Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
انتساب هدایت و اضلال به خدا در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
علامه طباطبائی هدایت را به دو قِسم هدایت اولی و هدایت ثانی تقسیم می کند. وی هدایت اول را به انسان و هدایت دوم را به خدا منتسب نموده است و با تبیینی که درباره هر یک انجام می دهد، هیچ یک از آنها را خارج از اراده الهی قلمداد نمی کند و در عین حال، نقش اختیار انسان را در هر یک به وضوح نمایان می نماید. در باب اضلال الهی نیز باید گفت که وی اضلال منتسب به خداوند را اضلال مجازاتی دانسته است و به شیوه ای آن را به خدا نسبت می دهد که در عین حال که اراده خداوند در آن وجود دارد، نقش اختیار بشر نیز در آن غیرقابل انکار است. فخر رازی نیز با استفاده از دلائل عقلی و نقلی، هدایت و اضلال الهی را تنها مستند به خداوند کرده است و فعل او معرفی می کند، بدون اینکه در این میان، نقشی برای اختیار انسان قائل شود.
نوشته
بررسی تطبیقی رابطه مشیت و اراده الهی در تفسیر کبیر و المیزان
وجود آیات بهظاهر متفاوت در قرآن کریم پیرامون مساله هدایت و ضلالت، و آیاتی که بیانگر عمومیت مشیت و اراده الهی و حاکمیت آن بر نظام آفرینش میباشد، آن را به یک دلمشغولی فکری و دینی میان متکلمان، و مفسران اسلامی تبدیل نموده و موجب پیدایش آرای متفاوتی در این خصوص شده است و این امر در تفاسیری که با صبغه کلامی به نگارش در آمدهاند از نمود بیشتری برخوردار بوده است و در این میان، فخر رازی و علامه طباطبایی بهعنوان نمایندگان دو مکتب تفسیری اشاعره و امامیه براساس مبانی، قواعد، و پیشدانستههای مبنایی، ابزاری و محتوایی تفسیری، مانند اعتقاد یا عدماعتقاد، به نقش آیات قرآن در تفسیر یکدیگر، نقش سیاق آیات در فهم صحیح دیگر آیات، برخورداری قرآن از زبان خاص، حجیت سخنان اهل بیت علیهمالسلام در تفسیر که به نص حدیث ثقلین همتای قرآن دانسته شدند، حجیت عقل در تفسیر قرآن و حسن و قبح عقلی، برداشتهای متفاوتی پیرامون آیات مرتبط با مساله هدایت و ضلالت و رابطه آن با اراده و مشیت الهی داشتهاند، به طوری که فخررازی با تکیه برمبانی کلامی اشعری وقوع همه حوادث عالم و صدور تمامی افعال انسان در زندگی فردی و اجتماعی، از جمله مساله هدایت و ضلالت انسان، امری حتمی و جبری و تخلف از آن را محال دانسته، در حالی که علامه طباطبایی با استدلال به آیات قران و روایات معصومین علیهمالسلام و دلایل عقلی ضمن اعتقاد به عمومیت مشیت و اراده الهی، نه تنها از آیات مربوطه استنباط جبر ننموده بلکه آیات مربوط به مشیت و اراده الهی را مبین و موید اختیار انسان نیز دانسته است. مقاله حاضر جستاری تطبیقی است از آیات تفسیرشده پیرامون موضوع فوق از دو مفسر مذکور، براساس تفسیر کبیر و المیزان تا وجوه اختلاف ادله و آرای تفسیری آنها باز نموده شود
نوشته
بررسی وجوه اضلال انسان از حیوان در دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی با تأکید بر آیات 179 اعراف و 44 فرقان
مبانی گیتیشناختی قرآن کریم در تفسیر رتبهبندی موجودات ناسوتی با دیدگاه رایج که منسوب به ارسطو است، تفاوت دارد. قرآن معتقد است شان موجودات، وابسته به میزان تقرب هر موجود به خداوند است. بر اساس این فرض، نه تنها انسان بهطور مطلق، اشرف مخلوقات نخواهد بود بلکه اگر این شرط در انسانی محقق نشود، او همانند حیوانات بلکه از آن نیز پستتر خواهد شد. از جمله این آیات که علامه طباطبایی به آن پرداخته است، آیات پیرامون «اضلال انسان نسبت به حیوانات» است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی احتمالها در گفتار تفسیری علامه در ذیل آیات مورد بحث، در دو محور «وجه شبه برخی انسانها با حیوانات» و نیز «چگونگی پستتر شدن برخی انسانها از حیوانات»، دیدگاه نهایی وی در تفسیر المیزان کشف گردد. در مجموع از گفتار علامه طباطبائی در این تفسیر، چهار احتمال قابل استنباط است. به نظر میرسد برخی از این احتمالها به هیچ وجه با هم قابل جمع نباشد و با دیدگاه ایشان در تفسیر آیات مشابه دیگر، سازگاری نداشته باشد.
نوشته
مطالعه تطبیقی اندیشههای اجتماعی علامه طباطبایی در المیزان و سید قطب در فی ظلال القرآن
بررسی و تطبیق آراء تفسیر پژوهان پیرامون موضوعات اجتماعی و مسائل روز جامعه یکی از انواع تحقیقات کاربردی در زمینهی تفسیر پژوهی میباشد. در این پژوهش تلاش شده است اندیشههای دو مفسر بزرگ جهان اسلام، «علامه طباطبایی» و «سید قطب» که از شخصیّتهای برجسته و نامدار در تفسیر قرآن و نظریهپردازان توانا در زمینهی ایدئولوژی اسلامی میباشند در دو تفسیر آنها به ویژه «المیزان » و« فی ظلال القرآن » تجلی یافته است، از اهمیت ویژهای برخورداراست. این پژوهش با روش و رویکردی تحلیلی- مقایسهای آراء و اندیشههای اجتماعی این دو مفسر در زمینههای «ماهیت جامعه و علل پیدایش آن»، «نهادهای اجتماعی (خانواده و حکومت)»، و «عدالت اجتماعی» را بررسی نموده و به نتایج زیر دست یافته است: که هردو مفسر برای فرد و جامعه اهمیت ویژه قائل هستند؛ اما فلسفه و منشأ شکلگیری جامعه از نگاه آن دو متفاوت است. علامه منشأ را ناشی از اضطرار و نیاز فطری برای تشکیل اجتماع میداند، در حالی که سیدقطب عامل عقیده را دلیل پیدایش جامعه ذکر میکند. علامه و سیدقطب، جامعهی مطلوب را جامعهی دینی واسلامی و اولین تشکل مهم اجتماعی را خانواده میدانند. آنها وجود حکومت و عدالت را برای جامعه ضروری میدانند و عدالت را به معنای برابری مطلق نمیدانند. علامه شرایط قوانین صحیح در جامعه اسلامی را بیان نموده و سید قطب هدف از اجرای قانون را ذکر کرده است.
نوشته
کارکردهای «پیوستگی سوره» در تفسیر با تطبیق بر تفاسیر المیزان علامه طباطبایی و فی ظلال القرآن
«پیوستگی سوره» شاخهای پراهمیّت از دانش مناسبت در قرآن است که به لحاظ نقش منحصربهفرد آن در تفسیر، بسیار مورد توجّه مفسّران و قرآنپژوهان -بهویژه در نیم قرن اخیر- قرار گرفته است. بر اساس این نظریه، هر سوره بر یک غرض یا محور اصلی استوار است، به گونهای که تمامی موضوعات سوره حول آن غرض، وحدت فراگیر سوره را رقم میزنند. پژوهش حاضر قصد دارد نقش و تاثیر این نظریه را در تفسیر، با مطالعه تطبیقی میان دو تفسیر المیزان علامه طباطبایی و فی ظلال القرآن سیّدقطب مورد واکاوی قرار دهد و به معرّفی و دستهبندی کارکردهای آن در تفسیر بپردازد. این کارکردها را میتوان به انواع ساختاری، زمینهای، شناختی، اثباتی، تبیینی و سنجشی تقسیم نمود. بر اساس نتایج به دست آمده، علامه طباطبایی با رویکرد ویژه تبیینی-انتقادی در تفسیر المیزان، از کارکردهای تبیینی و سنجشی اعتقاد به پیوستگی سوره، به شایستگی بهره برده است. سیّدقطب نیز با نگرش غالب اثباتی در تفسیر خود، اهتمام شایانی در راستای اثبات وحدت موضوعی سورهها و به تصویر کشیدن ارتباط و پیوستگی میان آیات سوره مبذول داشته است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد