مساله ی تنزیه و تشبیه (خداشناسی صحیح و دقیق) از دیرباز مورد توجه فلاسفه و متکلمان اسلامی بوده است که اصالتا مساله ای معرفت شناختی است. ممکن است، تعریف تنزیه و تشبیه از فیلسوفی به فیلسوف دیگر یا از متکلمی به متکلم دیگر متغیر باشد بلکه امکان ارائه ی تعریفی دقیق که تمام ویژگی های تنزیه و تشبیه را تبیین کند، نبوده یا دست کم تاکنون چنین تعریفی حاصل نشده است. به علاوه یک فیلسوف یا متکلم در تمام مباحث الهیاتیِ خود، تنزیهیِ محض یا تشبیهیِ محض نیست. این مساله یکی از مهم ترن مباحثِ فلسفه ی علامه طباطبایی است و می‌توان حداقل دو دیدگاه در باب آن از آثار مختلف ایشان استخراج نمود: الف) جمع تنزیه و تشبیه (اثبات بلاتشبیه)، ب) تنزیه (توحید اطلاقی). اما دیدگاه نخست غیر از دیدگاه دوم است و با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه مبانی و نتایج متفاوت دارند. در این رساله، ابتدا مساله ی تنزیه و تشبیه در ارتباط با شناختِ ذات الهی، از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح می‌گردد که بر اساس دوگانه ی تصور سلبی یا ایجابی و تصدیق سلبی یا ایجابی تبیین می‌شود. در اینجا اثبات می‌شود که دیدگاه سلبی در طولِ دیدگاهِ ایجابی قرار دارد و ادقّ از آن است. سپس این مساله در ارتباط با شناخت صفات کمالی الهی مطرح می‌گردد که براساس دوگانه ی تصور سلبی یا ایجابی و تصدیق سلبی یا ایجابی تحلیل می‌شود. مباحثی که ذیل تصور ارائه می‌گردند، عبارت اند از: تصور صفات کمالی به صورت کلی، تصور صفات کمالی به طور خاص براساس سه مُدل از دیدگاه اثبات بلاتشبیه و نقدِ آن. همچنین مباحثی که ذیل تصدیق صورت می‌گیرد، چنین است: اثبات یا نفیِ تمام صفات کمالی از ذات الهی، نحوه ی اتصاف ذات الهی به صفات کمالی، نحوه ی اتصاف ذات الهی به صفات فعل. در این مباحث نیز، ارجحیت دیدگاه تنزیهی بر دیدگاه اثبات بلاتشبیه اثبات می‌شود.
نوشته
Footer