این نوشتار عهده دار تبیین حسن وقبح از دیدگاه متکلمان و حکمای مسلمان به طور عام، و بیان دیدگاه علامه طباطبایی در این راستا به نحو خاص می باشد. از این رو ضمن تحلیل و نقد دیدگاه متکلمان، حسن و قبح عقلایی و اعتباری از دیدگاه حکمای مسلمان مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. از آن رو که برای این موضوع در آثار حکمای قبل از علامه بابی مستقل باز نشده است و آنچه در این زمینه از آن ها بر جای مانده است، نکاتی اجمالی است که این اجمال را نیز بیشتر باید در لابه لای آثار منطقی ایشان، جستجو و اصطیاد نمود. از این رو بجاست این موضوع را در آثار علامه طباطبایی بکاویم چه اینکه ایشان ضمن پایبندی فی الجمله به همان موضع حکما در این باب ورود جدی و جدیدی نموده اند، و موضوع رامورد تامل و دقت و بازنگری قرار داده اند، از این رو ایشان در آثار خود بحثی تحت عنوان ادراکات حقیقی و اعتباری طرح نموده اند و امور اعتباری را به اعتباریات قبل الاجتماع و بعد الاجتماع تقسیم نموده اند و پس از نقد تلقی متکلمان اشعری و معتزلی از حسن و قبح، حسن و قبح عقلایی و اعتباری را در قالب اعتباریات بعد الاجتماع، تشریح، تحلیل و مورد تاکید قرار داده اند و در مواضع مختلف به زوایای گوناگون این دیدگاه پرداخته اند. نگاه علامه در این باب از ابعاد مختلف مانند بعد معرفتی، دینی، فلسفی،اخلاقی،اصولی و کلامی می تواند مورد توجه قرار گیرد که در این نوشتار به برخی از این ابعاد پرداخته شده است. ضمن اینکه از بیان برخی دیدگاه های مغایر و مخالف با علامه نیز غفلت نشده است.
نوشته
نظریه ادراکات اعتباری یکی از نظریات ابتکاری علامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزه علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمه لازم جهت ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه است. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح بایستی ابهامات سه گانه زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. با بررسی جایگاه اعتباریات در میان سایر ادراکات، ابهام زبانی برطرف می شود و روشن می شود که اعتباریات، معقول ثانی فلسفی نیستند. رفع ابهام معنایی از طریق تعریف صورت می پذیرد و روشن می شود که اعتباریات، دادن حد چیزی به چیز دیگر یا اطلاق یک مفهوم بر مصداقی غیر از مصداق خود است، به منظور ترتیب آثاری که ارتباط با عوامل احساسی خود دارند. اعتباریات فقط از سنخ گزاره های إنشائی هستند. ملاک تشخیص مصادیق آن نیز این است که بتوان در آن نسبت بایدِ إنشائی فرض نمود. در نهایت روشن می شود که این ادراکات از سنخ مشهورات صرفه هستند، نه یقینیات. علامه طباطبایی در تمامی موارد فوق با بسیاری از اندیشمندان معاصر اختلاف نظر دارد.
نوشته
Footer