تربیت اخلاقی بخش مهمی از برنامه تربیتی انسان است که استعدادهای علمی و عملی اخلاقی او را شکوفا، و سعادت دنیوی و اخروی او را تامین می کند. رویکردهای تربیت اخلاقی مختلفی در سراسر جهان وجود دارد؛ برای بهره گیری درست از تجربیات دیگر کشورها لازم است ابتدا تجارب تربیتی آن ها با معیار مبانی فکری و دینی اسلام مورد ارزیابی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انتقادی رایج ترین رویکردهای تربیت اخلاقی در جهان بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره ) و فهم نقاط قوت و ضعف آن ها انجام گرفته است . سوالات پژوهش عبارت است : از دیدگاه علامه طباطبایی (ره ) برنامه آموزش اخلاقی موثر که به تحقق اعمال و رفتار اخلاقی منجر شود، چه مولفه هایی دارد؟ آیا رویکرد رشدی ـ شناختی ، رویکرد اخلاق غمخواری و رویکرد تربیت منش مولفه های مورد نظر علامه طباطبایی را تحت پوشش قرار می دهند؟ روش پژوهش ، تحلیلی ـ تطبیقی ـ انتقادی می باشد. ابتدا سه رویکرد مذکور تبیین می شود و سپس بر اساس مولفه های اساسی تربیت اخلاقی موثر از دیدگاه علامه (معرفت ، عواطف ، عمل اخلاقی ، حالات و ملکات اخلاقی ، ایمان و تقوای الهی و جامعه صالح ) مورد نقد قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهد که هر یک از این رویکردها تنها بر جنبه خاصی از تربیت اخلاقی تاکید می کنند. در نتیجه رویکردهای مذکور تنها می توانند اخلاقی سکولار را که به اعتقاد علامه ، علاوه بر تفاوت های اساسی با اخلاق دینی ، ضمانت اجرایی هم ندارد، فراهم سازند.
نوشته
تربیت اخلاقی، یکی از دغدغه‌های مهم فلسفه اخلاق و ازجمله مهم‌ترین مسائل فیلسوفان تربیتی است. جان دیویی به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان تربیتی قرن بیستم در این زمینه نظریه بدیعی ارائه داده است؛ وی با طرح نظریه «تمرین عملی دراماتیک» به تبیین نحوه تأمل آدمی در موقعیت‌های اخلاقی پرداخته و به‌تبع آن به تشریح دیدگاه زیبایی شناسی خود درباره عنصر های تربیت اخلاقی مبادرت نموده است. در این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی - انتقادی به نقد و بازسازی دیدگاه دیویی از منظر علامه طباطبایی ‌پرداخته ایم. نتایج نشان می‌دهد که (در بخش مبانی نظری) در قسمت انسان شناسی( نگاه زیستی دیویی)، ارزش شناسی و اخلاق (نسبی گرایی دیویی) نقد هایی بر دیدگاه دیویی وارد است و (در بخش تربیتی) نقد هایی با توجه به دیدگاه علامه بر نظرگاه دیویی در زمینه عنصر های اساسی تربیت اخلاقی (حساسیت، همدلی، ادراک و عمل اخلاقی) و ایده آل های تربیت اخلاقی (رشد اخلاقی و دمکراسی) با توجه به نگاه زیبایی شناسی وارد است. هم چنین در بخش پایانی با توجه به نقد و بازسازی دیدگاه دیویی، الگوئی نظری برای تربیت اخلاقی ارائه گردیده است.
نوشته
امروزه بخشی از مطالعات تئوری های مدیریت در جهان معطوف به فلسفه مدیریت و توجه عمیق به مبانی معرفتی مدیریتی می باشد، در بسیاری از کشور های مطرح دنیا مباحث تئوری مدیریت بر اساس نظریات فیلسوفان پایه ریزی می شود. در این بین نگاه فلسفه های مضاف و تاثیرات آن بر نظریه های مدیریت سایه افکنده است. می توان به نقش فضیلت، اخلاق و ارزش های انسانی استخراج شده از نظریات فیلسوفان مطرح دنیا برای تربیت مدیران یا تاثیرات آن در عملکرد و تصمیم گیری مدیران را در مطالعات جهان رصد کرد. در جوامع علمی بر کسی پوشیده نیست که اخلاق حرفه ای نقش بسازیی در پیش برد اهداف سازمان و افراد آن دارد. رهبری اخلاقی و نقش کلیدی آن در شکل دادن به هنجارهای اخلاقی و فرهنگ سازمان از مباحث حائز اهمیت است. مدیریت چیزی نیست جز شناخت راه‌های موفقیت سازمان و برنامه‌ریزی جهت ارتقای این راه‌ها، افزایش عوامل تسهیل‌کننده و برطرف کردن مشکلات و کاهش یا رفع موانع. با توجه به این نکات، حاکمیت اخلاق حرفه‌ای در سازمان قادر است به میزان بسیار چشمگیری سازمان را در جهت کاهش تنش‌ها و موفقیت در تحقق اهدافش یاری نماید. امروزه داشتن اخلاق حرفه‌ای به‌ویژه برای مدیران به‌منزله یک مزیت رقابتی در سازمان مطرح می‌باشد با توجه مقام علمی علامه طباطبایی وآثار بی نظیر ایشان، لازم است با استفاده از دلالت پژوهی مبانی اخلاق و ارزش های والای انسانی از آثار ایشان استخراج و به دنبال آن سعی در تبیین فلسفی دلالت های اخلاقی لازم برای تربیت اخلاقی حرفه ای مدیران در نظر گرفته شود. چارچوب نظری این تحقیق بر مبنای تربیت دینی و اخلاقی حرفه ای بر اساس آثار علامه طباطبایی می باشد، به دنبال این هستیم ارزش های والای اخلاقی و انسانی در آثار علامه را استخراج و سپس به تببین اصول فلسفی لازم برای تربیت اخلاقی حرفه ای مدیران نایل شویم تا معلوم شود که یک مدیر لازم است چه ویژگی هایی را دارا باشد. سپس بسته آموزشی مدیران آموزشی وزارت آموزش و پرورش بر اساس یافته های این تحقیق به نقد گذاشته خواهد شد.
نوشته
تربیت اخلاقی به عنوان یک اصل اساسی در جهان معاصر مهم دانسته شده است به همین دلیل بیش از هر زمان دیگر دنیای معاصر با چالش های مختلف اخلاقی مواجه است و بحران ها و انحطاط های اخلاقی که در برخی از جوامع به چشم می خورد، موید و معرف این نکته است که نظام های تربیتی این جوامع در زمینه اخلاق به ویژه تربیت اخلاقی به قهقرا رفته اند و تربیت اخلاقی یکی از مسائل مهمی است که تعلیم و تربیت معاصر با آن روبه رو است. در جوامع دینی و مذهبی نیز تربیت اخلاقی عامل تاثیرگذار در سعادت فردی و اجتماعی دانسته شده است. بنابراین می توان گفت که مباحث تربیتی دارای طیف گسترده ای است و یکی از مسائلی که در این مقوله ازجایگاه ویژه ای برخوردار است، مسآله رابطه جنسیت و تربیت اخلاقی است، پس با توجه به مشکلاتی که در جوامع امروزی در رابطه با تربیت اخلاقی وجود دارد و مشاهده مشکلات اخلاقی در هر دو جنس پسر و دختر و یا زنان و مردان، ضرورت بازنگری در تربیت اخلاقی محرز می گردد. این پژوهش درصدد آن است که مشخص کند که بر اساس مبانی حکمت متعالیه، آیا در روش و اهداف و راهکارهای تربیت اخلاقی این دو جنس (زن و مرد) و تربیت در زمینه رفتاری ، کسب فضائل اخلاقی و دوری جستن از رذائل اخلاقی و پیراستن در تحلیل جنسیتی تفاوتی وجود دارد یا خیر و درصورت وجود تفاوت آن را بیان کند. و در راستای دستیابی به دیدگاه ملاصدرا در این زمینه به بررسی دیدگاه سه نفر از بر جسته ترین و تاثیرگذارترین دیدگاه شارحین حکمت متعالیه از جمله: امام خمینی(ره)، آیت الله جوادی آملی و علامه طباطبایی در این زمینه پرداخته می شود. و در ادامه این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سئوال است: تحلیل دید گاه امام خمینی (ره)، آیت الله جوادی آملی، علامه طباطبایی در مورد رابطه جنسیت و تربیت اخلاقی چیست ؟
نوشته
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تربیت اخلاقی ریچارد رورتی و نقد آن بر مبنای نظریات علامه طباطبایی با استفاده از دو روش تحلیل مفهومی و انتقادی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است برخی از ریچارد رورتی به عنوان یک فیلسوف پست مدرن در حوزه اخلاق و تعلیم و تربیت نام می برند مهمترین ویژگی های اساسی اخلاق از منظر رورتی مشتمل بر ضد بنیادگرایی بودن اخلاق، کثرت گرایی، ضد سلطه گرایی، همبستگی اجتماعی، اخلاق بدون اصول، پیشرفت اخلاقی و جایگاه کلیدی ادبیات در اخلاق است. از نظر رورتی، تربیت اخلاقی امری اختصاصی و محلی است و هنجارهای جهان شمول وجود ندارد که بتواند راهنمای عمل جهانیان باشد همچنین تربیت اخلاقی رورتی مبتنی بر گفتمان است که با بکارگیری بازیهای زبانی، میتوانیم به یادگیری اخلاقی کمک نماییم .رورتی مهمترین اهداف تربیت اخلاقی را تهذیب یا پالایش، خودسازی و عاملیت انسان، عدم تمایز میان امر واقع و ارزش در تربیت اخلاقی و همگرایی و ادراک متقابل ذکر می کند. در آراء تربیت اخلاقی ریچارد رورتی ، نقطه ضعف ها و اشکال هایی دیده می شود که می توان بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی (ره) به عنوان اندیشمند مسلمان و صاحب نظر در حوزه تربیت اخلاقی مورد نقد و بررسی قرار داد که از جمله میتوان، نفی فطرت در دیدگاه رورتی، نفی فرا روایت ها ، رویکرد تکثر گرایانه و ضد اقتدار گرایانه بودن رورتی در تربیت اخلاقی را اشاره نمود.
نوشته
یکی از مسائلی که همواره در طول تاریخ برای فلاسفه اخلاق و دست اندرکاران تربیت مطرح بوده است، شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی است. این مساله، نشان از ناکارآمدی برنامه های تربیت ت اخلاقی دارد. این پژوهش با هدف تحلیل و تبیین شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی و طراحی الگوی نظری تربیت اخلاقی بر مبنای آن (جهت غلبه بر شکاف مذکور) انجام گرفته است. در این پژوهش، مبانی فلسفی دینی علامه و شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته، رویکردهای رایج تربیت اخلاقی با روش مطالعه تطبیقی مورد نقد قرار گرفته و سپس تجویزهای تربیت اخلاقی بر اساس مبانی و در راستای دستیابی به اهداف تربیت اخلاقی اعتبار شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که با فرض وجود معرفت، عامل اصلی شکاف، ضعف اراده است. اراده دست کم تحت تاثیر سه عامل عواطف، ملکات اخلاقی و الگوهای اخلاقی است؛ گر چه هرگز محکوم قطعی این عوامل نمی باشد. هم چنین، مشخص شد که ایمان به خدا تمامی مولفه های عمل اخلاقی را متحول نموده، به ویژه از طریق جایگزین نمودن حب الهی به جای حب دنیا ( تعالی عاطفی) و نیز، ایجاد ملکه تقوا که جامع تمام ملکات اخلاقی است، اراده را به بهترین نحوی تقویت می نماید. بنابراین، ایمان، به عنوان عامل رفع شکاف و ضامن اخلاق معرفی گردید. در مرحله بعد، بر اساس مبانی نظری علامه، مولفه های اصلی برای تربیت اخلاقی مطلوب تعیین شده، سه رویکرد رایج تربیت اخلاقی( رویکرد رشدی-شناختی، رویکرد غمخواری و رویکرد تربیت منش) از نظر توجه به این مولفه ها و اهتمام در رفع شکاف میان معرفت و عمل، مورد بررسی و نقد قرار گرفت و مشخص شد که هیچ یک از آن ها نمی توانند به طور مطلوبی این شکاف را کاهش دهند. لذا ضرورت طراحی یک الگوی تربیتی جدید بر مبنای دیدگاه های علامه طباطبایی مورد تاکید قرار گرفت. الگوی نظری مطلوب، با رویکرد تقوا-محوری و در قالب سه مرحله طراحی شد و زیرساخت ها و اصول آن نیز تعیین گردید.
نوشته
بنابراین‌ آیا سزاست که دوره کودکی و نوجوانی که پایه و اساس دوره‌های بعدی زندگی‌ انسان است به دور از اخلاق سپری گردد؟ثانیا مگر همه رفتارهای انسان،حتی در بزرگسالی،منشأ خلقی دارد و آیا می‌توان برای این مدعا استدلال قابل قبولی ارایه‌ نمود؟در اینجا این سؤال نیز مطرح می‌شود که منشأ و مستند این دیدگاه علمای‌ اخلاق چیست؟در پاسخ می‌توان ادعا نمود که دلیل و مستند عمده آنها،آراء لغویان پیرامون واژه«خلق»بوده و آنان به تبع لغویان،تعریف«خلق»و«علم اخلاق» را ارایه داده و موضوع و قلمرو علم اخلاق را به ملکات نفسانی منحصر نموده‌اند؛ اما آیا این درست است که برای تعریف اخلاق و تعیین موضوع و قلمرو علم شریفی‌ چون اخلاق اسلامی،صرفا به لغت اکتفا نماییم؟!به نظر می‌رسد اخلاق اسلامی‌ باید برگرفته از متون اصیل اسلامی،یعنی آیات و روایات باشد و برای تعیین معنا و تفسیر این واژه،به منابع فوق مراجعه شود. 1 می‌توان گفت که محاسن اخلاق همان آداب اخلاقی است و این با مراجعه به‌ روایات به دست می‌آید؛چنان که تفسیر حسن خلق که پیش از این در روایت‌ امام صادق علیه السلام ذکر شد،این ادعا را تأیید می‌کند. 2 طرح مسلک سوم توسط علامه رحمه الله،فصل جدیدی در علم اخلاق باز می‌کند که‌ آثار و ثمرات مهمی بر آن مترتب است؛ولی در خصوص مسلک اول که ایشان‌ تمام آثار اخلاقی را در آن قرار داده است،جای تأمل و بررسی بیش‌تری است که‌ خارج از حوصله این نوشته است،اما به اجمال می‌توان گفت که اگر مراد علامه، آثار اخلاقی متأثر از نظام اخلاقی یونانی باشد،کلام ایشان درست است و در غیر این صورت،کلام ایشان به طور کامل پذیرفتنی نیست؛زیرا در لابه‌لای‌ مجموعه آثار اخلاقی،گرایش به دو مسلک دیگر نیز،هر چند به صورت غیر منظم‌ به چشم می‌خورد.
نوشته
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دلیل وجود شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی مربیان با وجود برنامه های رایج تربیت اخلاقی در مدارس و نیز پیشنهاد مِؤلفه های تربیت اخلاقی مطلوب از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) جهت کاهش شکاف مذکور می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که عامل اصلی تخلف از علم، ضعف اراده است که خود تحت تاثیر سه عامل عواطف، ملکات اخلاقی و الگوهای اخلاقی است. بر این اساس، شش مؤلفه برای تربیت اخلاقی موثر و غلبه بر شکاف مطرح شد. این در حالی است که نظام تربیت اخلاقی رایج در مدارس بیشتر بر بعد معرفتی( آموزش نظری) تمرکز دارد و نسبت به سایر مؤلفه های تربیت اخلاقی کم توجه است. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی جهت ایجاد تحول و بهبود در این نظام مطرح شد که از جمله می توان به جامع نگری در برنامه های تربیت اخلاقی و توجه بیشتر به مؤلفه های عواطف، اراده، ایمان و الگوهای اخلاقی اشاره کرد.
نوشته
Footer