Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی هماهنگی شهود و عقل با قرآن در باب توحید وجودی از دیدگاه علامه طباطبائی
درنگاه علامه طباطبائی، وجودحقیقتی اصیل وثابت است که از صرافت، بساطت واطلاق تام برخوردار است، نه جزء داردنه ثانی می پذیرد و نه غیری درمقابل او تحقق دارد. وی با تبحر کامل درعلوم عقلی ونقلی، براطلاق ذاتی و صرافت وجود حق و احاطه قیومیه خداوند و لاحدی و بی تعینی مقام ذات حق تأکیدمیورزدکه همین امرمبنای عمیق عرفان اسلامی میباشد. وی درصدد اثبات وحدت حقه وجودوتوحید اطلاقی ذات اقدس اله برآمده است که ازآنجاکه وجودواجبی، وجودصرف وخالص است، نامحدود میباشد، درنتیجه، آن ذات پاک ازهرگونه تعین اسمی، وصفی وهرنحوه تقید مفهومی منزه بوده، ومقید به هیچ قیدی نیست حتی قیداطلاق. پس این حقیقت مقدس نسبت بههرتعین مفروضی مطلق میباشد. علامه بر اساس صرافت وبساطت الهی، به اثبات وحدت حقهحقیقی خداوند میپردازد. وی براین باوراستکه وجود حقیقتی اصیل است وغیری برای او درخارج نیست، درنتیجه، هرچهرا بهعنوان دوم برای آن درنظر بگیریم همان اول خواهدبود. پس فرض دوم برای وجود ممتنع میباشد. ازاینرو،حقیقت وجود واحداست ووحدتش بهصورت وحدت حقه است وچون وجود ذاتاً نقیض عدم وطرد کننده آن است، بههمین دلیل، وجود ذاتاً واجبالوجود است، بنابراین دارای همه صفات کمال ومبرّی ازتمام نقصها وامورعدمی میباشد. روش علامه دراثبات توحیدوجودی، روشی فلسفی- عرفانی- قرآنی استکه ایشان از میان روشهای نقلی وروایی، برهانی- فلسفی وذوقی- عرفانی، باروش ترکیبی وتلفیقی از عقل ونقل وکشف وشهود، مسأله توحیدوجودی را مورداثبات وبررسی قرار میدهد. روش کشفی- عرفانی او نیز ازبطن قرآن کریم سرچشمه گرفته است. بهطورکلی، مبانی فلسفی علاّمه طباطبائی درباب توحید وجودی براساس حکمت ذوقی صدرایی مبتنی گشته، امّا روش ایشان استدلالی- سینایی بوده وبر برهان استوار است. ازمنظر ایشان توحید، حقیقتی دارای مراتب است وبه همین جهت، قائل به توحیدذاتی، صفاتی و افعالی است وتوحید ذاتی را آخرین درجه توحید می داند. علامه به منظور اقناع عقلی دراثبات توحید وجودی، افزون بر ادله قرآنی وروایی، از روشی عقلی و فلسفی استفاده کرده، ودرنتیجه، مسأله توحید واقسام آن در نظریه ایشان تبیین عقلانی نیز پیدا کرده است. علامه براین باور استکه توحید امری فطری است،به این دلیل که انسان مطابق فطرت خویش، وجودخودرا ذاتاً درک میکند ومییابدکه هرموجود متعین ومحدودی درعالم، ازیک هستی مطلق ناشی میشود، زیرا وجودمقید بدون وجودمطلق ممکن نیست وآیاتی را به عنوان شاهد براین مطلب ذکر می کند واگربرهانی برای آن بکار میبرد برهانی تنبیهی وتعلیمی است. ازنگاه علامه، شهودوعقل در باب توحیدوجودی باقرآن کریم هماهنگی تام داردکه ایشان این امر را ازعبارت، اشارت، لطافت وحقیقت قرآن کریم استخراج وبه زیبایی تبیین نموده، وبرآن بودکه عرفان صحیح و برهان کامل درخدمت قرآنند و هرگز عرفان صحیح از قرآن جدا نیست. از آنجا که حقیقت توحید وجودی سوای مفهوم ذهنی قابل فهم آن، تنها باشهود عارف دریافت می شود ازحیث معرفتی به آن وحدت شهود نیز می گویند.
نوشته
تحلیل دیدگاه علامه طباطبائی درباره ی غیب و شهود
غیب و شهود در آموزه های دینی شامل معنای خاصی می باشد که کانون توجه علّامه طباطبائی بوده است. این مقاله تلاش دارد به روش تحلیلی ـ توصیفی با مراجعه به تفسیر المیزان، دیدگاه وی درباره مسائلی همچون غیب و شهود، مصادیق و نسبی بودن آن را استخراج کند. از یافته های این پژوهش آن است که علّامه، «غیب» را حقیقتی نامحسوس و فرامادی می داند که وحی آسمانی به صراحت آن را تایید کرده، درباره آن سخن گفته و آدمیان را به ایمان به آن فراخوانده است. انسان ها گرچه بر حسب فطرت الهی خود از وجود غیب آگاهی داشته و بدان مومن می باشند، اما شناخت تفصیلی غیب و موجودات و جهان های نامحسوسی که متعلق به غیب می باشند، جز از راه وحی آسمانی امکان پذیر نمی باشد و اما شهادت، آن امری است که مشهود و حاضر نزد مدرک است. همچنین شهادت دائرمدار احاطه به شی ء، توسط حس یا خیال یا عقل یا احاطه وجودی است.
نوشته
تعین اجتماعی معرفت های وحیانی در اندیشه ی علامه طباطبایی
یکی از سؤالات اساسی حوزه «معرفتهای وحیانی» میزان اثرپذیری آن از «عوامل اجتماعی» است که از آن به عنوان «تعین اجتماعی وحی» یاد میشود. به باور علامه طباطبایی(ره) به طور کلی، «صورت» معرفتهای وحیانی، از تغییر برخی عوامل اجتماعی و انسانی، مانند: «شرایط زمان»، «انسان» و «مصالح» اثر میپذیرد که به عقیده وی ظهور «شریعت»های متعدد نتیجه آن است ولی «محتوای» معرفتهای وحیانی، و به تبع آن محتوای شرایع تغییرناپذیر است. علامه طباطبایی(ره) ضمن تطبیق قاعده فوق بر قرآن و احکام اسلام، بر این باور است که قرآن کریم در اصل «نزول»، برای رسیدن به سطح فهم انسانها؛ «نزول تدریجی»، به دلایل آموزشی، احتجاج و ضعف فراگیری عمومی؛ «به لفظ آمدن»، برای امکان مکامله با مردم؛ کاربرد «زبان تمثیل»، برای امکان انتقال بهتر معانی؛ و «عربی بودن»، به جهت امتیاز زبان عربی و عرب بودن عمده مخاطبین در مراحل آغازین، متأثر از جامعه است. ایشان، همچنین، دین اسلام را به دلیل تأکیدش بر «تفکر جمعی»، «نیروی جمعی اجرایی»، «اجتماعی بودن احکام» و مانند آن، «دینی اجتماعی» میداند که ناظر به جامعهی انسانی شکل گرفته است.
نوشته
شهادت و غیب از نظر علامه طباطبایی
از نگاه دینی، احاطهء فوق طبیعت بر طبیعت به گونهای است که طبیعت، مرتبهء نازل و ظاهر، و فوق طبیعت باطن و حقیقت عالم هستی، محسوب میشود که از ارزش و قداست والایی برخوردار است؛ لذا غیب در فرهنگ قرآنی حامل معنایی خاص است که تنها با مراجعه به سخن وحی میتوان آن را شناخت و مراجعه به تفسیرعلامه«طباطبایی(ره)«که آیات قرآن را با سخن وحی تفسیر نموده از اهمیت بسزایی برخوردار است. آنچه در این پژوهش بررسی میگردد، این است که، با توجه به برداشتهای علامه طباطبایی از غیب در آیات، معنای غیب و شهود چیست؟ غیب چه مصادیقی میتواند داشته باشد؟ بشر چگونه میتواند عالم به غیب شود؟ نتیجهء حاصل ازاین مقال این است که، غیب و شهود دو مفهوم نسبی است که تنها در مورد مخلوق، به علت محدودیت وجودی، معنی پیدا میکند؛لذا مصادیق غیب متعدد است که علامه در ذیل بعضی از آیات، به اشاره کرده است.همچنین خداوند براساس مشیتش گاه بشری مانندرسولان خود را به واسطهء وحی، بر غیب آگاه میکنند.نکتهای که شایان ذکر است، این است که علامه، در تعریف غیب و شهود، براساس دیدگاه فلسفی خود در باب علم و در تعیین مصداق غیب، براساس آیات و روایات سخن گفته است.
نوشته
غیب و شهادت از نظر علامه طباطبایی
از نگاه دینی،احاطهء فوق طبیعت بر طبیعت به گونهای است که طبیعت، مرتبهء نازل و ظاهر،و فوق طبیعت باطن و حقیقت عالم هستی،محسوب میشود که از ارزش و قداست والایی برخوردار است؛لذا«غیب»در فرهنگ قرآنی حامل معنایی خاص است که تنها با مراجعه به سخن وحی میتوان آن را شناخت و مراجعه به تفسیر علامه«طباطبایی(ره)»که آیات قرآن را با سخن وحی تفسیر نموده از اهمیت بسزایی برخوردار است. آنچه در این پژوهش بررسی میگردد،این است که،با توجه به برداشتهای علامه طباطبایی از غیب در آیات،معنای غیب و شهود چیست؟ غیب چه مصادیقی میتواند داشته باشد؟ بشر چگونه میتواند عالم به غیب شود؟ نتیجهء حاصل ازاین مقال این است که،غیب و شهود دو مفهوم نسبی است که تنها در مورد مخلوق،به علت محدودیت وجودی،معنی پیدا میکند؛لذا مصادیق غیب متعدد است که علامه در ذیل بعضی از آیات،به اشاره کرده است.همچنین خداوند براساس مشیتش گاه بشری مانندرسولان خود را به واسطهء وحی،بر غیب آگاه میکنند.نکتهای که شایان ذکر است،این است که علامه،در تعریف غیب و شهود،براساس دیدگاه فلسفی خود در باب علم و در تعیین مصداق غیب،براساس آیات و روایات سخن گفته است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد