Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
اعتباریت ماهیت از دیدگاه علامه طباطبایی
مقصود از ماهیت در مبحث اصالت وجود، حقیقتی است که در پاسخ از چیستی شیء بیان می شود. همچنین یکی از معانی اعتباریت، امری است که اولا و بالذات منشا آثار شیء خارجی نیست. علامه طباطبایی از این ماهیت اعتباری به عنوان حد وجود یاد کرده است. این سخن به دو گونه قابل تفسیراست: الف) ماهیت صرفا مفهومی است که از حد وجود در بستر کارکرد ذهن انتزاع می شود؛ ب) ماهیت همان حد وجودی ای است که شیء در بستر فقدان کمالات وجودی دارای آن شده است. تفسیر دوم مورد پسند علامه طباطبایی است؛ زیرا ایشان مفاهیم ماهوی را بازتاب مستقیم و تحقق مفهومی و وجود ذهنی حقایقی می داند که در خارج تحقق دارند و از سوی دیگر معتقد است که اتصاف در هر ظرفی باشد، دو طرف اتصاف نیز در همان ظرف، تحقق دارند. بر این اساس مراد از حد بودن ماهیت برای وجود، معنای دوم است.
نوشته
تعابیر متفاوت از «ماهیت» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی و تأثیر آن بر بداهت نظریه اصالت وجود
این مقاله در تلاش است ضمن واکاوی تفاوت تعبیر ملاصدرا و علامه طباطبایی از «ماهیت»، تاثیر این تفاوت را در نظریه اصالت وجود و بداهت آن بازشناسی کند. تعابیر دوگانه ای از «ماهیت» در آثار ملاصدرا وجود دارد. اما به نظر می رسد تعبیری که در آن واقعیت، متشکل از وجود (به صورت اولا و بالذات) و ماهیت (به صورت ثانیا و بالعرض) است، با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد. اما در نظر علامه طباطبایی، واقعیت همان وجود است و چنین نیست که واقعیت از ماهیت نیز تشکیل شده باشد. ماهیت ظهور حدود، سلوب و اعدام ذاتی وجودات خاص در ذهن است. بنابراین، محکی خارجی ماهیت، همین اعدام ذاتی و حدود وجودی هستند که به عنوان اموری اعتباری و مشابه عدم مضاف تعبیر می شوند. از سوی دیگر، با هر دو تعبیر از ماهیت، نظریه اصالت وجود امری بدیهی و بی نیاز از اثبات خواهد بود و براهین ارائه شده برای آن صرفا جنبه تنبیهی دارند. اما دیدگاه علامه به بداهت نزدیک تر است و گزاره «وجود اصیل است» نزد ایشان گزاره ای تحلیلی قلمداد می شود.
نوشته
تعابیر متفاوت از «ماهیت» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی و تأثیر آن بر بداهت نظریه اصالت وجود
این مقاله در تلاش است ضمن واکاوی تفاوت تعبیر ملاصدرا و علامه طباطبایی از «ماهیت»، تاثیر این تفاوت را در نظریه اصالت وجود و بداهت آن بازشناسی کند. تعابیر دوگانه ای از «ماهیت» در آثار ملاصدرا وجود دارد. اما به نظر می رسد تعبیری که در آن واقعیت، متشکل از وجود (به صورت اولا و بالذات) و ماهیت (به صورت ثانیا و بالعرض) است، با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد. اما در نظر علامه طباطبایی، واقعیت همان وجود است و چنین نیست که واقعیت از ماهیت نیز تشکیل شده باشد. ماهیت ظهور حدود، سلوب و اعدام ذاتی وجودات خاص در ذهن است. بنابراین، محکی خارجی ماهیت، همین اعدام ذاتی و حدود وجودی هستند که به عنوان اموری اعتباری و مشابه عدم مضاف تعبیر می شوند. از سوی دیگر، با هر دو تعبیر از ماهیت، نظریه اصالت وجود امری بدیهی و بی نیاز از اثبات خواهد بود و براهین ارائه شده برای آن صرفا جنبه تنبیهی دارند. اما دیدگاه علامه به بداهت نزدیک تر است و گزاره «وجود اصیل است» نزد ایشان گزاره ای تحلیلی قلمداد می شود.
