Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
امکان تربیت اخلاقی کودکان تا هفت سال براساس آموزه های اسلام (آیات و روایات)
در این مقاله امکان تربیت اخلاقی کودکانی که در سنین اولیه −تولد تا هفت سال− قرار دارند و براساس حدیث حضرت رسول(ص) سیادت دارند، با تأکید بر آیات و روایات بررسی میشود. برای این منظور ابتدا با روش تحلیلی با توجه به مفهوم تربیت اخلاقی متأثر از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تعریفی از تربیت اخلاقی برای کودکان تا هفت سال ارائه و سپس با تأکید بر آیات و روایات به این دوره با روش تحلیلی−استنتاجی این امکان تبیین شده است. یافتهها نشان از آن دارد که در آیات و روایات نمونه دلایلی مانند وجوب تربیت اخلاقی، لزوم رفع ضرر اخلاقی، امکان آموزش، وجود موانع تربیت و لزوم رفع آنها در این دوره، مؤید امکان تربیت اخلاقی کودکان تا هفت سال است.
نوشته
بازشناسی روش و تعابیر علامه طباطبایی در تبیین پیوند روایات با آیات در تفسیر البیان فی الـموافقة بین الحدیث و القرآن
علامه طباطبایی در تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن در مورد ارتباط برخی از روایات با آیات از تعابیر مختلف و خاصی استفاده کرده است؛ اما به طور صریح روش مشخصی را برای این گونه گونی در تعابیر بیان نمیکند. از طرفی این تعابیر تشکیلدهنده بخشی از اندیشه تفسیری علامه و جهت دهنده به فهم روایت و قسمتی از مراحل فهم آن است. لذا در این پژوهش سعی شده با بررسی این تعابیر و دستهبندی آنها با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ضمن معرفی آنها به بیان روش علامه در تبیین پیوند روایات با آیات پرداخته شود. در این راستا، علامه ارتباط روایات با آیات را از باب تفسیر، تعمیم، تأویل، مصداق و جری دانسته است. در مواردی گاه بهصورت احتمال از دو اصطلاح استفاده میکند و گاه نیز این اصطلاحات را به همراه قید خاصی به کار میبرد که بیشترین کاربرد در این زمینه را اصطلاح جری و مصداق دارد. در نهایت اینکه دو تعبیر جری و مصداق کاربرد اساسی در پیوند میان روایات و آیات در تفسیر البیان دارند.
نوشته
بررسی انتقادی مبنای علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی درباره استقلال قرآن و تاثیر آن در کاربرد روایات تفسیری
از مهمترین مبانی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم باور به استقلال قرآن در حجیت، دلالت و تفسیر است. آنها معتقدند قرآن کریم که خود را روشنگر همه چیز معرفی مینماید، هم در حجیت و هم در بیان مدلول و مقصود آیات، مستقل است و به غیر خود وابسته نیست. البته هر دو مفسر از دیگر منابع تفسیری مانند روایات و شواهد تاریخی در تفسیر استفاده نمودهاند که به نظر میرسد با مبنای استقلال قرآن، تعارض دارد. اما تعارض یاد شده با تبیین آیت الله جوادی آملی مبنی بر عدم انحصار قرآن در حجیت و دلالت، در روش تفسیری خود و استادش علامه طباطبایی، رفع میگردد. از جمله موارد موید این تبیین، کاربرد و تاثیر روایات اسباب نزول و روایات تطبیقی در فهم و تفسیر این دو مفسر است. در مقاله سعی شده، ضمن تبیین نوع و کارکرد روایات در فرایند تفسیری دو مفسر، به بررسی انتقادی مبنای «استقلال قرآن» و تاثیر روایات در فهم تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی پرداخته شود.
نوشته
بررسی تحلیلی نظر علامه طباطبایی درباره ی قضا و قدر با رویکرد تفسیری - روایی - فلسفی
علامه طباطبایی با وجود اینکه در مسئله قضای الهی بـر خـلاف رویکـرد فلـسفی رایج ، قضا را تنها منحصر بـه عـالم مجـردات ندانـسته و آن را بـه عـالم مـاده نیـز سرایت داده و گام جدیدی در این زمینه برداشـته و میـان دیـدگاه فلـسفی رایـج و دیــدگاه قــرآن و روایــات ، الفــت و ســازگاری بیــشتری ایجــاد نمــوده اســت ، در وجودشناسی مسئله قدر از این عمومیت دست کشیده و مرتبه قدر را تنها به عـالم ماده نسبت داده است . در این مقاله تـلاش شـده اسـت تـا بـا رویکـرد تفـسیری ، روایی و فلسفی ، دیدگاه ایشان تحلیل و بررسی شود. در پایان این نتیجه بـه دسـت آمده است که قدر نیز مانند قضا در همه مراتب هستی راه دارد و تفاوت میان این
نوشته
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه معرفت و علامه طباطبایی در منبعیت قرآن و روایات برای تفسیر
«منابع تفسیر» از مباحث پراهمیت در مناهج تفسیری است. این منابع ریشه در وحی و باز تعریف آن یا برگرفته از تلاش عقلانی و تجربه بشر در طول قرون و اعصار دارد. تفاوت مناهج و روش های تفسیری ارتباط با انتخاب مفسر در منابع دارد. مقاله تلاش دارد دیدگاه استاد معرفت را در باره منابع اثری کسب و تمایزهای دیدگاه ایشان را با علامه طباطبایی بررسی کند. این دو مفسر یکی به شدت به منبع قران به قرآن توجه کرد و دیگری بر روایات و اثار تفسیری تمرکز دارد. در مقاله ابتدا دیدگاه تطبیقی استاد و علامه طباطبایی را در باره منابع قرآن، و روایات وحیانی و تاریخی شامل: سنت پیامبر اکرم (ص) سنت اهل بیت (ع)، بررسی کرده است. تلاش شده دلیل حجیت واعتبار هر یک از منابع مذکور و مشترکات و امتیازات نظر دو دیدگاه بررسی شود. محصول بررسی آن که ریشه اختلاف نظراین دو مفسر، به در هم آمیختگی علوم ابزاری و علوم منبعی تفسیر، تفاوت در تعریف تفسیر و تفکیک ناشدگی اصطلاحات تفسیر و تبیین قرآن بر می گردد.
نوشته
بررسی تطبیقی کارکرد سیاق در المیزان و التفسیر الحدیث در ارزیابی روایات
یکی از قرائن مقالیه برای فهم آیات قرآن توجه به سیاق آنها میباشد. از این مهم در دو تفسیر ؛ المیزان تألیف علامه طباطبایی و التفسیر الحدیث نگاشته محمد عزت دروزه فراوان استفاده شده است. علامه طباطبایی سیاق آیه را گویاترین دلیل برای فهم مقصود آیه میداند و به باور دروزه در صورتی که در سیاق یکسان آیات دقت نشود اختلال در فهم صحیح، تدبر و احاطه به حقیقت اهداف قرآنی را موجب خواهد شد، از این روی هر دو مفسر از سیاق آیات برای کارکردهای متنوع تفسیری استفاده کردهاند. از آنجا که روایات در این دو تفسیر کاربردهای گوناگونی داشته و مؤلفان نیز آنها را یکسر صحیح ندانستهاند، لذا بهفور اخبار را بر سیاق آیات قرآن عرضه کردهاند و مجموعا با توجه به سیاق هشت دسته روایت را ارزیابی کردهاند، در این بین چهار دسته روایت به طور مشترک در هر دو تفسیر، دو دسته تنها در المیزان و دو دسته نیز صرفاً در التفسیر الحدیث بر اساس سیاق آیات بررسی و تحلیل شدهاند. در این کاویدنها پارهای از روایات با سیاق رد و پارهای دیگر تأیید گردیدهاند، البته گاه نیز روایت در خدمت تأیید سیاق آمده است.
نوشته
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون روایات با معیار عرضه بر قرآن
علامه طباطبائی، مفسر بزرگ شیعی در دوران معاصر در تفسیر گرانسنگ خود المیزان به روایات تفسیری توجه داشته و از آنها به عنوان شاهدی در تأیید برداشتهای تفسیری خود سود جسته است. بررسی و تحلیل دقیق روایاتِ تفسیر المیزان می تواند در تبیین دقیق آرا و اندیشههای حدیثی علامه طباطبائی راهگشا باشد. در فصل نخست پس از کلیات پژوهش به برخی از مباحث پیرامون حدیث همچون جایگاه حدیث در معارف اسلامی، روایات و تفسیر قرآن، راههای شناخت احادیث معتبر و جایگاه عرضه حدیث بر قرآن به عنوان معیاری در شناسایی روایات صحیح اشاره شده است. در فصل دوم، برخی مبانی و نگرشهای خاص حدیثی علامه طباطبائی از جمله جایگاه روایت در منظومه فکری ایشان، حجیت خبر واحد در تفسیر و جایگاه و نقش روایت در تفسیر. باید توجه داشت که ایشان با رویکرد نقادانه از روایات استفاده کرده است از این رو در فصل سوم این پژوهش به معیارهای مقبول نزد وی در پذیرش روایات اشاره شده است. ایشان در این شیوه نقادانه خود، بر معیارهای سندی و متنی به بررسی روایات اهتمام داشته است. اما در این میان، بیشترین تکیه ایشان بر معیارهای محتوایی است. او در نقد متنی روایات تفسیری بر این معیارها تکیه کرده است: عدم مخالفت با قرآن، عدم مخالفت با سنت، عدم مخالفت با عقل، عدم مخالفت با قطعیات تاریخی، عدم مخالفت با قطعیات علمی، عدم مخالفت با ضروریات دین و مذهب، عدم اضطراب متن. معیار «عدم مخالفت با قرآن» که به نوبه خود مبتنی بر سفارش معصومان (ع) در «عرضه روایات بر قرآن» به عنوان سنجهای اصیل در اعتبارسنجی احادیث است یکی از این معیارهاست. علامه همچون بسیاری از عالمان شیعی بر این نظر است که لزوم عرضه روایات بر قرآن با هدف «عدم مخالفت» صورت می پذیرد. در این نمونههایی که علامه در عمل به کاربست ضابطه «عرضه روایت بر قرآن» دست زده است، بر عدم مخالفت با نص قرآن، عدم مخالفت با ظاهر آیات، عدم مخالفت با سیاق آیات و عدم مخالفت با روح قرآن تکیه و تأکید شده است.
نوشته
بررسی مبانی علامه طباطبایی پیرامون بهرهگیری از روایات در تفسیر المیزان
از روشهای مهم تفسیری برگرفته شده از سیره اهلبیت علیه السلام روش تفسیرقرآن به قرآن است. این روش مورد توجه علامه طباطبایی قرار گرفت. علامه با در نظر گرفتن اصل مهم عدم افتراق قرآن و اهلبیت علیه السلام ، تفسیر واقعی قرآن مشتمل بر ظاهر و باطن را مختص به معصومین(علیهمالسلام) میداند؛ جستار پیشروی با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی مبانی علامه در بهرهگیری از روایات میپردازد. در دیدگاه مفسر قرآن در برخورد با روایت چند اصل مهم وجود دارد: عدم افتراق قرآن و معصوم؛ اصالت و رجحان دریافت اهل بیت علیه السلام از قرآن؛ اهّمیّت کلیدی روایات معصومین(علیهمالسلام) در تفسیر قرآن؛ امکان روش تفسیر قرآن به روایت در خلال روش تفسیر قرآن به قرآن؛ اصل تطبیق در روایات تفسیری؛ اصل جبران ضعف سند و قوت دلالت؛ اصل ترجیح ظواهر بر نصوص روایات.
نوشته
تأملی در دیدگاه و روش علامه طباطبایی در بهره گیری از روایات
یکی از مسائل در خور دقت و تأمل چگونگی بهرهگیری از روایات در تفسیر قرآن است،علامه طباطبایی(ر ه)مؤلف«المیزان»در این مسئله دیدگاه و روش تفسیری ویژهای دارد.در این مقاله ابتدا دیدگاه و روش وی با استناد به مباحث«المیزان»در سه محور گزارش و سپس بررسی میشود و در بررسی ضمن اشاره به نقاط قوت دیدگاه و روش وی،تأملهایی که در برخی دیدگاهها و استفادههای وی از روایات به نظر میرسد در معرض داوری اندیشمندان قرار میگیرد.
نوشته
تبیین حقیقت روح و استعمالات قرآنی و روایی آن با توجه به دیدگاه علامه طباطبائی
داشتن شناخت صحیح و روشن از حقیقت «روح» و استعمالات آن در قرآن و روایات، کلید فهم بسیاری از اصول و مبانی دین اسلام است. برای رسیدن به فهمی صحیح و روشن از حقیقت «روح» باید استعمالات قرآنی و روایی آن کانون توجه جدی قرار گیرد؛ به ویژه باید نسبت این استعمالات با یکدیگر تبیین شود. بدیهی است که اگر نسبت این استعمالات، اشتراک معنوی باشد، تفسیر ما از حقیقت «روح» کاملا متفاوت با تفسیری خواهد بود که بر اساس «اشتراک لفظی» صورت می گیرد. نوشتار حاضر با توجه به این مسئله، دیدگاه علامه طباطبائی را به عنوان شخصیتی که کانون توجه اندیشمندان اسلامی است، بررسی کرده است. به نظر می رسد با توجه به آثار علامه، نمی توان مبنای مشخصی را درباره نسبت استعمالات قرآنی و روایی «روح» به ایشان نسبت داد. برخی از آثار ایشان صراحت در «اشتراک معنوی» استعمالات «روح» دارند؛ درحالی که ایشان در برخی دیگر از آثار، به اشتراک «لفظی» استعمالات «روح» روی آورد و به «اشتراک لفظی» آنها تصریح می کند. پیامدهای تفسیری این عدم تعیین مبنا، اختلاف دیدگاه علامه در تفسیر آیات مرتبط با استعمالات «روح» است. نوشتار حاضر به روش کتابخانه ای اطلاعات را گردآوری می کند و به صورت توصیفی ـ تحلیلی به ارزیابی آنها می پردازد و در پایان، با بررسی استعمالات قرآنی و روایی «روح»، مبنایی ثابت در این زمینه ارائه می دهد.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد