یکی از مهم ترین مسائلی که در میان اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی می توان مورد بررسی قرار داد تاثیر و تاثّری است که در مبانی و مسائل، در تفکرات و اندیشه های هم داشته اند. در این بین فیلسوفان و اندیشمندانی هستند که در دیگر متفکران بعد از خود تاثیر به سزایی داشته اند. این مسئله در آنجا اهمیت پیدا می کند که می توان در بین جریان های متعدد فکری، یک جریان حاکم و تاثیرگذار را شناخت و تمامی تفکرات دیگر اندیشمندان را بر اساس آن مبانی تحلیل و تفسیر کرد. از میان اندیشمندان معاصر می توان به علامه بزرگوار، سیدمحمد حسین طباطبایی اشاره کرد که در تفکرات استاد شهید مرتضی مطهری تاثیرات عمیقی را داشته است. در این نوشتار در پی آن بودیم تا با بررسی در آراء و افکار این دو اندیشمند، این تاثیر و تاثّر را شناسایی و در صورتی که اختلاف نظر در مبانی و مسائل وجود داشته باشد، کشف و تحلیل کنیم. در نوشتار حاضر با توجه به وسعت موضوعاتی که در آثار این دو اندیشمند وجود دارد به پنج موضوع اشاره و مورد بررسی قرار دادیم. در نهایت به این نتجه رسیده شد که علامه طباطبایی در مبانی فکری بخصوص نگاه توحیدی و فطری به موضوعات و مسائل، تاثیر عمیقی در استاد مطهری داشته است.
نوشته
خبر
این گرایش در تفاسیر پیشینیان‌ مورد توجه نبوده و جدیت مفسران پیشین-حتی برخی مفسران معاصر-با تبیین کلام‌ وحی از بعد فردی و لوازم آن بوده است و طرح مباحثی چون حکومت،آزادی،عدالت‌ اجتماعی،نظم اجتماعی،مشکلات امت اسلامی،علل عقب‌ماندگی مسلمانان،تنظیم‌ حیات اجتماعی،توجه به ابعاد مادی و معنوی در اسلام،پاسخ به شبهات مستشرقان در باب حدود و دیات،حقوق زن،اقلیتهای مذهبی و دیگر مسائل و بحث‌های کلامی و فقهی،که بگونه‌ای با مسائل اجتماعی مربوط می‌شود،در این تفاسیر مطرح نبوده و یا کمتر عنوان شده است. به عبارت دیگر،مفسر اجتماعی در این روشن تلاش می‌کند بین نظریهء قرآن در زمینهء مسائل اجتماعی،با هدف اجتماعی‌ هماهنگی برای قرار نماید؛زیرا مفسر حیات سالم جامعهء بشری را براساس نظریات قرآنی‌ امکان‌پذیر می‌داند. ارایه ارزشهای قرآنی در شکل اجتماعی و توفیق جمع بین مسائل‌ اسلام و قضایای انسان معاصر،ابعاد گوناگونی دارد؛زیرا از سویی باید اندیشه‌های‌ قرآنی با اوضاع و احوال و نیازهای عصر جدید و تحولات اجتماعی تطبیق داده شود و از دیگر سو،راه حلی مشخص برای تحصیل سعادت و خوشبختی جامعهء اسلامی،با توجه‌ به شرایط و خصوصیاتی که مفسر در عصر خود شاهد آن است،به دست می‌اید. 3)تفاوت دو برداشت از تفسیر اجتماعی در اینجا این سؤال مطرح است که چه فرقی بین تعریف نخست با تعریف دوم وجود دارد؛به عبارت دیگر ثمرهء نزاع چه خواهد بود؟ پاسخ آن است که گرچه در هر دو تعریف،اندیشهء اجتماعی مفسر،رنگی به مباحث‌ تفسیری او می‌دهد و تبیین مفاهیم قرآن فردگرایانه نبوده،بلکه با«صبغهء اجتماعی» همراه است،اما براساس تعریف اول،تلاش و جدیت مفسر تنها در بررسی خصوصیات‌ بشر و سپس ارایه راه حلهای تربیتی و اجتماعی و تقنینی است و مفسر همانند یک‌ جامعه‌شناس و یلسوف تاریخ،با تحلیل و ارزیابی مسائل اجتماعی در پی راه حل‌ مشکلات است."
نوشته
"با توجه به اینکه«جامعه امروز به سمت همان سرمنزلی پیش می‌رود که او در اندیشه بلند خود آن را می‌دید و به سوی آن برمی‌انگیخت»1و با توجه به اینکه طبق تحقیقات انجام شده و به‌ اعتراف اساتید و دانشمندان صاحب‌نظر،هنوز در این زمینه هیچ‌گونه اقدام اساسی صورت‌ نگرفته است،برای نخستین‌بار این طرح بنا دارد اندیشه‌های ناب این مرد فرزانه را که همان تفکر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم است استخراج کرده و متناسب با مسایل مطرح در جامعه،به‌خصوص‌ متناسب با نیازهای نسل جوان به نشر و چاپ آنها بپردازد؛و در صورت امکان با حمایت اساتید اهل فن و دست‌اندرکاران امور فرهنگی به چند زبان زندهء دنیا ترجمه کرده و به چاپ برساند. فلسفه تاریخ متد تحقیق ما در این طرح بدین صورت است که به تعداد بخش‌های مورد تحقیق،«پرونده‌ علمی»تشکیل می‌شود،بدین صورت که با مطالعهء دقیق و کارشناسانه متن عربی المیزان به‌ همراه ترجمه آن و با استفاده از دیسکت‌های موجود که به نمایه‌پردازی اندیشه‌های مرحوم علامه‌ پرداخته است،تمام مطالب مربوط به هر بخش فیش‌برداری شده و به پروندهء مربوط به خود انتقال یابد."
نوشته
هدف پژوهش برقراری ارتباط هر چه بیشتر در بین فقها با قرآن کریم به عنوان مهمترین و نخستین منبع فقاهتی از طریق ارجاع مباحث فقهی به تفاسیر و استخراج نظرات قابل ملاحظه مفسرین از متن قرآن کریم و ارایه این نظرات به جامعه فقهی. روش پژوهش کتابخانه ای به شیوه فیش برداری و رجوع به منابع معتبر فقهی است. طرح پژوهش با مراجعه به کتب آیات الاحکام و همچنین مقایسه با نظرات مطروحه در تفسیر شریف المیزان - ابواب حدود و جنایات و قصاص به عنون وجوه قابل بررسی استخراج و با مقایسه نظرات مطروحه در این خصوص نقاط اشتراک نظرات علامه طباطبایی با سایر مفسرین و فقها و همچنین نقاط ویژه برجسته نظرات ایشان مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه کلی نشان می دهد با وجود آنکه مرحوم علامه در تفسیر المیزان بنابر ورود به بحثهای تخصصی فقهی را نداشته، لکن از آنجا که طبیعت برخی از آیات قران کریم به گونه ای است که مستقیما احکام الهی را مطرح فرموده مفسر قرآن ناگزیر است که در تفسیر این آیات متعرض بحث فقهی آن هم بشود. و لذا در این حالت نظرات صائب مرحوم علامه ( ره ) با توجه به دیدگاههای اجتماعی، فلسفی و کلامی ایشان مطرح و در مواقع راهگشا می باشد و لزوم مراجعه هر چه بیشتر به منابع تفسیر را برای محققین تاکید می کند.
نوشته
Footer