نوشته
تعیین موضوع فروعات اصالت وجود و بررسی میزان ابتکاری بودن آنها در نگاه علامه طباطبایی (ره)
اصالت وجود مهم ترین اصل فلسفی و سنگ بنای حکمت متعالیه و برجسته ترین نوآوری فلسفی ملاصدرا است. این اصل اصیل، فروعات و نتایج فلسفی فراوانی را نیز در پی دارد که مورد توجه حکمای صدرایی قرار گرفته است که هرکدام این قابلیت را دارد تا یک نوآوری حکمی محسوب شود. البته جایگاه طرح این نتایج در آثار ملاصدرا و شارحانش پراکنده است. در این میان، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «نهایـه الحکمه» به درستی و با صراحت، مقام بحث را مشخص کرده و دقیقا پس از تبیین و اثبات اصالت وجود، به مهم ترین نتایج و فروعات آن اشاره کرده است. در این نوشتار، به بررسی گزاره هایی که به عنوان نتیجه و فرع اصالت وجود مطرح شده، پرداخته می شود و از این طریق، نشان داده می شود که اکثر آنها مستقیما از خود اصالت وجود به دست میآیند و موضوع شان نیز با موضوع اصالت وجود برابر است و در نتیجه، می توان هر یک را ابتکاری فلسفی دانست؛ در مقابل، برخی فروعات نیز مانند تقسیم موجود به بالذات و بالعرض، عروض وجود بر ماهیت(و نه تغایر اعتباری شان) و بساطت وجود(با یک تفسیر خاص)، موضوع شان دقیقا همان موضوع اصالت وجود نیست و در نتیجه، اولا نمی توان حکم این فروعات را به همه موجودات سرایت داد و ثانیا از آن جا که مستقیما از خود اصالت وجود گرفته نشده اند، نمی توان آنها را یک نوآوری فلسفی محسوب کرد.
نوشته
مقایسه تقریرات ابن سینا و ملاصدرا و حکیم سبزواری و علامه طباطبائی در برهان صدیقین
در برهان صدیقینی که ابن سینا تقریر کرده به یقینی بودن موجود ما و دفع دور و تسلسل تکیه شده است و ملاصدرا در تقریر برهان صدیقین به اصالت و وحدت وجود بساطت و تشکیک وجود توسل جسته است و در تقریر حکیم سبزواری بر اصالت وجود و بر اینکه برای وجود افراد متباین با لذات نیست بلکه تفاوت افراد وجود به مراتب و ظهورات و اطوار و درجات است تکیه شده است اما در تقریر علامه طباطبایی نیازی به اثبات اصالت و تشکیک وجود و غیر آن نیست زیرا با بررسی اصل وکاقعیت بدون هر قید و شرط به ثبوت ازلی آْن پی برده می شود و از مزایای این تقریر اثبات توحید ذاتی حق تعالی است
نوشته
نظریه «اصالت وجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا و علامه طباطبایی و نتایج فلسفی آن در مسأله «حمل»
این رساله در تلاش است با بررسی آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی، تفاوت تفسیر ملاصدرا و علامه طباطبایی را از نظریه «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» واکاوی و تأثیر این تفاوت دیدگاه را در مسأله «حمل» از منظر این دو متفکر بررسی کند. برای رسیدن به این منظور ابتدا معانی و مدلولات مختلف واژگان کلیدی بکار رفته در این نظریه مورد تحلیل قرار گرفتهاند که برای بررسی آنها از نظریه دلالت غیر مستقیم استفاده و مناسبترین مدلول برای این واژگان انتخاب شده است. اما محور اصلی مباحث این رساله درباره تفسیرهای متفاوت ملاصدرا و علامه طباطبایی از بهترین مدلول واژه ماهیت، یعنی ذات شئ است. با بررسی نظریات این دو متفکر مشخص شده است که آنچه با ساختار فلسفی ملاصدرا سازگاری بیشتری دارد، ماهیتی است که به همراه وجود و متحد با آن در عالم واقع محقق است. اما از نظر علامه طباطبایی، واقعیت همان وجود است و ماهیت به معنای متعارف آن نمود و نمایش حدود، سلوب، قیود و اعدام وجودات خاص در ذهن است که بر این مبنا دیدگاه این دو متفکر درباره حمل نیز متفاوت خواهد بود. از منظر ملاصدرا و بر مبنای نظریه شمول و انبساط وجودی در حمل شایع صناعی، موضوع و محمول، شئون و مراتب مختلف حقیقت واحد وجود هستند و تغایر آنها بر اساس همین مراتب تبیین میشود. اما علامه بر مبنای دیدگاه وجود شناسی خود، مسأله حمل را با استفاده از تحقق وجود رابط میان موضوع و محمول و تغایر آنها را با تفاوت سلوب و اعدام آنها تبیین میکند. همچنین در این رساله نظریه صدق در نظام فلسفی ملاصدرا و علامه مورد مطالعه قرار گرفته و در این مورد نیز نتیجه شده است که با وجود قائل بودن به نظریه مطابقت درباره صدق، تفسیر این دو متفکر از تطابق گزارهها با نفس الامر بر اساس تفاوت نظریات وجودشناسی آنها متفاوت است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد