یکی از انواع علوم قرآنی که در تفسیر نقش مهمی دارد، علم مکی و مدنی است؛ بسیاری از مفسرین بخشی از تفسیر خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند؛ علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنا نیست. ایشان چنانکه در تفسیر، قرآن-محور عمل می‌کنند، در مکی و مدنی نیز به سیاق آیات محتوا و مضامین سور تکیه نموده‌اند؛ اگرچه در مواردی از اصل پذیرفته خود عدول نموده‌اند؛ بااین‌حال در بسیاری از موارد آرای ایشان مجمل و در مواردی نیز مبهم باقی مانده، که ضروری بود تفصیل و تبیین گردند. با بررسی آرای مجمل ایشان از ملاک‌های ایشان پرده برداشته شد؛ تفاوت دو دوره مکی و مدنی به‌خوبی در آرای ایشان دیده می‌شوند. سوره‌هایی که دعوت به صبر و استقامت دارند، تفصیلاً اصول دین را بیان می‌کنند، مکی هستند، در مقابل سوره‌هایی که به جامعه و مسائل تاریخی ارتباط پیدا می‌کنند مدنی هستند. نهایتاً ایشان در 13 سوره‌ را هم مکی و هم مدنی دانسته‌اند؛ در اکثر موارد ملاک‌هایی که در سوره‌های مکی ذکر شد در احتمال مکی بودن دخیل هستند؛ از دیگرسو در احتمال مدنی بودن، برخی موارد شاهدی از سیاق دارند، برخی موارد متأثر از روایات و مواردی نیز متأثر از منابع المیزان مانند مجمع البیان و الدرالمنثور است.
نوشته
هدف پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه‌های علامه طباطبایی و جوادی آملی در خصوص مباحث علوم قرآنی شامل : وحی، نزول قرآن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ است. وحی یکی از مباحث بررسی شده در این پژوهش است که، این دو مفسر در زمینه‌ی معنای لغوی وحی، تقسیم‌بندی انواع وحی و تفسیر شیوه‌های وحی دیدگاه‌های متفاوتی دارند. از جمله، علامه در معنای لغوی وخی فوریت و پنهانی بودن در القاء معنا را لحاظ کرده، اما جوادی آملی تنها به پنهانی بودن وحی اشاره کرده است. در بحث نزول، تفاوت انزال و تنزیل و تبیین نزول دفعی نقاط افتراق دیدگاه‌های این دو مفسر است، اما در زمینه تعریف نزول، انواع نزول، نزول معنوی آراء مشترکی دارند. مثلا در اختلاف بین تعابیر انزال و تنزیل جوادی آملی وجود قرینه را الزامی می‌داند. بیشترین تطابق آراء دو مفسر، در عرصه محکم و متشابه است. اما شیوه بیان فرق دارد. در بحث نسخ نیز در زمینه‌ی شرایط نسخ، روش شناخت ناسخ و منسوخ، گونه‌های امکان نسخ، تعداد آیات منسوخه، ملاک‌های رد ادعای نسخ نظریات مستقلی دارند. مثلا از میان گونه‌های امکان نسخ، علامه تنها نسخ قرآن با قرآن را قبول دارد، اما جوادی آملی نسخ قرآن با سنت را هم قبول کرده است
نوشته
علوم قرآنی مجموعه دانش‌هایی است که جهت شناخت قرآن، به بررسی آن از ابعاد مختلف می‌پردازد. هدف این علوم، شناخت قرآن است، به گونه‌ای که نخستین مخاطبان قرآن آن را شناخته‌اند؛ اگرچه دیدگاه‌های محققان در مباحث این علوم و تبعاً تصورشان از متن قرآنی با توجه به اختلاف اجتهاد، مبانی، پیش‌فرض‌ها و... در مواردی دارای اختلاف می‌باشد. علامه طباطبایی از علمای امامیه و نصر حامد أبوزید از محققان اهل سنت از صاحب‌نظران در مباحث علوم قرآنی می‌باشند. پژوهش حاضر در راستای نزدیک شدن به هدف علوم قرآنی(شناخت قرآن) پس از ذکر مقدماتی در مورد مباحث علوم قرآنی به شرح دیدگاه علامه و أبوزید می‌پردازد و بعد