائل اعتقادی دیگر را تشکیل میدهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه چهار اندیشمند بزرگ شیعه در این زمینه پرداخته است. منظور از عصمت آن است که انسان بهدلیل ملکه نفسانی که در او هست مورد لطف خدا قرار گرفته و با وجود قدرت, مرتکب گناه یا ترک طاعت نمیشود. امامیه هر نوع گناه, حتی به عنوان خطا در تأویل، یا سهوی که از جانب خدوند بر انبیاءع مسلط شود را جایز نمیداند؛ تنها شیخ صدوق، با وجود آنکه ادله قرآنی و روایی او بر عصمت مطلق انبیاء دلالت دارد، چنین سهوی را جایز دانسته است. استدلال علامه عسکری هم به آیه «لاینال عهدی الظالمین» در صورتی شامل عصمت از سهو و نسیان میشود که سهو و نسیان را مصداق ظلم بدانیم. از نظر شیخ صدوق, کمالات و نیروی درونی, علم انبیاء به احکام و قوانین الهی, و نیز علم شهودی از عوامل عصمت انبیاء میباشد. سید مرتضی هم لطف الهی را عامل عصمت دانسته است, و علامه طباطبایی به چهار عامل نیروی درونی, علم, علم شهودی و تسدید الهی اشاره کرده است. اما علامه عسکری عصمت انبیاء را معلول شناخت و آگاهی به عواقب گناه میداند که از جانب خدا به برگزیدگان خاص, داده میشود. البته عصمت باعث سلب قدرت و اختیار از معصوم نمیشود, بلکه خداوند آن را به کسی میدهد که میداند با اختیار خود هرگز مرتکب گناه و خطا نمیشود. قلمرو عصمت انبیاء شامل عصمت در تلقی وحی, حفظ وحی, تبلیغ وحی, و عصمت از گناه, خطا, سهو و نسیان میشود. گاهی عدم دقت در برخی عبارات بهکار رفته در آیات و روایات, شبهه عدم عصمت انبیاء را به ذهن متبادر می-سازد, اما مفسران قرآن و اندیشمندان اسلامی به تمام این شبهات, پاسخ داده اند.
نوشته
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
لزوم امامت از سنّتهای تغییرناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی میآورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهمترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگی آن به لحاظ اینکه با مسئله «امامت» رابطهای عمیق و ناگسستنی دارد، بیشتر در بستر امامشناسی کلامی شیعه، رشد و توسعه پیدا کرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از اینرو بررسی آراء و اندیشههای این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر میرسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئله عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم میشود. وی در کتابهای الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها میپردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله مینگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغهها و رویکردهای متفاوتی درباره این موضوع اظهارنظر کردهاند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئله عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث درباره عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمه تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئله علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
نوشته
تحلیل و بررسی دلالت آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت (ع) در نگاه مفسران شیعه و اهل سنت
در قرآن کریم، آیاتی با بسامد فراوان دربارة امامت، ولایت و فضایل اهل بیت(ع) وجود دارد. یکی از این آیات که مفسران در محتوای آن بحث و گفتگو کردهاند، «آیة تطهیر» میباشد که راهگشاترین آیه دربارة منزلت، عصمت و امامت اهل بیت(ع) است. این مقاله دیدگاه مفسران شیعه و اهل سنتّ (بیش از 25 تفسیر) را دربارة چگونگی دلالت آیه بر عصمت مورد پژوهش قرار دادهاست و پس از تحلیل، ارزیابی و نقد دیدگاههای مختلف به این نتیجه دست یافتهاست که مفسران شیعه چهار دیدگاه و مفسران اهل سنّت دو دیدگاه را در این زمینه مطرح کردهاند و از میان همة تقریرها، دو دیدگاه از نظر استدلال به عنوان بهترین دیدگاه میان مفسران سلف و متأخر شیعه و اهل سنّت برگزیده شدهاست. اولین دیدگاه، استدلال علامه طباطبائی در تفسیر المیزان به دلیل زاویة خاص نگرش به مفهوم واژگان شاخص آیة تطهیر و چگونگی عملکرد ارادة خدا در اذهاب رجس و طهارت اهل بیت(ع) و دیگری نظر سیّد محمدحسین فضلالله در تفسیر مِن وحی القرآن است که به مصداق و عینیّت آیه بیشتر نزدیک شدهاست و به نوعی تفسیر دیدگاه علامه طباطبائی بهشمار میآید.
نوشته
تحلیل و داوری میان ملاصدرا و عبدالرزاق لاهیجی و علامه طباطبایی در فلسفه نبوت
در این رساله به موضوع ضرورت نبوت از منظر ملاصدرا، لاهیجی و نیز علامه طباطبایی پرداخته شده است. از آنجا که بحث عصمت، اعجاز و نیز مسئله خاتمیّت از مباحث جداییناپذیر در حوزه اثبات نبوت است، این موضوعات از منظر دوحک یم و یک متکلم مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. ملاصدرا تکامل نفس انسانی را از زمینههای کارهای خارقالعاده میداند، انبیاء از نگاه ایشان کسانی هستند که به درجات بالای کمال روحی و نفسی رسیدهاند و همین برجستگی نفسانی در نبی، وی را از سایر مردمان ممتاز میسازد و برگزیده خداوند میشود. گفتنی است که در عرصه زندگی برخلاف کسانی که عقل را برای درک حقایق کافی میدانند، عقل انسانی به تنهایی نمیتواند برای وی راهحلهای مناسبی ارائه کند و او را از دچار شدن به لغزشهای عقیدتی و اجتماعی، مصون بدارد، بلکه وجود انبیاء در کنار عقل و خرد انسانی او را در حوزههای مختلف زندگی به کمال میرساند. در این نوشتار به معجزه به عنوان یکی از دلایل اثبات نبوت اشاره شده است که معجزه از کسانی سرمی زند که مورد توجّه الهی قرار بگیرند و با اذن و اراده و نیز الهام از جانب پروردگار، کارهایی انجام میدهند که فوق توان افراد عادی بوده است. عصمت نیز برای انبیاء همانند خود نبوت ضروری است، وجود عصمت در حوزه تبیین اعتقادات، تبلیغ معارف الهی برای بشر، در مقام فتوی دادن و نیز در افعال و رفتار انبیاء که بیانگر راستی و حقانیت پیام ایشان است، ضروری میباشد. از آنجا که پیامبر اسلام (ص) به عنوان آخرین حلقهی ارتباط و اتصال زمینیان با عالم بالا است، این موضوع نیز در منابع فلسفی، کلامی و تفسیری، مورد بحث قرار گرفته که در این تحقیق به این موضوع پرداخته شده و از حضرت محمد (ص) به عنوان خاتم پیامبران یاد شده و در دوران پبامبری ایشان، بشریّت از نگاه عقلی نسبت به امتهای پیشین، به درجه و میزان بالایی از عقلانیت رسیده بودند، از اینرو در دوران پیامبر اسلام قرآن به عنوان یکی از معجزههای ایشان به حساب می آید.
نوشته
رهیافت علامه طباطبایی از حقیقت و چیستی«عصمت»
از نظر علمای امامیه عصمت از ویژگیهای ضروری انبیاء و ائمه اطهار(ع) است؛ اما در تعریف و چیستی و حقیقت این مقوله بین اندیشمندان دینی اختلاف نظرهایی وجود دارد. بیتردید موضعگیری و رویکردی که در این مورد خاص گرفته میشود؛ میتواند در تحلیل مباحث آتی عصمت و در پاسخ به شبهات پیرامونی آن، راهگشا باشد. در این نوشتار سعی شده به صورت تطبیقی بین سخنان برخی دانشمندان اسلامی و علامه طباطبایی، در تبیین و تحلیل حقیقت و ماهیت عصمت معصومین نگاهی بیندازیم. علامه طباطبایی ، عصمت را ره آورد قوه عاقله و به سنخی خاص از علم ارجاع میدهد که از سوی خداوند به معصوم موهبت میشود و این ملکه نفسانی سبب میشود تا با اختیار خویش از ارتکاب معصیت و خطا مصون بماند.
نوشته
شق صدر و عصمت نبی (ص)
به گواهی تاریخ، زندگانی پیامبر اسلام (ص) سراسر با کرامات و حوادث معجزهگونه همراه بوده است که همگی حکایت از عظمت شخصیت آن حضرت (ص) دارد. با وجود این فضائل، عدهای حوادث و وقایعی را به پیامبر (ص) نسبت دادهاند و حاصلی جز و هن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام و خدشه به عصمت و عظمت ایشان در برندارد. از جمله این حوادث داستان «شق صدر النبی (ص) » را میتوان ذکر کرد. در کتابهای روایی و تاریخی عامه مطالبی در مورد شکافتن سینه پیامبر در دوران کودکی هنگامی که نزد حلیمه سعدیه بود، نقل شده است و راویان این داستان آن را در شمار فضایل و کرامات حضرت محمد (ص) برشمرده و به بحث و تفصیل در مورد آن پرداختهاند. این نوشتار، پژوهشی در مورد داستان «شکافتن سینه پیامبر» در کودکی و تحلیل عدم همخوانی آن با عصمت پیامبر (ص) است
نوشته
عصمت رسول خدا (ص) در قرآن کریم
عصمت انبیا (ص)ضامن تحقق فلسفه بعثت آنان است و در سه حوزهء دریافت و ابلاغ وحی و اعتقاد و عمل براساس وحی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بحث لغوی درباره عصمت، تعریف آن از دیدگاه متکلمان، مورد جرح و تعدیل واقع، و تعریف برگزیده، عرضه شده است. در این نوشتار به عنوان مقدمهای بر عصمت رسول خدا (ص)، بحثی عقلی درباره عصمت انبیا مطرح و آنگاه به دلایل قرآنی آن پرداخته شده، و ضمن رد شائبه دور بودن اثبات عصمت رسول خدا (ص)با قرآن کریم با استنادات قرآنی، عصمت آن حضرت اثبات شده است. همچنین دیدگاه دانشمندان درباره آیاتی که کلمه ذنب را به رسول خدا (ص)نسبت دادهاند، نقد و بررسی گردیده است.
نوشته
گستره ی عصمت از منظر علامه طباطبایی رحمه الله
یکی از دقیق ترین ابعاد عصمت پیامبران ع مسئلة عصمت از سهو خطاست . هرچنـد قسم خاصی از سهو، بازتـاب گسـتردهای میـان فقهـا و متکلمـان دارد، دربـاره ابعـاد دیگر این مسئله ، مانند عصمت پیامبران ع در امور عادی، اجتمـاعی و حکـومتی بـه ارائة نظریات کلی بسـنده شـده اسـت . مقالـة حاضـر مـی کوشـد بـا روش توصـیفی ـ تحلیلی و به شیوة مطالعة کتابخانه ای و میدانی ، دیدگاه علامه طباطبـایی ر را در ایـن زمینه گزارش و بررسی کند. پژوهش حاضر نشان خواهد داد نظر علامه طباطبایی ر در رابطه با عصمت پیامبران ع از خطا و نسیان در امـور خـارج از شـریعت ، بـا نظـر مشهور متکلمان شیعی همخوانی ندارد. ایشان عصمت از خطا و نسیان را امری خارج از ادلة عصمت می شمارد و معتقد است ادلة عصـمت ایـن امـور را اثبـات نمـی کنـد؛ بنابراین برهانی نیز بر آن اقامه نکرده است . ایشان در موارد گوناگون نه تنها از امکـان خطا بلکه وقوع آن در غیر پیامبر اکرم ص خبر داده است . ادلة عقلی و نقلی و شـواهد تاریخی ، ناتمام بودن نظر علامه را آشکار می کند.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد