معرفت الهی بالاترین لذت در عالم هستی است به گونه ای که اگر انسانها شیرینی لذت آن را بچشند، لحظه ای از آن غافل نمی گردند، از آنجایی که معرفت الهی رأس تمام علوم است، تمامی اندیشمندان و علمای اسلامی به نحوی در آثارشان از آن سخن گفته و بحث ها کردند. از جمله این علما و اندیشمندان، علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) است که مفسر قرآن کریم نیز هستند و در تفسیر گرانقدرشان«المیزان» به تفصیل در این باره سخن گفته اند. درباره معرفت الهی سوالات متعددی وجود دارد؛ از جمله معرفت الهی، از چه سنخی است؟ ارتباط معرفت الهی با عالم ذر چگونه است؟ چه راه هایی برای تذکر به معرفت فطری وجود دارد؟پاسخ هایی که در این زمینه دارد این است: معرفت الهی، معرفتی فطری است و با نظریه عالم ذر گره خورده و پیوندی ناگسستنی با آن دارد؛ زیرا بر اساس آیات قرآن کریم و احادیث اهل بیت (علیهم السلام)، معرفت ربوبی در عالم ذر بر تمامی انسان ها عرضه شده است و همه آن ها با قول «بلی» به آن معترف شدند و اقرار کردند و در آن عالم، انسان معرفت خدای خویش را درک کرده است. اقوال مختلفی درباره ی ماهیت عالم ذر وجود دارد. از جمله بعضی از مفسرین معتقد به آن شدند که وجود عالم ذر، تمثیلی قرآنی است و حکایت از واقع ندارد. علامه طباطبایی مخالف با این نظر است و معتقد به واقعی بودن عالم ذر است ولی ایشان وجود انسانها را در عالم ذر، -بر اساس مبانی فلسفی که دارند- با وجهه ملکوتی تبیین و تفسیر می کنند. همچنین علامه طباطبایی قائل به فطری بودن خداشناسی حضوری و شهودی می باشند. و معتقدند که فطرت الهی انسان، موطنی است که وی در آنجا خدا را مشاهده می کند و ملکوت الهی را می یابد و به عبودیت او اقرار می کند.هدف از این رساله، تبیین نظر علامه طباطبایی در بحث معرفت الله و ارتباط آن با عالم ذر است که تا حد امکان مورد بررسی قرار گرفت که البته روشن گشت نظرات علامه در مواردی جای تامل داشت و قابل قبول نمی باشد همچون حضور انسان ها در عالم ذر با وجهه ملکوتی؛ زیرا وجهه ملکوتی از مختصات امور مجرد است حال آنکه به نص آیات و روایات، انسان ها با ویژگی ذری آنجا حضور داشتند و پرواضح است ذر از مختصات جسمانیت است.روش تحقیق در این رساله، توسعه ای - بنیادی با موضوع قرآنی و روایی، و دارای ماهیت توصیفی و تحلیلی است.
نوشته
علم ومعرفت نزد شیخ مفید،علم به غیر و به نحو گزاره ای و تصدیقی است که، یا از طریق حس و مشاهده حاصل می شود؛ که در این صور،علم ضروری است و یا از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر به دست می آید؛ که در این صورت علم کسبی است.از آن رو که به نظر وی، خداوند را به هیچ معنایی، نمی توان مشاهده کرد؛ معرفت او، یک معرفت صرفا کسبی از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر بوده و عبارت است از: اعتقادات مطابق با واقع و همراه با اطمینان که، مستند به استدلال عقلی و اخبار متواتر و پاسخگوی شبهات مخالفان است. از نظر علامه طباطبائی، معرفت به معنای که ذکر شد،منتفی نیست؛ اما معنای کاملی از معرفت محسوب نمی شود. معرفت حقیقی و کامل نسبت به غیر، یک معرفت شهودی از سنخ معرفت نسبت به ذات و حالات خویش است. تفکر عقلانی؛ تأمل در آیات و روایات؛ پرورش عقل عملی و تزکیه ی نفس، زمینه­ایی را فراهم می سازد؛ تا خداوند معرفتی شهودی و حضوری به انسان عنایت کند. بر این اساس، علامه طباطبائی بر خلاف شیخ مفید، در تفسیر آیاتی از قرآن کریم که به رؤیت و لقای پروردگار اشاره دارد، از نوعی مشاهدۀ پروردگار سخن گفته است که، معرفتی حضوری و ضروری محسوب می شود و روایات معصومین (ع) را هم مؤید این دیدگاه می داند.
نوشته
Footer