در این پایان نامه قرار است به نظر کسانی پرداخته شود که به اعتقاد خود برای دفاع از قرآن در مقابل هجمه و شبهه افکنی روشنفکران غرب به کتاب مقدس و از سویی سرایت آن به قرآن، دیدگاهی ایراد کرده‌اند که در آن قصص قرآنی را غیر واقعی دانسته‌اند تا قرآن را از اشکالات عقل گرایی غربی مصون دارند. این دیدگاه که منشأ آن در مصر است از سوی امین خولی به جد پیگیری شد و در شاگرد او احمد خلف الله نمود پیدا کرد. از نظر آنها قرآن از لحاظ ادبی و هنری، میراث عرب حساب می‌شود و باید از دید ادبی مورد بررسی قرار گیرد. آنها قصص قرآن را صرفاً ادبی می‌دانند تا از لحاظ هنری بر عواطف خوانندگان تأثیر بگذارد. از این رو خلف الله قصه‌ها را اسطوره‌ای و تمثیلی می‌داند. در این صورت قرآن زبان واقع نمایی خود را از دست خواهد داد. این همان نکته‌ایی است که در مغرب زمین درباره کتاب مقدس در قرون هفده و هجده به بعد بیان شده و حجیت و اعتبار تورات و انجیل زیر سوال رفته است. با پذیرش این دیدگاه، راه شبهه افکنی به قرآن باز می‌گردد و همچون کتاب مقدس که در طول سالها، شبهات بیشتری به آن وارد شده، به معارف دیگرقرآن هم سرایت کرده و از اهمیت آن کاسته و معارف حقّه آن زیر سوال می‌رود. هدف این نوشته، اثبات واقع گرایی قرآن در بیان قصه هایش است، و نقد دیدگاه خلف الله با توجه به مبانی و اندیشه‌های علامه طباطبایی که در المیزان ذکر شده است. و در پایان نیز ذکر چند نمونه از مدارک باستان شناسی در تأیید واقع نما بودن قصص قرآن.
نوشته
از پرسش های مهم معاصر دربارة زبان قرآن، معناداری و معرفت بخشی آن است. این مسائل در عصر علامه طباطبایی به طور جدی در محافل علمی به ویژه حوزه های علمیه مطرح نبوده اند، اما مفسر المیزان اشاراتی راهگشا در پاسخ به آنها داشته است. معناداری به باور علامه، ویژگی قابلیت انتقال مقصود مشخص گوینده به ذهن مخاطب هم زبان است. بر پایة این معیار، تمام گزاره های قرآنی اعم از اخباری و انشایی، معنادارند. به باور علامه اتکای صرف بر معیارهای تجربی در معناداری یک گزاره خواه در شکل «تحقیق‌پذیری تجربی» و خواه «ابطال‌پذیری» صحیح نیست. معیار معناداری گزاره های متافیزیکی متون دینی، قابلیت اثبات با معیارهای عقلی است. با این معیار، گزاره های قرآنی و دیگر متون دینی معنادارند. شناختاری بودن زبان قرآن ادله درون متنی و برون متنی فراوانی دارد؛ دوری قرآن از اختلاف، هماوردخوانی قرآن در ابعاد گوناگون، انعکاس علم و حکمت الهی در آن، توصیف قرآن به حق و حکیم و برهان پذیر بودن گزاره های قرآن از جمله این ادله و شواهد است.
نوشته
یکی از مهم‌ترین مبانی تفسیر قرآن، مربوط به «زبان قرآن» است. هر مفسری خواه، ناخواه در طول تفسیر خود به آن می‌پردازد.یکی از نظرات رایج در زبان قرآن، عرفی بودن است که از پیشینة طولانی برخوردار است. علامه طباطبائی در تفسیر نخستین خود، «البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن» به مسئلة زبان قرآن توجه نشان داده است. در این نوشتار، نگارندگان ضمن بررسی نظر علامه طباطبائی در حوزة عرفی بودن زبان قرآن، به مسئلة مراتب معنایی آیات قرآن و مفاهیم قرآنی، مانند هدایت و ضلالت، ذکر و غیره پرداخته است. در این راستا، نخست نظریة عرفی بودن زبان قرآن با توجه به شواهد و قرائنی که در تفسیر البیان وجود دارد، مورد کنکاش قرار می‌گیرد، سپس به بررسی مراتب آیات و مفاهیم قرآنی که رابطة تنگاتنگی با مسئلة زبان قرآن دارند، پرداخته می‌‌شود. بر این اساس، علامه معتقد است علی‌رغم اینکه قرآن از اصطلاحات رایج میان عرب بهره گرفته، ولی آن را طبق عرف خاص خود به‌کار برده است و افزون بر این، آیات قرآن لایه‌های معنایی مختلفی دارند.
نوشته
امروزه دید‌گاه‌های گوناگونی درباره زبان قرآن مطرح و با توجه به دانش زبان‌شناسی، تقسیم‌بندی‌های متنوعی در این حوزه ارائه شده است. از جمله اهم دسته‌بندی‌ها، تقسیم زبان قرآن به عرف عام و عرف خاص است. این دو دسته، شباهت‌های فراوانی با یکدیگر دارند؛ اما وجود معیارهای متفاوت در اندیشه طرفداران هر یک از آنها، موجب بروز تفاوت‌های معنایی قابل توجهی در زمینه تفسیر آیات الهی شده است. این نوشته با هدف بررسی مصداقی این دو حوزه در اندیشه دو تن از مفسران قرآن، یعنی علامه طباطبایی و محمدعابد الجابری تنظیم شده است. براین‌اساس، بحث دارای دو محور است: نخست هر یک از این گونه‌های زبانی قرآن، تعریف شده و سپس مصادیقی از تفاسیر مفسران مورد نظر در این راستا ارائه می‌شود. روش به کار رفته در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و هدف مقاله، دستیابی به نظرات مفسران مذکور نسبت به گونه‌های زبانی قرآن و نقد دیدگاه آنهاست.
نوشته
Footer