از ذکر دیدگاه‌های ایشان، به منظور بیان وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه‌ها، به بررسی تطبیقی آنها پرداخته است. بحث از چیستی تفسیر، تأویل، ظهر و بطن، دانش ناسخ و منسوخ، مکی و مدنی، اسباب نزول، تناسب آیات و سور، محکم و متشابه، از جمله مباحثی و علومی است که در این پایان‌نامه مورد بررسی قرار گرفته است. از رهگذر این پژوهش روشن می‌گردد که دیدگاه‌های علامه و أبوزید در موارد بسیاری دارای اشتراک و در موارد متعددی نیز دارای اختلاف است که ریشه پاره‌ای از اختلافات به مبانی و پیش‌فرض‌های دو قرآن‌پژوه در باب متن قرآنی و اختلافات مذهبی بر می‌گردد. از جمله وجوه اشتراک دیدگاه‌های علامه و أبوزید است: 1- تناسب مراتب فهم با مراتب معانی و دلالت قرآن؛ 2- عدم اختصاص، تأویل و بطن یا فحوا به پاره‌ای از آیات؛ 3- انکار نسخ تلاوت؛ 4- انکار نسخ قرآن به سنت؛ 5- تعریف مکی و مدنی بر پایه معیار زمان؛ 6- پذیرش نزول تدریجی قرآن و ارتباط متن قرآنی با واقعیت عصر نزول؛ 7- توجه به متن قرآنی در تعیین اسباب نزول؛ 8- اجتهادی دانستن روایات اسباب نزول و جواز اجتهاد در تعیین اسباب نزول؛ 9- وجود رابطه و تناسب بین آیات قرآن(صرف نظر از برخی موارد جزئی)؛ 10- اصل ارجاع متشابه به محکم و... . از وجوه اختلاف دیدگاه علامه و أبوزید نیز می‌توان به مواردی از این قبیل اشاره کرد: 1- اختلاف در محدوده تفسیر؛ 2- اختلاف در چیستی تأویل؛ 3- اختلاف در نسخ یا عدم نسخ برخی از آیات؛ 4- اختلاف در اصل وقوع تکرار نزول؛ 5- اختلاف در اعتبار روایات ترتیب نزول؛ 6- وقوع نزول دفعی؛ 7- نوع رویکرد به اسباب نزول؛ 8- تطبیق آیات بر مصادیق باطنی؛ 9- میزان اسباب نزول؛ 10- نقش اسباب نزول در فهم و تفسیر قرآن؛ 11- اصل وجود تناسب و ارتباط بین سوره‌های قرآن؛ 12- تعریف و محدوده متشابه و... .
نوشته
در ارتباط با قرآن کریم دانشی شکل گرفته است به نام علوم قرآنی که برخی از دانشوران علوم قرآنی در کتاب ‌هایی مستقل مانند «التمهید فی علوم القرآن» نوشته آیت الله معرفت و برخی دیگر از آنان از جمله مرحوم علامه طباطبایی در ضمن کتب تفسیر از این علوم بحث کرده‌اند، از این رو در پایاننامه حاضر به تحقیق در زمینه مقایسه و بررسی دیدگاههای این دو قرآن پژوه پرداخته ایم. در این تحقیق ضمن تعریف علوم قرآن، ابتدا به پیشینه و نحوه پیدایش آن پرداخته شده است تا با سیر صعودی این علوم تا قرن حاضر و مرز و گستره آن آشنا شده و در راستای آن بتوانیم به مقایسه و بررسی در حوزه ی موضوعی علوم قرآن در آراء این دو اندیشمند یعنی آیت الله معرفت(ره) و علامه طباطبایی(ره) به پژوهشی مفید دست یابیم. لذا پس از آشنا شدن با علوم قرآنی به بررسی دو دیدگاه در موضوعات مختلف این علوم از قبیل: وحی، نزول قرآن، وحیانی بودن الفاظ، تأویل، جمع آوری قرآن، نسخ، محکم و متشابهات، اعجاز و تحدّی، حروف مقطّعه، حجّیت خبر واحد، قرائات، عدم تحریف پذیری قرآن و... پرداخته شده است. نحوه کار در این پژوهش بدین گونه بوده است که ابتدا به بررسی لغوی و اصطلاحی موضوع مورد نظرپرداخته شده است سپس سعی بر آن بوده است نظراتی که این دو اندیشمند در علوم قرآنی مرقوم فرموده اند را به صورت مبسوط آورده و بصورت بررسی و تبیین، مقایسه و گهگاهی نقد گونه به آنها بپردازیم.
نوشته
شناخت وحی به صورت عام و ماهیت قرآن به صورت خاص از بحث‌های بسیار مهم و ضروری است. به‌خصوص که چیستی وحی در عصر جدید چالش‌های زیادی را در حوزة تفکر اسلامی به‌وجود آورده است. مقالة حاضر با رویکرد توصیفی‌ـ‌تحلیلی و انتقادی‌ـ‌‌مقایسه‌ای به مسئلة چیستی وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (قرآن‌شناس سنتی) و نصر حامد ابوزید (قرآن‌شناس مدرن) می‌پردازد تا همانندی‌ها و ناهمانندی‌های موجود میان نظریات این دو متفکر را یافته و آرای اختلافی را از دیدگاه علامه طباطبایی نقد کند. چراکه آرای این دو متفکر در تقابل باهم بوده و مقایسة آن‌ها راه‌گشای جست‌وجوگران در کشف حقیقت خواهد بود. علامه حقیقت وحی را از خود وحی می‌فهمد. او قرآن را وحی الهی، معجزه، دارای عصمت و معنای ثابت می‌داند. از نظر او حقیقت قرآن ازلی و قدیم است. در حالی که ابوزید قرآن را امری انسانی می‌داند. او قرآن را حادث، کلام پیامبر و تاریخ‌مند و فرهنگی می‌خواند که معنای ثابت ندارد. از نظر او برخی باورها از فرهنگ عصر نزول در قرآن وارد شده که در عصر حاضر منسوخ هستند.
نوشته
دانش مکی و مدنی ـ همچون برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی ـ با هدف اثرگذاری در تفســیر قرآن و خدمت به فهم آن شــکل گرفته اســت . اما در عمل ، «نقش آفرینی این دانش در تفســیر» به برشــمردن چند فایده در کتب علوم قرآن محدود گشــته و در لابه لای هزاران صفحه تفسیر ناپیدا مانده است ؛ از این رو، برای نمایاندن چگونگی و گستره اثرگذاری این دانش در پیشبرد مباحث تفسیری و نیز آموزش نحوه به کارگیری آن در فهم آیات ، لازم اســـت مراجعه ای دوباره به منابع تفسیری صورت گیرد. بررسی دامنه کارکردهای دانش مکی و مدنی در تفســیر نشــان میدهد که شــناخت مکی و مدنی در مقوله «نقد» در تفسیر اثرگذار بوده است . شناخت مکی و مدنی در مقوله نقد در تفســیر المیزان در دو شــکل نقد «جزءنگر» و نقد «کل نگر» با سازوکاری کاملا متفاوت دیده میشود که نمونه های هر یک از این دو شـــکل نقد را میتوان در ســـه حوزه «نقد روایت »، «نقد آراء تفســیری» و «نقد نســخ آیه » بازیافت . در مجموع بررســی عملکرد مفسران قبل از علامه در قبال نمونه های نقد شده توسط علامه نشان میدهد که مفســـران قبل از علامه ، عموما از «نقد کل نگر» اســـتفاده نکرده اند و استفاده از این شیوه نشان ظریف اندیشی علامه طباطبایی در استفاده از دانش مکی و مدنی است .
نوشته
Footer