کمک گرفتن از یافته‌های علمی برای توضیح مفاد آیه،وتعیین مراد از آن(تفسیر مصطلح)؛2)استنباط مطالب علمی از آیات قرآن(مطالبی که دانشمندان تجربی کشف و بیان کرده‌اند)؛ 3)بیان مطالب جدید علمی از آیات قرآن(مطالب علمی که هنوز از سوی دانش تجربی‌ کشف و بیان نشده است)؛ 4)سؤالات و ابهاماتی که از ناحیهء علوم پیرامون محتوای آیه مطرح‌شده و مفسر به آن‌ها پاسخ داده است. متن حاضر،تلاش می‌کند با ارائهء مستنداتی از تفسیر المیزان،تصویری گویا و روشن از رویکرد تفسیر علمی علامه(قدس سره)در المیزان ارائه کند.براساس این تحقیق،حدود 90 مورد شناسایی شد که چند مورد آن مورد بررسی قرار می‌گیرد،علامه در موارد یاد شده به نوعی به تفسیر علمی آیه(تفسیر علمی به معنای عامی که در این تحقیق تعریف‌ شده است)پرداخته است.در این مقاله،قبل از بیان مستندات تفسیر علمی علامه،عناوینی‌ همچون:زمینه‌های گرایش علامه به تفسیر علمی،ابعاد و گسترهء رویکرد تفسیری علامه نسبت به تفسیر علمی آمده است.آنگاه مجموعهء مستندات رویکرد تفسیر علمی علامه در محورهای زیر بررسی شده است
نوشته
در این مقاله، دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان مفسری توانمند و حدیث‌شناسی مطلع درباره روایات اسباب النزول، جایگاه آنها و معیارهای تشخیص سره از ناسره و سبب نزول بودن، بررسی می‌شود. مؤلف، نخست معنای اسباب نزول، راه دستیابی به آن، تعابیر بازگوکننده اسباب نزول، فواید و اهمیت شناخت اسباب نزول را مطرح می‌کند و سپس می‌افزاید: به اعتقاد علامه، شأن نزول، امر یا حادثه‌ای است که در پی آن، آیه یا آیاتی درباره فرد یا واقعه‌ای نازل شود. ایشان بسیاری از اسباب نزولها را اجتهادی می‌داند؛ لذا به تعبیر راوی کاری ندارد. از نظر ایشان، مهمترین ملاک برای پذیرش روایت یا روایات اسباب نزول، تدبر در خود آیات قرآنی است. روایتی را می‌توان پذیرفت که با مضمون آیه و لحن و سیاق آن و تمام جزئیات و ظرایفی که با دقت در آیه می‌توان یافت، مطابقت کند. از این رو، بسیاری از روایات سبب نزول را به علت عدم مطابقت، رد می‌کند. مسائل مهمی چون: تعارض با زمان نزول آیه، گونه‌گونی نقل، تعدد در اسباب نزول، بررسی و نقد روایات از نظر سند و متن با لحاظ ملاکهایی چون مخالفت با قرآن، تعارض با عصمت و شخصیت نبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ، تعارض با سنت و تعارض با عقل، از دیگر سرفصلهایی است که در این مقاله از نظرگاه علامه به آن پرداخته شده است.
نوشته
قرآن کریم در آیه «إِنْ کُلُ نَفْسٍ لَمَا عَلَیْها حافِظ» (طارق،4) به یکی از ویژگی های نفس انسانی (که حافظ داشتن نفس است) اشاره می کند، اما مفسرین در تفسیر این آیه دارای نظرات متنوعی هستند، جمع زیادی از مفسرین منظور از نفس مورد اشاره در آیه را روح انسانی و منظور از حافظ را ملائک الهی می دانند، ولی برخی تفاسیر به یک اعتبار نفس را بر ماسوی الله تعمیم داده اند و از این جهت، منظور از حافظ را خداوند دانسته اند و معدودی نیز نفس را قوه حیوانی و حافظ را روح معرفی کرده اند. در این مقاله ضمن بیان این نظرات، به دلیل اینکه یکی از مهم ترین مبانی اختلاف تفاسیر در تفسیر این آیه، گرایشات فلسفی است، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد تاکید قرار گرفته است، به ویژه اینکه نقش علیت فاعلی حافظ برای نفس، که مورد تاکید ملاصدرا است و قول دوم علامه طباطبایی که مقصود از حافظ را جنس حافظ می داند، متمایز از تفاسیر دیگر است.
نوشته
Footer